چکیده: در نظام خانواده، هر رکنی جایگاه خاص و متفاوت از دیگری دارد؛ به این معنی که هر کدام از این سه گزینه جایگاه مرد، زن و فرزند، ویژگی های خاص خود را دارد که با ویژگی های دو گزینه دیگر تفاوت دارد. شناخت منزلت هر یک از ارکان خانواده می تواند ما را در شناخت آن عضو و برقراری بهتر ارتباط با آن رکن خانواده، درنتیجه سلامت نظام خانواده و تحقق اهداف آن یاری رساند. در این گفتار، به رکن همسری که با حضور زن شکل می گیرد، می پردازیم.
تعداد کلمات 1044 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1044 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
همسر
همسر که رکن اساسی دیگر خانواده است، در جهت حقوق و موازینی که ریشه در فطرت و آفرینش انسان دارد، پس از ازدواج، زیر سرپرستی و حمایت شوهر قرار می گیرد. حکمت الهی به مقتضای طبع انسان، اقتضا دارد که از آغاز آفرینش او جنت و همسری برای او بیافریند و در فرایند زندگی، باری بزرگ و وظیفه ای سنگین، دشوار و مشترک بر عهده آنان نهد و گام به گام همراه باشند و با هم زندگانی دنیایی را سپری سازند. همسر، با قدرتی که خدا در وجودش نهاده، می تواند از طریق نفوذ در قلب شوهرش و محبت به او، به زندگی آرامش دهد. وی می تواند بهترین مونس و غمخوار مرد باشد، با مرد در کنارش آرام گیرد و اندوه و ناگواری های زندگی را از یاد ببرد.
[ظریف ترین هنر همسر]
بهترین و ظریف ترین هنر همسر این است که بتواند خواسته های مشروع شوهرش را در نوع رفتار، غذا، لباس، مهمانداری و استراحت به دست آورد و روابطش را با او بر اساس آن شکل دهد. بر پایه روایات، خوب شوهرداری کردن زن در حکم جهاد در راه خدا است: «جهاد المرأة حسن التبعل.»[1]
همسر در نظام هستی، وظیفه خطیر تکثیر نسل را به عهده دارد و خدای سبحان جسم و روان او را با وظیفه پیش بینی شده اش سازگار نهاده، از این رو در عالم خلقت، جایگاه ممتازی به دست آورده است؛ قرآن می فرماید: «نساؤکم حرث لکم فأتوا حرثکم انی شئتم»[2] نکته ظریفی در تشبیه همسران به مزرعه نهفته است: در حقیقت، قرآن می خواهد ضرورت وجود همسر در اجتماع انسانی را نشان دهد و اینکه همسر ابزار فرونشاندن شهوت و هوسرانی مردان نیست؛ بلکه وسیله ای برای حفظ نوع بشر است؛ یعنی همسران مزارع انسانیت و شکوفایی نسل هستند. این سخن برای آنان که به جنس همسر، نگاه ابزاری یا وسیله ای برای هوسبازی دارند، هشدار شمرده می شود.
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به زنی که نماینده تمام زنان آن زمان بود چنین فرمود «ای زن! برگرد به همه زن هایی که تو نماینده آنانی، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام کن که مسئولیت تربیت خانواده و تشکیل خانه، شوهرداری، حسن تبعل که چشم شوهر در بیرون به گناه گشوده نشود و گوشش در بیرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود و دستش به خیانت دراز نشود، نیک شوهرداری کردن و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش حفظ اولاد و اموال و تأمین آبرو، معادل همه آن فضائل (نماز جمعه و جماعت، عیادت بیمار، تشییع جنازه، رفتن به حج، جهاد فی سبیل الله) است که برشمردی! مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهی هستید؟! مگر نه آن است که فروع دین، تعبدی اند و ذات اقدس الهی مصالح ما را بهتر از ما می شناسد؛ آن خدایی که به شما شش سال زودتر از دیگران دستور عبادی داد و زودتر از دیگران سخن گفت و شش سال زودتر از دیگران به حضور پذیرفت، چنین دستور داده که خانواده در اسلام، اصل است.»[3]
همسر، تنگاتنگ با همه اعضای خانواده و تمام ابعاد داخلی خانواده ارتباط دارد، به گونه ای که هیچ یک از اعضای دیگر خانواده چنین رابطه ای ندارد. بر اثر این ارتباط تنگاتنگ اوست که همسر «تنظیم کننده فضای درون خانواده» و محور و ستون آن است. قرار گرفتن همسر در جایگاه محور خانواده، ویژگی خاصی را برای او ایجاد می کند که توجه دیگر اعضای خانواده به آن بسیار مهم است و آن تأثیرگذاری وضعیت روحی و روانی و عاطفی همسر، بر تمام فضای خانه و افراد آن است.منزل را مسکن گفتند؛ ولی نه برای اینکه بدن در آنجا آرام می گیرد؛ بلکه بر اساس اصول خانوادگی، زن مایه آرامش شوهر است. در مسکن، همسر به سر می برد، از این رو مسکن نامیده شده است. زندگی را تنها مسکن اداره نمی کند؛ لیکن سکینت مهم تر از مسکن است که از شوهر برنمی آید؛ این از زن بر می آید.
به راستی، همسر می تواند کانون خانه را به گونه ای گرم نگه دارد که شوهر، تمام تلاشش متوجه خانه باشد. او با رفتار خوب، اداره محیح امور منزل، قناعت و کم توقعی، تربیت دقیق فرزندان، رفتار مؤدبانه و حفظ عفاف ولباس، حتی در برابر اولاد، در نتیجه تربیت فرزندانی وزین و عفیف، می تواند نقص آن فضائل را جبران کند، چون اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده است.[4]
با این نگرش، منزل را مسکن گفتند؛ ولی نه برای اینکه بدن در آنجا آرام می گیرد؛ بلکه بر اساس اصول خانوادگی، زن مایه آرامش شوهر است. در مسکن، همسر به سر می برد، از این رو مسکن نامیده شده است. زندگی را تنها مسکن اداره نمی کند؛ لیکن سکینت مهم تر از مسکن است که از شوهر برنمی آید؛ این از زن بر می آید. آن عاطفه، مهربانی، گذشت، لطافت روح که خدا به زن داده، به شوهر نداده است. اگر این سکینت با آن مسکن به برکت قرآن و عترت حل بشود، دیگر غائله تلخ و تنفرآور طلاق رخ نخواهد داد.[5]
براین پایه، محور و منشأ تشکیل جامعه کوچک (خانواده، عشیره و قبیله)، زن است و این از نشانه های عظمت و اثرگذاری اوست، تا دانسته شود سهم بزرگی از بنیانگذاری جوامع به زنان بازمی گردد که محور تشکیل خانواده و دیگر جوامع کوچک هستند.
توضیح: قرآن کریم نخست جامعه کوچک را با محوریت «رحامت زن»، نه «صلابت شوهر» می سازد، تا پس از ساخته شدن آن، جامعه بزرگ با کنار هم قرار گرفتن جوامع کوچک شکل گیرد و همان گونه که از اجتماع آب های آلوده، دریایی زلال پدید نخواهد آمد، از انبوه خانواده های آلوده و ارحام ناسالم نیز هرگز مدینه فاضله شکل نمی گیرد.[6] آفرینش انسان، هرچند از صلب و ترائب است: ویخرج من بین الصلب و الترائب؛[7] آنچه بستگان را به هم پیوند داده و محرم می کند، رحم زن است، نه صلب شوهر، از این رو به بستگان (فرزندان، عمو، عمه، دایی و خاله) هر کسی «ارحام» می گویند، چون به یک رحم و زهدان مرتبط اند.
حاصل آنکه زن به گونه ای تعیین کننده در پیوند ارحام و تشکیل جوامع کوچک (خانواده، قبیله، عشیره و...) سهم دارد.[8]
همسر در نظام هستی، وظیفه خطیر تکثیر نسل را به عهده دارد و خدای سبحان جسم و روان او را با وظیفه پیش بینی شده اش سازگار نهاده، از این رو در عالم خلقت، جایگاه ممتازی به دست آورده است؛ قرآن می فرماید: «نساؤکم حرث لکم فأتوا حرثکم انی شئتم»[2] نکته ظریفی در تشبیه همسران به مزرعه نهفته است: در حقیقت، قرآن می خواهد ضرورت وجود همسر در اجتماع انسانی را نشان دهد و اینکه همسر ابزار فرونشاندن شهوت و هوسرانی مردان نیست؛ بلکه وسیله ای برای حفظ نوع بشر است؛ یعنی همسران مزارع انسانیت و شکوفایی نسل هستند. این سخن برای آنان که به جنس همسر، نگاه ابزاری یا وسیله ای برای هوسبازی دارند، هشدار شمرده می شود.
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به زنی که نماینده تمام زنان آن زمان بود چنین فرمود «ای زن! برگرد به همه زن هایی که تو نماینده آنانی، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام کن که مسئولیت تربیت خانواده و تشکیل خانه، شوهرداری، حسن تبعل که چشم شوهر در بیرون به گناه گشوده نشود و گوشش در بیرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود و دستش به خیانت دراز نشود، نیک شوهرداری کردن و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش حفظ اولاد و اموال و تأمین آبرو، معادل همه آن فضائل (نماز جمعه و جماعت، عیادت بیمار، تشییع جنازه، رفتن به حج، جهاد فی سبیل الله) است که برشمردی! مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهی هستید؟! مگر نه آن است که فروع دین، تعبدی اند و ذات اقدس الهی مصالح ما را بهتر از ما می شناسد؛ آن خدایی که به شما شش سال زودتر از دیگران دستور عبادی داد و زودتر از دیگران سخن گفت و شش سال زودتر از دیگران به حضور پذیرفت، چنین دستور داده که خانواده در اسلام، اصل است.»[3]
همسر، تنگاتنگ با همه اعضای خانواده و تمام ابعاد داخلی خانواده ارتباط دارد، به گونه ای که هیچ یک از اعضای دیگر خانواده چنین رابطه ای ندارد. بر اثر این ارتباط تنگاتنگ اوست که همسر «تنظیم کننده فضای درون خانواده» و محور و ستون آن است. قرار گرفتن همسر در جایگاه محور خانواده، ویژگی خاصی را برای او ایجاد می کند که توجه دیگر اعضای خانواده به آن بسیار مهم است و آن تأثیرگذاری وضعیت روحی و روانی و عاطفی همسر، بر تمام فضای خانه و افراد آن است.منزل را مسکن گفتند؛ ولی نه برای اینکه بدن در آنجا آرام می گیرد؛ بلکه بر اساس اصول خانوادگی، زن مایه آرامش شوهر است. در مسکن، همسر به سر می برد، از این رو مسکن نامیده شده است. زندگی را تنها مسکن اداره نمی کند؛ لیکن سکینت مهم تر از مسکن است که از شوهر برنمی آید؛ این از زن بر می آید.
به راستی، همسر می تواند کانون خانه را به گونه ای گرم نگه دارد که شوهر، تمام تلاشش متوجه خانه باشد. او با رفتار خوب، اداره محیح امور منزل، قناعت و کم توقعی، تربیت دقیق فرزندان، رفتار مؤدبانه و حفظ عفاف ولباس، حتی در برابر اولاد، در نتیجه تربیت فرزندانی وزین و عفیف، می تواند نقص آن فضائل را جبران کند، چون اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده است.[4]
با این نگرش، منزل را مسکن گفتند؛ ولی نه برای اینکه بدن در آنجا آرام می گیرد؛ بلکه بر اساس اصول خانوادگی، زن مایه آرامش شوهر است. در مسکن، همسر به سر می برد، از این رو مسکن نامیده شده است. زندگی را تنها مسکن اداره نمی کند؛ لیکن سکینت مهم تر از مسکن است که از شوهر برنمی آید؛ این از زن بر می آید. آن عاطفه، مهربانی، گذشت، لطافت روح که خدا به زن داده، به شوهر نداده است. اگر این سکینت با آن مسکن به برکت قرآن و عترت حل بشود، دیگر غائله تلخ و تنفرآور طلاق رخ نخواهد داد.[5]
براین پایه، محور و منشأ تشکیل جامعه کوچک (خانواده، عشیره و قبیله)، زن است و این از نشانه های عظمت و اثرگذاری اوست، تا دانسته شود سهم بزرگی از بنیانگذاری جوامع به زنان بازمی گردد که محور تشکیل خانواده و دیگر جوامع کوچک هستند.
توضیح: قرآن کریم نخست جامعه کوچک را با محوریت «رحامت زن»، نه «صلابت شوهر» می سازد، تا پس از ساخته شدن آن، جامعه بزرگ با کنار هم قرار گرفتن جوامع کوچک شکل گیرد و همان گونه که از اجتماع آب های آلوده، دریایی زلال پدید نخواهد آمد، از انبوه خانواده های آلوده و ارحام ناسالم نیز هرگز مدینه فاضله شکل نمی گیرد.[6] آفرینش انسان، هرچند از صلب و ترائب است: ویخرج من بین الصلب و الترائب؛[7] آنچه بستگان را به هم پیوند داده و محرم می کند، رحم زن است، نه صلب شوهر، از این رو به بستگان (فرزندان، عمو، عمه، دایی و خاله) هر کسی «ارحام» می گویند، چون به یک رحم و زهدان مرتبط اند.
حاصل آنکه زن به گونه ای تعیین کننده در پیوند ارحام و تشکیل جوامع کوچک (خانواده، قبیله، عشیره و...) سهم دارد.[8]
پاورقی:
[1] . تحف العقول، ص 60.
[2] . سوره بقره، آیه ۲۲۳: «همسران شما جایگاه بذرافشانی شما هستند؛ بنابراین هر زمان که بخواهید می توانید با آنها آمیزش کنید.»
[3] اسدالغابه، ج5، ص 399.
[4] . زن در آئینه جلال و جمال، ص 417.
[5] . ر.ک: درس اخلاق مورخ 2/3/1392، قابل دسترسی در پایگاه اینترنتی بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء.
[6] . ر.ک: تسنیم، ج 17، ص 174.
[7] . سوره طارق، آیه 7.
[8] . ر.ک: تسنیم، ج 17، ص 176.
منبع: کتاب «خانواده متعادل و حقوق آن»
نویسنده: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
نویسنده: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
بیشتر بخوانید :
وظایف اساسی زن در خانه چیست؟
تاثیر آموزش مهارت های زندگی در زنان خانه دار (بخش اول)
مهارتهای مدیریتی زنان (بخش اول)
کارکردهای تربیتی زن خانه دار نسبت به همسر
مدیریت خانه به عهده زن است
زن، مثل یک ستون