رضایت جنسی مولفه مهمی در رضایت زناشویی دارد.
تک همسری و بدون تک همسری
برای بسیاری از افراد، معیارهای فرهنگی سنتی از یک رابطه کامل، به درستی مشخص نشده است. رضایت بی حد و حصر در آغاز رابطه به تدریج کاهش می یابد شاید علت آن برطرف نشدن نیازهای همسر در گذر زمان باشد و یا اینکه دلایل وفاداری به چالش کشیده شده باشد.
زوج های ناراضی، تعامل سردی دارند، درگیر روابط منفی می شوند و تمایل دارند به واژگان اعتراضی فکر کنند. فشار ایجاد رابطه با خانواده، شغل و نگرانی نسبت به سلامت، با یکدیگر ارتباط دارند. (کلنت، کوردوا و مارکمن ۱۹۹۷، فورتفر، مارکمن، کاکس، ۱۹۹۶).
قطعا برای ایجاد رابطه طولانی مدت، دو طرف باید در مقابل فشارها و تغییرات اجتناب ناپذیر، آمادگی داشته باشند و این زمانی اتفاق می افتد که همسران در داشتن اهداف مشترک و رابطه رضایت بخش با یکدیگر همکاری کنند. بی تردید، چندین شاخص در پیش بینی روابط پایدار رضایت بخش، نقش دارند.
زوج های ناراضی، تعامل سردی دارند، درگیر روابط منفی می شوند و تمایل دارند به واژگان اعتراضی فکر کنند. فشار ایجاد رابطه با خانواده، شغل و نگرانی نسبت به سلامت، با یکدیگر ارتباط دارند. (کلنت، کوردوا و مارکمن ۱۹۹۷، فورتفر، مارکمن، کاکس، ۱۹۹۶).
قطعا برای ایجاد رابطه طولانی مدت، دو طرف باید در مقابل فشارها و تغییرات اجتناب ناپذیر، آمادگی داشته باشند و این زمانی اتفاق می افتد که همسران در داشتن اهداف مشترک و رابطه رضایت بخش با یکدیگر همکاری کنند. بی تردید، چندین شاخص در پیش بینی روابط پایدار رضایت بخش، نقش دارند.
[رضایت زناشویی و رضایت جنسی]
ابتدا، رضایت جنسی و داشتن تعامل مثبت که شدیدا با رضایت و ثبات زناشویی رابطه دارد (لیندال، مالیک و براد بری ۱۹۹۷) و هالفورد و مارکمن (۱۹۹۷) عنوان کردند که یکی از مهمترین اجزای رضایت بلندمدت، توانایی انطباق پذیری با شرایط زندگی است که به طرز اجتناب ناپذیری متنوع است. علاوه براین، آنها دقیقا آنچه را که متخصصان بالینی سلامت طولانی مدت در روابط همسران می خوانند، را اینگونه تعریف می کنند: مجموعه تعاملات رشد یافته بین همسران، که رفاه فرد و فرزندان را ارتقا می دهد، به آنها کمک می کند تا خود را با فشارهای زندگی تطبیق دهند، حس یکپارچگی عاطفی و صمیمیت جنسی بین آنها ایجاد شود و روابط بلندمدت در بافت فرهنگی گسترش یابد (هالفورد، مارکمن، ۱۹۹۷).
این تعریف سوال خاصی را ایجاد می کند. آیا ضرورتی دارد یکی از زوج ها، تک همسری را برای رسیدن به رضایت طولانی مدت کنار بگذارد؟ اگر چنین نیست، پس باید تفاوت بین غیر تک همسری وخیانت بیان شود.
خیانت با بی صداقتی و بی وفایی آشکار، رابطه دارد (گلس و رایت ۱۹۹۷). در صورتی که غیر تک همسری به عنوان یک گزینه قابل اجرا باشد، زوج باید درباره آن به طور مفصل به مذاکره بپردازند. دلایل قاطعی برای انتخاب تک همسری وجود دارد که برخی از آنها به واسطه سوگیری شدید نسبت به تک همسری در فرهنگ غرب، مورد توجه است (بارکر، ۲۰۰۵) به بیان دیگر کسانی که سبک زندگی غیر تک همسری را انتخاب کردند، دلایل متقاعدکننده ای، ارائه دادند، اما در کل متأسفانه توجه همسران به حاشیه باعث از بین رفتن متن شده که با ارتقا و حفظ رابطه، ارتباط دارد.
کمبود تحقیق، نوعی نیاز برای درک واقعیت مذاکرات مربوط به غیر تک همسری را نشان می دهد. در اینجا، تلاش هایی برای ارزیابی جنبه های تک همسری در مقابل غیر تک همسری صورت گرفته است. با توجه به اینکه آنها رابطه جنسی و صمیمیت دارند، چه عاملی باعث می شود افراد روابط تک همسری را برگزینند؟
عوامل مختلفی وجود دارد که افراد احساس خوبی نسبت به تک همسری دارند که مهمترین آنها رضایت جنسی است، حسی منطقی که اغلب در آغاز رابطه باعث جذب همسران به یکدیگر می شود. دور از انتظار نیست که یکی از ویژگی های زندگی شاد و بلندمدت در میان همسران، رضایت جنسی با کیفیت و تداوم آن است (اسپنس، ۱۹۹۷) علاوه براین تک همسری با عمیق بودن حس صمیمیت، ارتباط دارد، زیرا دو طرف به یکدیگر وفادار بوده و با فرد دیگری رابطه جنسی ندارند، همچنین، صمیمیت و میل جنسی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در روابط تک همسری، تجربه حس صمیمیت عمیق از طریق سطوح سلامت تجربه می شود (اسپنس ۱۹۹۷).
به طور کلی ماهیت روابط بلندمدت این است که زوج مجبور می شود در صورت امکان، رضایت جنسی را در بالاترین سطح خود حفظ کند و این امر به واسطه تک همسری افزایش می یابد. با توجه به همبستگی بالا بین رضایت جنسی و ثبات در روابط بلندمدت، نمی توان اهمیت نقش تعهد را نادیده گرفت (لیندال ۱۹۹۷). در ارزیابی تک همسری می توان گفت که پایبندی به تک همسری نشانه ای است از تعهد به کسی که توجه زیادی به تو دارد. جمیسون (۲۰۰۴) دیدگاه خود را اینگونه بیان می کند که "وفاداری جنسی نمادی از اعتماد است و انحصاری بودن آن نمادی از خاص بودن در روابط زوج به شمار می رود، در فرهنگ ما، یک شکل مبهم از اختصاصی بودن جنی خصوصا در ازدواج وجود دارد."
این تعریف سوال خاصی را ایجاد می کند. آیا ضرورتی دارد یکی از زوج ها، تک همسری را برای رسیدن به رضایت طولانی مدت کنار بگذارد؟ اگر چنین نیست، پس باید تفاوت بین غیر تک همسری وخیانت بیان شود.
خیانت با بی صداقتی و بی وفایی آشکار، رابطه دارد (گلس و رایت ۱۹۹۷). در صورتی که غیر تک همسری به عنوان یک گزینه قابل اجرا باشد، زوج باید درباره آن به طور مفصل به مذاکره بپردازند. دلایل قاطعی برای انتخاب تک همسری وجود دارد که برخی از آنها به واسطه سوگیری شدید نسبت به تک همسری در فرهنگ غرب، مورد توجه است (بارکر، ۲۰۰۵) به بیان دیگر کسانی که سبک زندگی غیر تک همسری را انتخاب کردند، دلایل متقاعدکننده ای، ارائه دادند، اما در کل متأسفانه توجه همسران به حاشیه باعث از بین رفتن متن شده که با ارتقا و حفظ رابطه، ارتباط دارد.
کمبود تحقیق، نوعی نیاز برای درک واقعیت مذاکرات مربوط به غیر تک همسری را نشان می دهد. در اینجا، تلاش هایی برای ارزیابی جنبه های تک همسری در مقابل غیر تک همسری صورت گرفته است. با توجه به اینکه آنها رابطه جنسی و صمیمیت دارند، چه عاملی باعث می شود افراد روابط تک همسری را برگزینند؟
عوامل مختلفی وجود دارد که افراد احساس خوبی نسبت به تک همسری دارند که مهمترین آنها رضایت جنسی است، حسی منطقی که اغلب در آغاز رابطه باعث جذب همسران به یکدیگر می شود. دور از انتظار نیست که یکی از ویژگی های زندگی شاد و بلندمدت در میان همسران، رضایت جنسی با کیفیت و تداوم آن است (اسپنس، ۱۹۹۷) علاوه براین تک همسری با عمیق بودن حس صمیمیت، ارتباط دارد، زیرا دو طرف به یکدیگر وفادار بوده و با فرد دیگری رابطه جنسی ندارند، همچنین، صمیمیت و میل جنسی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در روابط تک همسری، تجربه حس صمیمیت عمیق از طریق سطوح سلامت تجربه می شود (اسپنس ۱۹۹۷).
به طور کلی ماهیت روابط بلندمدت این است که زوج مجبور می شود در صورت امکان، رضایت جنسی را در بالاترین سطح خود حفظ کند و این امر به واسطه تک همسری افزایش می یابد. با توجه به همبستگی بالا بین رضایت جنسی و ثبات در روابط بلندمدت، نمی توان اهمیت نقش تعهد را نادیده گرفت (لیندال ۱۹۹۷). در ارزیابی تک همسری می توان گفت که پایبندی به تک همسری نشانه ای است از تعهد به کسی که توجه زیادی به تو دارد. جمیسون (۲۰۰۴) دیدگاه خود را اینگونه بیان می کند که "وفاداری جنسی نمادی از اعتماد است و انحصاری بودن آن نمادی از خاص بودن در روابط زوج به شمار می رود، در فرهنگ ما، یک شکل مبهم از اختصاصی بودن جنی خصوصا در ازدواج وجود دارد."
