عقل و پیامبر، دو حجت خدا
امام صادق علیه السلام فرمودند:
حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِیُّ، وَالْحُجَّةُ فِیمَا بَیْنَ الْعِبَادِ وَبَیْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ؛
پیامبر، حجّت خدا بر مردم است (فرمان هاى خدا را به مردم مى رساند) امّا حجت میان مردم و خداوند عقل است.
اصول کافى، ج 1، ص 25، کتاب العقل و الجهل، ح 22.
شرح حدیث:
عقل وسیلۀ اثبات توحید و نبوّت
اوّلین بحث در اصول دین توحید است. شناخت خداوند وصفات او و اثبات یگانگى اش، جز با دلیل عقل امکان پذیر نیست. ما نمى توانیم براى اثبات خدا و یگانگى وجودش به آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) متوسّل شویم؛ زیرا طرف مقابل در ابتداى راه است و این ها را به رسمیت نمى شناسد. پس از آن که عقل، خداوند یگانه را اثبات کرد، به سراغ فرستاده اش یعنى پیامبر مى رویم. براى اثبات نبوّت نیز راهى جز دلیل عقل نیست. عقل باید تشخیص دهد که در میان مدّعیان پیامبرى چه کسى صادق است و چه افرادى کاذب اند؟ پس از اثبات توحید و نبوت به وسیله عقل، بقیه معارف دینى، حتى معاد را مى توان با قرآن و سنّت ثابت کرد؛ هرچند معاد هم با دلیل عقل قابل اثبات است، بنابراین، عقل در مسیر اثباتِ دو رکن اساسى از ارکان معرفتى دینى، نقش اساسى دارد.
هماهنگى معارف دینى با عقل
برخى تصوّر مى کنند که بعضى از معارف دینى با عقل و فکر بشر هماهنگ نیست، بلکه درمقابل آن است. ازجمله حادثه دحوالارض که در روز 25 ذى القعده رخ داده{1} و این روز به دلیل این حادثه اهمیّت فوق العاده اى پیدا کرده است. مى گویند: دحوالارض به معناى کشیده شدن زمین از زیر خانه کعبه و سپس تشکیل تدریجى آن است، در حالى که علم مى گوید: «زمین و سایر کرات منظومه شمسى همه با هم یک کره را تشکیل مى دادند، سپس از کره خورشید جدا شده و هرکدام کره مستقلى شدند».
جواب این اشکال روشن است. متأسّفانه اشکال کنندگان در این مورد و بسیارى از موارد دیگر، در مفاهیم ادلّه و آیات و روایات دقّت کافى ندارند. دحوالارض تفسیر روشنى دارد که هماهنگ با علم امروز و عقل و خرد است و آن این که: هنگامى که کره زمین از خورشید جدا شد یکپارچه آتش بود و به تدریج خاموش گردید.
بدین شکل که اکسیژن ها و هیدروژن هایى که در جوّ زمین بود با هم ترکیب شده و باران هاى سیل آسایى تشکیل مى داد و مى بارید، امّا نرسیده به سطح زمین براثر شدّت گرماى زمین تبدیل به بخار مى شد، ولى آن قدر بارش باران ادامه یافت که به تدریج کره زمین سرد شد و آب باران سراسر آن را پوشاند، سپس اوّلین نقطه اى که سر از آب بیرون آورد محلّ کنونى کعبه بود و به تدریج با جذب آب ها به داخل پستى و گودى هاى زمین، آن نقطه خشک وسعت پیدا کرد تا جایى که یک سوم کره زمین از آب خارج و تبدیل به خشکى شد. دحوالارض به معناى آغاز پیدایش و سپس گسترش خشکى هاى کره زمین است که از سرزمین مکّه آغاز شد. بنابراین، معارف دینى هیچ تناقضى با عقل و خرد ندارد، همان گونه که تضادّى با مسایل علمى ندارد، بلکه هماهنگ با آن است.
ولى توجّه به این مسئله لازم است که مسایل علمى دو دسته است:
1. مسایلى که جنبه قطعیّت نیافته و تنها یک فرضیه محسوب مى شود. مثلا درمورد چگونگى پیدایش انسان، یک نظریه، فرضیه داروین است، پس از آن، فرضیه نئوداروین مطرح شد و درپى آن فرضیه موتاسیون عرضه گردید{2}؛ قرآن ممکن است با چنین فرضیه هاى سازگار نباشد، همان گونه که این گونه نظریات مورد قبول همه انسان ها نیست، و این عیب و نقص محسوب نمى شود.
2. مسایلى که تنها یک فرضیه علمى نیست، بلکه به مرحله اثبات و قطعیت رسیده است، مانند جاذبه زمین، کروى بودن زمین، گردش زمین به دور خورشید، و مانند آن.
معارف دینى هیچ تضادّ و تناقضى با چنین مسایلى ندارد. آنها که شعار ناسازگارى معارف دین را با علم و عقل، سرمى دهند؛ یا ناآگاه اند و اطلاع دقیقى از دین ندارند، یا از معارف دینى برداشت غلطى مى کنند، یا آگاهانه درصدد مبارزه با دین هستند.
