حق «اعمال عبادی» در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)

زندگی مومنانه شکل گرفته از اعمال عبادی است که باید انسان مومن خود را بدان ها ملتزم و سعی در ادای درست ایشان داشته باشد. اما سئوال مهم در اینجا این است که کیفیت اعمال عبادی باید به چه گونه ای باشد تا حق ایشان ادا شود؟ این سخنی است که باید جواب آن را در کلام معصومان (علیهم السلام) یافت. با ما همراه باشید تا پاسخ این سئوال را بیابید.
چهارشنبه، 22 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
حق «اعمال عبادی» در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)
ادای حق اعمال عبادی، یعنی عبودیت و بندگی خدای متعال.
 

الف) حق نفس و اعضای بدن

اندامی که خدای متعال به امانت به انسان داده است، هر کدام حقی دارد که باید این حقوق را ادا کرد. به گونه ای ادای این حقوق، شکر نعمتی است که خدای متعال به انسان داده است. اگر به حقوق بیان شده نگاه تحلیلانه ای صورت بگیرد، موارد نام برده، کارهای خیری است که باید با این امانت های الهی انجام داد و عدم توجه به آن خود جزو محرمات الهی است.
 
حق نفس
وَ حَقُّ نَفْسِکَ عَلَیْکَ
اَنْ تَسْتَعْمِلَهَا بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
فَتُؤَدِّیَ اِلَى لِسَانِکَ حَقَّهُ
وَ اِلَى سَمْعِکَ حَقَّهُ
وَ اِلَى بَصَرِکَ حَقَّهُ وَ اِلَى یَدِکَ حَقَّهَا
وَ اِلَى رِجْلِکَ حَقَّهَا
وَ اِلَى بَطْنِکَ حَقَّهُ
وَ اِلَى فَرْجِکَ حَقَّهُ
وَ تَسْتَعِینَ بِاللَّهِ عَلَى ذَلِکَ.[1]
 
ترجمه:
اما حق نفست بر تو این است که
آن را در طاعت خدا به کارگیری
پس از آن، حق زبانت را به او بدهی
و بعد از آن، حق گوشَت
بعد از آن، حق چشم و دستت
سپس حق پایت
سپس حق شکمت
آنگاه حق عورت خویش را به ایشان بدهی
و از خدا نیز بخواهی در ادای این حقوق تو را یاری رساند.
حق زبان
وَ حَقُّ اللِّسَانِ
 اِکْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى
وَ تَعْوِیدُهُ الْخَیْرَ
وَ تَرْکُ الْفُضُولِ الَّتِی لَا فَائِدَةَ فِیهَا[2]
وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ
وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فِیهِمْ.
 
ترجمه:
و حق زبان تو این است که
با دوری از دشنام گویی، او را احترام کنی
و او را به گفتار خیر
و ترک حرف‌های بیهوده که خیری برای انسان ندارد، عادت دهی
و با آن به مردم نیکی کنی
و گفتار نیکو گویی.
 
حق گوش
وَ حَقُّ السَّمْعِ
 تَنْزِیهُهُ عَنْ سَمَاعِ الْغِیبَةِ
 وَ سَمَاعِ مَا لَا یَحِلُّ سَمَاعُهُ.
 
ترجمه:
و حق گوش تو این است که
آن را از شنیدن غیبت پاک کنی
و به هر آنچه که حلال نیست گوش ندهی.
 
 
حق چشم
وَ حَقُّ الْبَصَرِ
اَنْ تَغْمِضَهُ [3]عَمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ
وَ تَعْتَبِرَ بِالنَّظَرِ بِهِ.
 
ترجمه:
و حق چشم این است که
آن را از هر آنچه که دیدنش حلال نیست، بپوشانی
و با آن به دیدۀ عبرت بنگری.
 
 
حق دست
وَ حَقُّ یَدِکَ
اَنْ لَا تَبْسُطَهَا اِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ.
 
