اجازه دهید فرزندتان بداند که شما به او اعتماد دارید و او هم میتواند به شما اعتماد کند. هیچ چیز مهمتر از این نیست که صداقت را به بهترین راهکار خود تبدیل کنید.
دلایل دروغ گفتن کودک
کودک تان تا سه یا چهار سالگی واقعاً نمیتواند تفاوت بین واقعیت و خیال را تشخیص دهد. این بدان معناست که برای کودک یک یا دو ساله غیرممکن است که مفاهیم دروغ گفتن و راست گفتن را درک کند. دروغهای کوچک یک کودک ممکن است به دلایل زیر باشد:
تخیل فعال و خیالپردازی: خلاقیت کودک خردسال به اندازهای رشد کرده که گاهی ممکن است فکر کند آنچه که او اعتقاد دارد حقیقت است. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است بگوید: «من یه ماهی دارم که تو وان حمام با من شنا میکنه» یا «من زیر تختم یه پیشی خوشگل دارم.» و اگر خوب فکر کنید، آیا همهٔ ما یک دوست خیالی زیر تختمان نداشتیم؟
فراموشی و به یاد نیاوردن: وقتی شما فرزندتان را به خاطر خطخطی با مدادرنگی روی دیوار سرزنش میکنید و او میگوید کار او نبوده است، او در واقع دروغ نمیگوید، بلکه فقط فراموش کرده که این کار را انجام داده است یا آنقدر مشتاقانه آرزو میکند او این کار را نکرده بود که خودش باور میکند واقعاً این کار را نکرده است.
سندرم فرشته؛ Angel syndrome: کودکی که میداند والدینش فکر میکنند او نمیتواند هیچ کار اشتباهی انجام دهد، خودش هم شروع به باور کردن آن میکند. بنابراین کمکم ممکن است فکر کند که او هیچ کار اشتباهی مرتکب نخواهد شد. به عنوان مثال، او پیش خودش فکر میکند: «مامان و بابا منو دوست دارند، چون من خیلی پسر خوبی هستم و یه پسر خوب شیر روی زمین نمیریزه.» و در نهایت به این نتیجه میرسد که بگوید: «نه، من شیر رو نریختم»
تخیل فعال و خیالپردازی: خلاقیت کودک خردسال به اندازهای رشد کرده که گاهی ممکن است فکر کند آنچه که او اعتقاد دارد حقیقت است. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است بگوید: «من یه ماهی دارم که تو وان حمام با من شنا میکنه» یا «من زیر تختم یه پیشی خوشگل دارم.» و اگر خوب فکر کنید، آیا همهٔ ما یک دوست خیالی زیر تختمان نداشتیم؟
فراموشی و به یاد نیاوردن: وقتی شما فرزندتان را به خاطر خطخطی با مدادرنگی روی دیوار سرزنش میکنید و او میگوید کار او نبوده است، او در واقع دروغ نمیگوید، بلکه فقط فراموش کرده که این کار را انجام داده است یا آنقدر مشتاقانه آرزو میکند او این کار را نکرده بود که خودش باور میکند واقعاً این کار را نکرده است.
سندرم فرشته؛ Angel syndrome: کودکی که میداند والدینش فکر میکنند او نمیتواند هیچ کار اشتباهی انجام دهد، خودش هم شروع به باور کردن آن میکند. بنابراین کمکم ممکن است فکر کند که او هیچ کار اشتباهی مرتکب نخواهد شد. به عنوان مثال، او پیش خودش فکر میکند: «مامان و بابا منو دوست دارند، چون من خیلی پسر خوبی هستم و یه پسر خوب شیر روی زمین نمیریزه.» و در نهایت به این نتیجه میرسد که بگوید: «نه، من شیر رو نریختم»
راهکارهای برخورد با دروغ گفتن کودک
تنبیه کردن کودک دو ساله تان برای دست بردن در حقیقت تأثیری در تغییر رفتار او ندارد، در عوض شما میتوانید با ملایمت، غریزهٔ راستگویی او را به شیوهای قابل درک در این سن تقویت کنید. در این قسمت میتوانید با چند توصیه در این مورد آشنا شوید:
او را به گفتن حقیقت تشویق کنید: اگر کودک تان یک خرابکاری کرد، چیزی را شکست یا خراب کرد و بعد آن را به شما گفت، به جای عصبانی شدن از رفتار بد فرزندتان، از او به خاطر گفتن حقیقت تشکر کنید. اگر شما شروع به داد و فریاد کنید، بعید است او پیش خود نتیجه گیری کند که صداقت کار درستی است و در نتیجه دفعهٔ بعد ممکن است واقعیت را پنهان کند.