پینوشتها:
1. المفاتیح الجدیدة، ص 556.
2. شرح این نظریات را مى توانید در کتاب «آخرین فرضیه هاى تکامل» مطالعه فرمایید.
اوّلین بحث در اصول دین توحید است. شناخت خداوند وصفات او و اثبات یگانگى اش، جز با دلیل عقل امکان پذیر نیست. ما نمى توانیم براى اثبات خدا و یگانگى وجودش به آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) متوسّل شویم؛ زیرا طرف مقابل در ابتداى راه است و این ها را به رسمیت نمى شناسد. پس از آن که عقل، خداوند یگانه را اثبات کرد، به سراغ فرستاده اش یعنى پیامبر مى رویم. براى اثبات نبوّت نیز راهى جز دلیل عقل نیست. عقل باید تشخیص دهد که در میان مدّعیان پیامبرى چه کسى صادق است و چه افرادى کاذب اند؟ پس از اثبات توحید و نبوت به وسیله عقل، بقیه معارف دینى، حتى معاد را مى توان با قرآن و سنّت ثابت کرد؛ هرچند معاد هم با دلیل عقل قابل اثبات است، بنابراین، عقل در مسیر اثباتِ دو رکن اساسى از ارکان معرفتى دینى، نقش اساسى دارد.
هماهنگى معارف دینى با عقل
برخى تصوّر مى کنند که بعضى از معارف دینى با عقل و فکر بشر هماهنگ نیست، بلکه درمقابل آن است. ازجمله حادثه دحوالارض که در روز 25 ذى القعده رخ داده{1} و این روز به دلیل این حادثه اهمیّت فوق العاده اى پیدا کرده است. مى گویند: دحوالارض به معناى کشیده شدن زمین از زیر خانه کعبه و سپس تشکیل تدریجى آن است، در حالى که علم مى گوید: «زمین و سایر کرات منظومه شمسى همه با هم یک کره را تشکیل مى دادند، سپس از کره خورشید جدا شده و هرکدام کره مستقلى شدند».
جواب این اشکال روشن است. متأسّفانه اشکال کنندگان در این مورد و بسیارى از موارد دیگر، در مفاهیم ادلّه و آیات و روایات دقّت کافى ندارند. دحوالارض تفسیر روشنى دارد که هماهنگ با علم امروز و عقل و خرد است و آن این که: هنگامى که کره زمین از خورشید جدا شد یکپارچه آتش بود و به تدریج خاموش گردید.
بدین شکل که اکسیژن ها و هیدروژن هایى که در جوّ زمین بود با هم ترکیب شده و باران هاى سیل آسایى تشکیل مى داد و مى بارید، امّا نرسیده به سطح زمین براثر شدّت گرماى زمین تبدیل به بخار مى شد، ولى آن قدر بارش باران ادامه یافت که به تدریج کره زمین سرد شد و آب باران سراسر آن را پوشاند، سپس اوّلین نقطه اى که سر از آب بیرون آورد محلّ کنونى کعبه بود و به تدریج با جذب آب ها به داخل پستى و گودى هاى زمین، آن نقطه خشک وسعت پیدا کرد تا جایى که یک سوم کره زمین از آب خارج و تبدیل به خشکى شد. دحوالارض به معناى آغاز پیدایش و سپس گسترش خشکى هاى کره زمین است که از سرزمین مکّه آغاز شد. بنابراین، معارف دینى هیچ تناقضى با عقل و خرد ندارد، همان گونه که تضادّى با مسایل علمى ندارد، بلکه هماهنگ با آن است.
ولى توجّه به این مسئله لازم است که مسایل علمى دو دسته است:
1. مسایلى که جنبه قطعیّت نیافته و تنها یک فرضیه محسوب مى شود. مثلا درمورد چگونگى پیدایش انسان، یک نظریه، فرضیه داروین است، پس از آن، فرضیه نئوداروین مطرح شد و درپى آن فرضیه موتاسیون عرضه گردید{2}؛ قرآن ممکن است با چنین فرضیه هاى سازگار نباشد، همان گونه که این گونه نظریات مورد قبول همه انسان ها نیست، و این عیب و نقص محسوب نمى شود.
2. مسایلى که تنها یک فرضیه علمى نیست، بلکه به مرحله اثبات و قطعیت رسیده است، مانند جاذبه زمین، کروى بودن زمین، گردش زمین به دور خورشید، و مانند آن.
معارف دینى هیچ تضادّ و تناقضى با چنین مسایلى ندارد. آنها که شعار ناسازگارى معارف دین را با علم و عقل، سرمى دهند؛ یا ناآگاه اند و اطلاع دقیقى از دین ندارند، یا از معارف دینى برداشت غلطى مى کنند، یا آگاهانه درصدد مبارزه با دین هستند.
پینوشتها:
1. المفاتیح الجدیدة، ص 556.
2. شرح این نظریات را مى توانید در کتاب «آخرین فرضیه هاى تکامل» مطالعه فرمایید.