ترجمه:
و حق دستت این است که
آن را به سوی آنچه که برای تو حلال نیست، دراز نکنی.
 
حق پا
وَ حَقُّ رِجْلَیْکَ
اَنْ لَا تَمْشِیَ بِهِمَا اِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ
فِیهِمَا تَقِفُ عَلَى الصِّرَاطِ
فَانْظُرْ اَنْ لَا تَزِلَّ بِکَ فَتَتَرَدَّى فِی النَّارِ.
 
ترجمه:
و حق پای تو این است که
با آن به سوی هر آنچه که بر تو حلال نیست، گام برنداری
چرا که به وسیلۀ آنها بر روی صراط خواهی ایستاد
پس بنگر که آنها تو را نلغزانند و در آتش بیاندازند.
 
حق شکم
وَ حَقُّ بَطْنِکَ
اَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِلْحَرَامِ
وَ لَا تَزِیدَ عَلَى الشِّبَعِ.
 
ترجمه:
و حق شکم تو این است که
آن را ظرفی برای حرام قرار ندهی
و بیش از مقداری که سیر می‌شوی، نخوری.
 
حق عورت
وَ حَقُّ فَرْجِکَ
اَنْ تُحْصِنَهُ عَنِ الزِّنَاءِ
وَ تَحْفَظَهُ مِنْ اَنْ یُنْظَرَ اِلَیْهِ.
 
ترجمه:
و حق عورت تو این است که
آن را از زنا و گناهان جنسی دور نگاه داری
و از این که کسی او را بنگرد، حفظ کنی.
 
 

ب) حق اعمال عبادی

اعمال عبادی بخشی جدای ناپذیر از زندگی مومنانه است. به عبارتی اصل وجود آن باعث اثبات ایمان است. ولی سخن در این است که این اعمال عبادی باید به چه کیفیتی انجام گیرد تا ایمان انسان بیشتر رشد کند و حق آن عمل عبادی را به درستی ادا کرده باشد. در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) به نماز، روزه، صدقه، حج و ... و حقوق آنها اشاره شده است.
 
حق نماز
وَ حَقُّ الصَّلَاةِ
انْ تَعْلَمَ اَنَهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ اَنَّکَ[4] فِیهَا قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
فَاِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ
قُمْتَ مَقَامَ الذَّلِیلِ[5]
الْحَقِیرِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الرَّاجِی
الْخَائِفِ الْمُسْتَکِینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ
لِمَنْ کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسُّکُونِ وَ الْوَقَارِ
وَ تُقْبِلَ عَلَیْهَا بِقَلْبِکَ
وَ تُقِیمَهَا بِحُدُودِهَا وَ حُقُوقِهَا.
 
ترجمه:
و حق نماز این است که بدانی
آن فرستادۀ توست به سوی خداوند متعال
و تو در آن هنگام در مقابل خداوند متعال ایستاده‌ای
پس حال که این را دانستی
خود را در مقام بنده‌ای خوار
کم مایه، علاقه مند، بیمناک، امیدوار
ترسان، بیچاره، زاری کننده‌ای که در برابر بزرگواری
با آرامش و وقار ایستاده است، قرار بده 
و با قلب خود، به او روی بیاور
و آن را با حدود و حقوقش برپا دار.
 
حق حج
وَ حَقُّ الْحَجِّ
اَنْ تَعْلَمَ اَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّکَ
وَ فِرَارٌ إِلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِکَ
وَ بِهِ[6] قَبُولُ تَوْبَتِکَ
وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِی اَوْجَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ.
 
ترجمه:
و حق حج این است که
بدانی آن فرستادۀ توست به سوی پروردگارت
و وسیله‌ای است برای تو، جهت فرار از گناهانت
و نیز وسیله‌ای است برای قبولی توبه ات
و ادای واجباتی که خدا از تو خواسته است.
 
 حق روزه
وَ حَقُّ الصَّوْمِ
اَنْ تَعْلَمَ انَّهُ حِجَابٌ
ضَرَبَهُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِکَ[7]
وَ سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ بَطْنِکَ وَ فَرْجِکَ
لِیَسْتُرَکَ بِهِ مِنَ النَّارِ
فَاِنْ تَرَکْتَ الصَّوْمَ
خَرَقْتَ سِتْرَ اللَّهِ عَلَیْکَ.
 
ترجمه:
و حق روزه این است که
بدانی آن پرده‌ای است
که خدا بر روی زبانت
گوشت، چشمت، شکمت و عورتت کشیده
تا اینکه از آتش جهنم تو را بپوشاند.
پس هرگاه تو روزه را ترک گفتی
این پرده را که خدا برای پوشاندنت قرار داده بود، پاره کرده ای.
 
 
حق صدقه
وَ حَقُّ الصَّدَقَةِ
اَنْ تَعْلَمَ انَها ذُخْرُکَ عِنْدَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ وَدِیعَتُکَ الَّتِی لَا تَحْتَاجُ اِلَى الْاِشْهَادِ عَلَیْهَا
وَ کُنْتَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ سِرّاً
اَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ عَلَانِیَةً
وَ تَعْلَمَ اَنَّهَا تَدْفَعُ الْبَلَایَا[8]
وَ الْاَسْقَامَ عَنْکَ فِی الدُّنْیَا
وَ تَدْفَعُ عَنْکَ النَّارَ فِی الْآخِرَةِ.
 
ترجمه:
و حق صدقه این است که
بدانی آن اندوخته‌ای است در نزد پروردگارت
و امانتی است که نیاز به گرفتن گواه بر آن نداری
آنچه در پنهانی به امانت می‌دهی
برای تو از آشکارا دادن آن، مورد اعتمادتر خواهد بود
و بدان که آن بلاها
و بیماری‌ها را در دنیا از تو دور می‌کند
و در آخرت نیز آتش جهنم را از تو دور خواهد کرد.
 
حق قربانی[9]
وَ حَقُّ الْهَدْیِ
اَنْ تُرِیدَ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ لَا تُرِیدَ بِهِ خَلْقَهُ
وَ لَا تُرِیدَ بِهِ اِلَّا التَّعَرُّضَ لِرَحْمَةِ اللَّهِ
وَ نَجَاةَ رُوحِکَ یَوْمَ تَلْقَاهُ.
 
ترجمه:
و حق قربانی این است که
آن را برای رضای خدای متعال قربانی کنی
نه از برای رضای مردم
و از آن جز رحمت خدا
و نجات روحت در روز دیدار [10]، چیزی نخواهی.[11]

پی نوشت:
[1]. در " من لایحضره الفقیه " از فتودی الی لسانک تا آخر بیان نشده است.
[2]. ] من لا یحضره الفقیه: لها [
[3]. ] من لا یحضره الفقیه: تَغُضُّه [
[4]. ] من لا یحضره الفقیه: اَنتَ [
[5]. ] من لا یحضره الفقیه: مَقَامَ عَبدٍ الذَّلِیلِ[
[6]. ]  من لا یحضره الفقیه: فیه[
[7].]  من لا یحضره الفقیه: ضَرَبَهُ اللَّهُ عزوجل عَلَى لِسَانِکَ[
[8].]  من لا یحضره الفقیه: تَدْفَعُ عنکَ الْبَلَایَا [
[9]. منظور عملی است که در آن حیوان حلال گوشتی در راه خدا، برای اطعام فقرا، ذبح می‌کنند. 
[10]. منظور روز قیامت است که از آن در روایات، تعبیر به روز دیدار می‌شود.
[11] . علی بن الحسین (علیه السلام)، رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، مترجم: محمدحسین افشاری، قم: نشر مشهور، سوم، 1392.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.