او را متهم نکنید: نظرات خود را به شکلی بیان کنید که او را تشویق به اعتراف کنید نه انکار! مثلاً بگویید: «من دارم فکر میکنم که این مدادرنگیها چطوری روی فرش پخش شدند؟ کاش یکی به من کمک کنه تا اونها رو جمع کنم».
بار بیش از حدی روی دوشش نگذارید: با انتظارات و قوانین بیش از حد، بار کودک خود را سنگین نکنید. او نمیتواند آنها را درک کند یا قادر به پیروی از آنها نخواهد بود و ممکن است مجبور شود دروغ بگوید تا از ناامید کردن و ناراحت شدن شما جلوگیری کند.
خیالپردازی کودک را سرکوب نکنید: هرچند ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد، چون شما نمیخواهید دروغ گفتن کودک را تشویق کنید اما بهترین راه برای مدیریت این مرحله این است که بیخیال باشید و از قصههای تخیلی فرزندتان لذت ببرید. خیالپردازیهای پر از شاخ و برگ به طورکلی بیضرر هستند و بخشی از رشد طبیعی کودکان دو ساله هستند. به هرحال، شما داستانهای پریان و افسانهها را برای فرزندتان میخوانید، پس چرا او نباید از خودش تعدادی داستان بسازد؟
دوستان خیالیاش را باور کنید: همین توضیح درباره دوستان خیالی کودک نیز صادق است. داشتن دوستان خیالی طبیعی است و نشانهٔ تخیل قوی کودک است، حتی زمانی که کودک نوپایتان کار اشتباهی را گردن دوست خیالیاش میاندازد، هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد. از نظر عاطفی، دوستان خیالی هدف مهمی دارند و آن اینکه آنها به کودکان کمک میکنند تا بفهمد میخواهند چه کسی باشند.
اعتماد کودک را جلب کنید: اجازه دهید فرزندتان بداند که شما به او اعتماد دارید و او هم میتواند به شما اعتماد کند. هیچ چیز مهمتر از این نیست که صداقت را به بهترین راهکار خود تبدیل کنید. این وظیفه والدین است که الگوی اعتماد باشند. با توجه به این موضوع سعی کنید وقتی میتوانید خودتان هم از گفتن فقط نیمی از حقیقت پرهیز کنید و همه آن را به کودک کامل بگویید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان باید در یک ملاقات پزشکی، واکسنی را بزند، به او نگویید که درد ندارد، چون یک دقیقه بعد میفهمد که درد دارد و ممکن است در اعتمادش نسبت به شما خدشه وارد شود.
سر حرف خود بمانید: وقتی قولی به کودک تان میدهید یا حرفی را میزنید، سعی کنید سر حرف و قول خود بمانید و وقتی نمیتوانید هم بابت شکستن عهد خود از او عذرخواهی کنید و بگویید که متوجه هستید که خلاف گفته تان عمل کردهاید.
تقویت رفتار مثبت را در پیش بگیرید: هر وقت میبینید فرزندتان حقیقت را میگوید، از او تعریف کنید. اگر گفت که یک شیرینی یا بستنی اضافی خورده است، از وسوسه سرزنش کردنش به شدت پرهیز کنید و به جایش از او برای گفتن واقعیت تشکر کنید. تقویت رفتار مثبت تأثیر شگفتانگیزی در متقاعد کردن بچهها به صادق بودن و نگفتن دروغ دارد.
منبع: سایت مادرشو
او را به گفتن حقیقت تشویق کنید: اگر کودک تان یک خرابکاری کرد، چیزی را شکست یا خراب کرد و بعد آن را به شما گفت، به جای عصبانی شدن از رفتار بد فرزندتان، از او به خاطر گفتن حقیقت تشکر کنید. اگر شما شروع به داد و فریاد کنید، بعید است او پیش خود نتیجه گیری کند که صداقت کار درستی است و در نتیجه دفعهٔ بعد ممکن است واقعیت را پنهان کند.
او را متهم نکنید: نظرات خود را به شکلی بیان کنید که او را تشویق به اعتراف کنید نه انکار! مثلاً بگویید: «من دارم فکر میکنم که این مدادرنگیها چطوری روی فرش پخش شدند؟ کاش یکی به من کمک کنه تا اونها رو جمع کنم».
بار بیش از حدی روی دوشش نگذارید: با انتظارات و قوانین بیش از حد، بار کودک خود را سنگین نکنید. او نمیتواند آنها را درک کند یا قادر به پیروی از آنها نخواهد بود و ممکن است مجبور شود دروغ بگوید تا از ناامید کردن و ناراحت شدن شما جلوگیری کند.
خیالپردازی کودک را سرکوب نکنید: هرچند ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد، چون شما نمیخواهید دروغ گفتن کودک را تشویق کنید اما بهترین راه برای مدیریت این مرحله این است که بیخیال باشید و از قصههای تخیلی فرزندتان لذت ببرید. خیالپردازیهای پر از شاخ و برگ به طورکلی بیضرر هستند و بخشی از رشد طبیعی کودکان دو ساله هستند. به هرحال، شما داستانهای پریان و افسانهها را برای فرزندتان میخوانید، پس چرا او نباید از خودش تعدادی داستان بسازد؟
دوستان خیالیاش را باور کنید: همین توضیح درباره دوستان خیالی کودک نیز صادق است. داشتن دوستان خیالی طبیعی است و نشانهٔ تخیل قوی کودک است، حتی زمانی که کودک نوپایتان کار اشتباهی را گردن دوست خیالیاش میاندازد، هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد. از نظر عاطفی، دوستان خیالی هدف مهمی دارند و آن اینکه آنها به کودکان کمک میکنند تا بفهمد میخواهند چه کسی باشند.
اعتماد کودک را جلب کنید: اجازه دهید فرزندتان بداند که شما به او اعتماد دارید و او هم میتواند به شما اعتماد کند. هیچ چیز مهمتر از این نیست که صداقت را به بهترین راهکار خود تبدیل کنید. این وظیفه والدین است که الگوی اعتماد باشند. با توجه به این موضوع سعی کنید وقتی میتوانید خودتان هم از گفتن فقط نیمی از حقیقت پرهیز کنید و همه آن را به کودک کامل بگویید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان باید در یک ملاقات پزشکی، واکسنی را بزند، به او نگویید که درد ندارد، چون یک دقیقه بعد میفهمد که درد دارد و ممکن است در اعتمادش نسبت به شما خدشه وارد شود.
سر حرف خود بمانید: وقتی قولی به کودک تان میدهید یا حرفی را میزنید، سعی کنید سر حرف و قول خود بمانید و وقتی نمیتوانید هم بابت شکستن عهد خود از او عذرخواهی کنید و بگویید که متوجه هستید که خلاف گفته تان عمل کردهاید.
تقویت رفتار مثبت را در پیش بگیرید: هر وقت میبینید فرزندتان حقیقت را میگوید، از او تعریف کنید. اگر گفت که یک شیرینی یا بستنی اضافی خورده است، از وسوسه سرزنش کردنش به شدت پرهیز کنید و به جایش از او برای گفتن واقعیت تشکر کنید. تقویت رفتار مثبت تأثیر شگفتانگیزی در متقاعد کردن بچهها به صادق بودن و نگفتن دروغ دارد.
منبع: سایت مادرشو