خودآگاهی عاطفی راهکاری برای مدیریت احساس

در مورد هوش هیجانی امروزه صحبت های بسیاری می شود. ولی آنچه در این میان مهم تر است، فهم اهمیت این موضوع است. با ما همراه باشید تا با تاثیر خودآگاهی عاطفی بر مدیریت احساس بیشتر آشنا شوید.
چهارشنبه، 3 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
خودآگاهی عاطفی راهکاری برای مدیریت احساس
لازمه مدیریت قوی داشتن خودآگاهی عاطفی است.
 
چکیده: در مورد هوش هیجانی امروزه صحبت های بسیاری می شود. ولی آنچه در این میان مهم تر است، فهم اهمیت این موضوع است. با ما همراه باشید تا با تاثیر خودآگاهی عاطفی بر مدیریت احساس بیشتر آشنا شوید.
 
تعداد کلمات 879 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
 
خودآگاهی عاطفی راهکاری برای مدیریت احساس

خودآگاهی عاطفی

خودآگاهی عاطفی به معنای اگاهی از هوش عاطفی و چرخه زیستی[1] خود است.
بر اساس یافته های علمی نقش احساسات و عواطف مثبت، مانند بردباری، خوش بینی، آرمان گرایی، مسئولیت پذیری، رویا پردازی، الهام گیری، تغییر پذیری، ماجراجویی، خوش رویی و عزت نفس، در کنار عوامل منطقی، مانند هوشمندی ، تفکر و تحلیل ، در موفقیت انسان ها به طور شایسته شناخته نشده است. برخی محققان نقش هوش عاطفی EQ))[2] را در موفقیت ۸۰ درصد و نقش هوش منطقی (IQ)[3] را تنها ۲۰ درصد می دانند.
نتایج پژوهش های جدید درباره فعالیت مغز انسان نشان می دهد که این بهره احساسات و هیجانات انسان، (EQ) است که معیار واقعی تری برای سنجش میزان هوش انسان است، نه «بهره هوش» (IQ).
به عبارت دیگر بهتر است بگوییم که «هوش احساسی»، تعیین کننده موفقیت و کامیابی انسان در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی است، نه «بهره هوشی». مطالعه زندگی افراد کامیاب جهان، شامل مخترعان، مکتشفان، مدیران، ثروتمندان، بازرگانان، صنعتگران و رهبران موفق جهان نیز گواه و شاهد خوبی برای نشان دادن درستی نتایج این پژوهش است. در بررسی ها روشن شده است که عوامل کامیابی افراد برجسته، ناشی از «احساسات مثبت»[4] است که آنان در خود ایجاد می کنند و بر عکس، افراد ناموفق کسانی هستند که «احساسات منفی»[5] را در خود پرورش می دهند.
 

عوامل احساس مثبت 

این عوامل احساس مثبت عبارتند از: احساس عزت نفس، دوست داشتن و عزیز داشتن خویش، خویشتن پذیری، مسئولیت پذیری، آرمان گرایی، برنامه ریزی مغز و ذهن، مثبت اندیشی، رویا پردازی، الهام گیری، تغییر پذیری، خوش مشربی، ماجراجویی، بردباری و ...، از جمله احساسات منفی می توان از بدبینی، ترس از شکست، اضطراب، احساس ناتوانی، احساس حقارت و ترس از تنبیه، احساس جبر و احساس عدم امنیت، فرار از پذیرش مسئولیت، احساس گناه و ... نام برد.
به نظر می رسد توانایی ظهور تأخیری کامیابی ها نشانه ای از نمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسان هاست که به طور خلاصه به آن هوش احساسی با استعداد عاطفی، (EQ) می گوییم و این همان پدیده ای است که با آزمایش های تست هوش، نمی توان آن را نشان دهد.
دانشمندان در بخش عمده ای از قرن حاضر به ستایش و شناخت بخش سخت افزاری مغز و نرم افزاری فکر پرداختند؛ اما نیروی به اصطلاح آشفته و پریشان دل را به شاعران واگذار کردند؛

اما هنوز نظریه شناخت و ادراک به آسانی نمی تواند در مورد موضوعات زیر پاسخ روشنی بدهد:
چرا بعضی از مردم با موهبت خوب زندگی کردن روبرو هستند؟
چرا باهوش ترین شاگردان کلاس یا شاگرد اول ها، ثروتمندترین مردم نمی شوند؟
چرا ما از بعضی از افراد در همان نگاه اول خوش مان می آید و از بعضی دیگر خوش مان نمی آید؟
چرا بعضی از افراد در برابر مشکلات می توانند همچنان آرام و بردبار باقی بمانند؟
و سرانجام اینکه چه کیفیتی از مغز، فکر و روح، تعیین کننده کامیابی انسان است؟ وانیل گلمن در کتاب «هوش عاطفی، که نتایج پژوهش های یک دهه خود را در آن عرضه کرده است، می گوید: «نشانه هایی وجود دارد که بگوییم قلب ها بر مغزها احاطه دارند.»

اما «هوش عاطفی» و «هوش منطقی»، رو در روی هم نیستند. بسیاری از مردم، بخشی از هر دو را دارند و بسیاری دیگر نیز بر عکس آنند. خطر پذیری که نقش مهمی در کامیابی بازرگانی دارد، نیز از ویژگی های هوش عاطفی به شمار می رود. ژوزلف لودوکس، از دانشگاه نیویورک، به تشخیص حلقه هایی در مغز رسید و دریافت که این حلقه ها باعث می شوند عواطف، قبل از دخالت عقل و هوش، دستورهای خود را صادر کنند. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک می کند؛ اما توانایی پیش بینی پیامدهای تصمیم، تنها از «هوش عاطفی»، بر می آید. از این رو افرادی با این ضعف پیش بینی، تنها با توجه و تکیه بر قدرت استدلال، تصمیمات اشتباه را تکرار می کنند و پی در پی در زندگی شکست می خورند و یا موجبات دوری دیگران از خود را فراهم می کنند.

 از این رو در سال های اخیر تردید زیادی در استفاده از تست هوش منطقی، در انتخاب کارکنان در شرکت های غربی به وجود آمده است. مطالعاتی که در زمینه شعور عاطفی انجام شده، حاکی از آن است که با هوش ترین افراد از نظر عقلانی اغلب در تجارت با زندگی خصوصی موفق نیستند. طی چند سال اخیر، ضریب عاطفی EQ همپایه ضریب هوشی IQ به عنوان اظهار سریع شعور عاطفی به طور وسیع مورد قبول واقع شده است. تحقیق نشان می دهد که مدیر یا متخصصی که از ضریب عاطفی بالایی برخوردار و از نظر فنی نیز با تجربه است، با آمادگی و مهارت بیشتر و سریع تر از دیگران به رفع تعارض های نوپا، ضعف های گروهی و سازمانی و خلاء های موجود، ارتباطات پنهانی دراز مدت، تیرگی روابط متقابل و مرموزی که ارزشمند و سودمند جلوه می نمایند، خواهد پرداخت.
 
منبع: مهارت های مدیریت خویشتن
نویسنده: محمود رضایی زاده، علی اکبر مهاجری
 

بیشتر بخوانید :
ماهیت احساسات و عواطف
هوش عاطفی
احساس خود را مدیریت کنیم!
عاطفه، احساس و یادگیری

پی نوشت :
[1] . چرخه زیستی احساسی در بخش خودآگاهی جسمی مورد بحث قرار می گیرد.
[2] . Emotional Quotient
[3] . Intelligent Quotien
[4] . Positive EQ
[5] . Negative EQ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط