مهمترین اصلی که به برقراری رابطه انسانی میان والدین و فرزندان کمک می کند، اصل صداقت یا صادق بودن در گفتارورفتار است.
9- پرهیز از مقایسه کردن
تفاوت های موجود در انسان ها، بیانگر این نکته است که پدر و مادر باید به فرزندان خود مطابق روحیه، علایق، توانمندیها، استعدادها و ویژگی های فرزند خود رفتار کنند. ما وقتی هم سن وسال شما بودیم. با شکلاتی خوشحال می شدیم. حالا الان باید فلان چیز را برای شما بگیریم، «به نوجوان تان اعتماد کنید. به آنها اجازه بدهید در مورد امور تصمیم گیری کنند.» آنها هم شبیه ما بودند اما در دنیایی مدرن تر، سخت تر، سردتر، از لحاظ حوزه ارتباطی. بدترین کاری که ما می توانیم انجام بدهیم مقایسه کردن است. در هر سنی مقایسه کردن بد است و این کار در نوجوانی بدترین کار است. اگر کودک را با دیگری مقایسه کنیم چون او چارچوب ندارد او ناراحت نمی شود ولی وقتی نوجوان را با دیگری مقایسه می کنید بزرگسال می شوند و می توانند تجزیه و تحلیل کنند، عصبانی می شوند و غالبا می فهمند به چه دلیل او را مقایسه کردهاید. برای نوجوان خیلی سخت است که او را با کسی دیگر مقایسه کنید. هرگز توانایی ها و ضعف های فرزندی را با فرزند دیگر یا نوجوانی را با نوجوان دیگر مقایسه نکنند.
10- توجه به کسب هویت نوجوانان
« توجه به کسب هویت نوجوان». هر چه که ما الان هستیم همان تصمیمی است که در سن 14 -15 سالگی گرفتیم. یعنی بازده بین 12 تا 18 سال من شما الان ما را تشکیل داده است. در همان بازده سنی، من رشته تحصیلیم را انتخاب کردم. در همان بازده مشخص شد که من آدم مذهبی هستم. تا قبل از 12 سالگی مادرم مرا مجبور می کرد چادر بپوشم. جملاتی که والدین به دکتر مشاور می گویند: تا وقتی که دانشگاه نرفته بود همه چیز خوب بود. از وقتی که دانشجو شد همه چیز تغییر کرده است، اگر تا 18 سالگی فرزندم را طوری بزرگ کردم که کار خلاف شرع انجام نداد، دخترم به پسری نگاه نکرد و پسرم هم خلاف شرع انجام نداد، پس از آنکه وارد جامعه بزرگتر (دانشگاه) شد، (در 17-18 سالگی وارد رابطه شد).
جوان در این سن هویت پیدا می کند. هویت مالی، تحصیلی، شغلی پیدا می کند. نظرش نسبت به همسرآینده خود طبق آنچه که بین والدینش است، انتخاب می کند و تصمیم می گیرد. اگر در این زمان فرزندتان احساس ارزشمندی کند، هویت مثبت از خود پیدا می کند و این مسئله به او کمک می کند که در آینده با هر فشاری و هر شرایطی که مواجه شد تصمیم به انتخاب درست با ملاک ها و معیارهای خودش انجام دهد. نوجوان نیاز دارد هویت مشخصی از خود به دست آورد تا بتواند به عنوان فردی مستقل به زندگی اش جهت دهد، احساس ارزشمندی کند، از وابستگی ها رهایی یابد و بالاخره بتواند برای استقلال مالی ، تحصیلی، شغلی، ازدواج و آینده خود برنامه ریزی کند. کسب هویت به خودی خود امر بزرگی است و نوجوان را با فشارهای گوناگونی روبرو می سازد. در این شرایط والدین وظیفه دارند با رعایت اصول برقراری رابطه انسانی، با شکیبایی و بردباری با فرزند
نوجوان شان رابطه برقرار کنند و با او مدارا نمایند تا فرزندان به سلامت این دوره را پشت سر گذراند و آنرا طی کنند.
جوان در این سن هویت پیدا می کند. هویت مالی، تحصیلی، شغلی پیدا می کند. نظرش نسبت به همسرآینده خود طبق آنچه که بین والدینش است، انتخاب می کند و تصمیم می گیرد. اگر در این زمان فرزندتان احساس ارزشمندی کند، هویت مثبت از خود پیدا می کند و این مسئله به او کمک می کند که در آینده با هر فشاری و هر شرایطی که مواجه شد تصمیم به انتخاب درست با ملاک ها و معیارهای خودش انجام دهد. نوجوان نیاز دارد هویت مشخصی از خود به دست آورد تا بتواند به عنوان فردی مستقل به زندگی اش جهت دهد، احساس ارزشمندی کند، از وابستگی ها رهایی یابد و بالاخره بتواند برای استقلال مالی ، تحصیلی، شغلی، ازدواج و آینده خود برنامه ریزی کند. کسب هویت به خودی خود امر بزرگی است و نوجوان را با فشارهای گوناگونی روبرو می سازد. در این شرایط والدین وظیفه دارند با رعایت اصول برقراری رابطه انسانی، با شکیبایی و بردباری با فرزند
نوجوان شان رابطه برقرار کنند و با او مدارا نمایند تا فرزندان به سلامت این دوره را پشت سر گذراند و آنرا طی کنند.
11- اصل صداقت
مهمترین اصلی که به برقراری رابطه انسانی میان والدین و فرزندان کمک می کند، اصل صداقت یا صادق بودن در گفتار و رفتار است. مهمترین اصل در روابط انسانی صداقت است چون قابل درک است. زمانی که ما دروغ میگوییم فکر می کنیم بقیه متوجه نمی شوند زیرا فرزندان به سهولت به میزان صداقت والدین با خودشان پی می برند و میزان اعتماد خود را به والدین برحسب آن تنظیم می کنند. هر چقدر میزان صداقت بین شما و نوجوان تان بیشتر باشد. سهولت ارتباط بیشتر است. راحت تر با شما ارتباط می گیرد راحت تر می آید دردودلش را با شما درمیان می گذارد که مثلا پسری به من پیامک داده است.
این میزان اعتمادی که بین من و نوجوانم ایجاد می شود. میزان صداقت من است. بچه در رفتارهای ما چیزهایی می بیند که نمی تواند به ما اعتماد کند. یه جایی که او علیرغم میل من بوده گویا رفتاری کردم که به صداقت من شک کرده و نمی تواند اعتماد کند. باید اعتماد بین فرزندان و والدین پدر یا مادر فرق نمی کند؛ شکل بگیرد. خیلی مهم است که من و شما در حیطه نوجوانی فرزندان مان (یکی از والدین) منبع اعتماد باشیم و دیگری اقتدار یعنی به یکی اعتماد کند و از دیگری نه اینکه حساب ببرد ولی بداند که دیگری پدر احترام بیشتری برایش قائل است. جنس فرزندتان هر چه که باشد دختر یا پسر، بهتر است مادر منبع محبت باشد و پدر نشان اقتدار.
این میزان اعتمادی که بین من و نوجوانم ایجاد می شود. میزان صداقت من است. بچه در رفتارهای ما چیزهایی می بیند که نمی تواند به ما اعتماد کند. یه جایی که او علیرغم میل من بوده گویا رفتاری کردم که به صداقت من شک کرده و نمی تواند اعتماد کند. باید اعتماد بین فرزندان و والدین پدر یا مادر فرق نمی کند؛ شکل بگیرد. خیلی مهم است که من و شما در حیطه نوجوانی فرزندان مان (یکی از والدین) منبع اعتماد باشیم و دیگری اقتدار یعنی به یکی اعتماد کند و از دیگری نه اینکه حساب ببرد ولی بداند که دیگری پدر احترام بیشتری برایش قائل است. جنس فرزندتان هر چه که باشد دختر یا پسر، بهتر است مادر منبع محبت باشد و پدر نشان اقتدار.
12- قاطع و جدی بودن
در کنار تمام اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان، اصل قاطع و جدی بودن مطرح می شود، متأسفانه برخی از والدین با فرزندان یا بسیار خشک و رسمی هستند و یا بسیار مهربان و نرم. این اصل را والدین با خشک ورسمی بودن و گذاشتن قاعده های خشک نادرست است همانطور که در بحث چهاردیواری گفتیم سقف قاعده ها را پایین نزنید که بچه ها خفگی کنند، دلگیر شوند، منتظر فرصت باشند که از آن خانه بیرون بروند و هر کاری دلشون خواست انجام دهند.
قاطع بودن به معنای جدی و عصبانی و خشونت و سختگیری نیست. قاطع بودن به معنای اینکه قانونی که با هم تعریف کردیم باهم به اجرا بگذاریم. اگر والدین یا فرزندان در جایی از این قواعد خطا کردند می توان برای بار اول دربارة دلیل خطا صحبت کنیم و بار دوم برای اینکه چرا تکرار شد صحبت کنیم و اگر بار سومی اتفاق افتاد آنجا بررسی کنیم شاید قانون ما غلط است اما بعد از بار سوم، والدین باید قاطع باشند. به َآنها بگویید گویا مشکلی وجود دارد شاید مشکل از من و ملاک من است. مشکل از قانونی است که تعریف کردیم یا مشکل از توست خوب بیا کمک کنیم و مشکل را حل کنیم؛ ممکن است در این قسمت بچه ها بگویند «اعتماد به نفس نداریم یا جرئت نداریم یا استرس باعث این می شود، خیلی راحت می توان به آنها کمک کرد.
در حالیکه معدودی از والدین به موقع مهربان و به موقع قاطع، هرگز قاطع و جدی بودن را با عصبانیت، خشونت و سختگیری یکی نمیدانند.
ادامه دارد ....
منبع : سایت خبر گزاری صدا وسیما
قاطع بودن به معنای جدی و عصبانی و خشونت و سختگیری نیست. قاطع بودن به معنای اینکه قانونی که با هم تعریف کردیم باهم به اجرا بگذاریم. اگر والدین یا فرزندان در جایی از این قواعد خطا کردند می توان برای بار اول دربارة دلیل خطا صحبت کنیم و بار دوم برای اینکه چرا تکرار شد صحبت کنیم و اگر بار سومی اتفاق افتاد آنجا بررسی کنیم شاید قانون ما غلط است اما بعد از بار سوم، والدین باید قاطع باشند. به َآنها بگویید گویا مشکلی وجود دارد شاید مشکل از من و ملاک من است. مشکل از قانونی است که تعریف کردیم یا مشکل از توست خوب بیا کمک کنیم و مشکل را حل کنیم؛ ممکن است در این قسمت بچه ها بگویند «اعتماد به نفس نداریم یا جرئت نداریم یا استرس باعث این می شود، خیلی راحت می توان به آنها کمک کرد.
در حالیکه معدودی از والدین به موقع مهربان و به موقع قاطع، هرگز قاطع و جدی بودن را با عصبانیت، خشونت و سختگیری یکی نمیدانند.
ادامه دارد ....
منبع : سایت خبر گزاری صدا وسیما
بیشتر بخوانید :
مهارت برقراری ارتباط با نوجوانان
نحوه برقراری ارتباط خانواده با نوجوانان
10 اشتباه رایج والدین در برخورد با نوجوانان
چگونگی ارتباط با فرزندان نوجوان
راهکارهای اساسی در برخورد با نوجوان