[رابطه میان تک همسری و خیانت زناشویی]
طبق آنچه که انتظار می رفت، همبستگی منفی زیادی بین تعهد در تک همسری و احتمال رابطه جنسی خارج زناشویی وجود دارد (ویدرمن، الجبر، ۱۹۹۷). اما تقریبا هر کسی می داند که در سطح بیولوژیکی (زیستی) میل جنسی در طول زندگی نیاز طبیعی به شمار می رود (باروش، لیپتون، ۲۰۰۱). پس انتخاب تک همسری شامل اشتیاق شدید برای غلبه بر خواسته ها است تا اینکه فرد در رابطه باقی بماند. البته در جامعه ما شایع ترین شکل، رابطه تک همسری است (رز، ۲۰۰۲). اما چرا تک همسری برای هر فردی امکان پذیر نیست؟ چرا بسیاری از این همسران، در حوزه صمیمیت و رابطه جنسی دچار بحران می شوند؟ حفظ علاقه جنسی در روابط تک همسری مشکل است و این چالش به صمیمیت در رابطه لطمه می زند.
قطعا بسیاری از همسران به راحتی اجازه می دهند قوای جنسی شان به مرور زمان هدر رود و بیشترین توجه خود را روی جنبه های صمیمیت و ارائه عشق (دوست داشتن) صرف می کنند. (استنبرگ، ۱۹۸۶) این امر بیشتر در میان کسانی که در صدد حفظ کلیشه های سنتی زنانه و مردانه و نیز حامی نگرش های اجتماعی - جنسی محدود هستند رواج دارد. هم چنین در میان جوامع سنتی، اگر به رابطه جنسی توجه نشود، مسائلی را به وجود می آورد که به صمیمیت و رابطه دوستی آسیب می رساند.
در نتیجه، برخی از افراد کارشان به برقراری رابطه با دیگر افراد کشیده می شود. خروج از رابطه زمانی است که تمایلات جنسی، تحلیل رفته و صمیمیت عاطفی از بین رفته باشد. این امر به تسریع در میزان طلاق در فرهنگ های غرب می انجامد.
وقتی تمایلات جنسی و صمیمیت تحلیل رود، دو طرف تغییراتی در رابطه می دهند که نامتعارف و نامعقول به نظر می رسد. یکی از آنها این است که رابطه را به امید ارضای بهتر نیازهای شخصی ترک می کند.
اما این که یک یا هر دو نفر قبل از ترک رابطه، بخواهند با فرد دیگری رابطه جنسی باعاطفی برقرار کنند، عجیب نیست، در بسیاری از موارد این اقدام، رابطه باز با شکل دیگری از غیر تک همسری را در ذهن تداعی می کند، که در بیشتر مواقع، به روابط خارج زناشویی و بحران های زناشویی منجر می شود. برای مردان، روابط خارج زناشویی، به عنوان جایگزینی برای ارضای میل جنسی از دست رفته در رابطه اولیه محسوب می شود.
در صورتی که مرد، بتواند پنهان کاری را حفظ کند، رابطه خارج زناشویی نمی تواند تهدیدی اثرگذار برای رابطه اولیه باشد. همچنین استقبال زنان از پنهان کاری، روز به روز بیشتر می شود (رز، ۲۰۰۲). برخی از مردان تمایل دارند فعالیت جنسی کاملی داشته باشند که باعث تقویت رابطه خارج زناشویی می شود. اما، زنان، هدفشان جایگزین کردن صمیمیت و اعتبار از دست رفته در رابطه اولیه است (رز، ۲۰۰۲).
قطعا بسیاری از همسران به راحتی اجازه می دهند قوای جنسی شان به مرور زمان هدر رود و بیشترین توجه خود را روی جنبه های صمیمیت و ارائه عشق (دوست داشتن) صرف می کنند. (استنبرگ، ۱۹۸۶) این امر بیشتر در میان کسانی که در صدد حفظ کلیشه های سنتی زنانه و مردانه و نیز حامی نگرش های اجتماعی - جنسی محدود هستند رواج دارد. هم چنین در میان جوامع سنتی، اگر به رابطه جنسی توجه نشود، مسائلی را به وجود می آورد که به صمیمیت و رابطه دوستی آسیب می رساند.
در نتیجه، برخی از افراد کارشان به برقراری رابطه با دیگر افراد کشیده می شود. خروج از رابطه زمانی است که تمایلات جنسی، تحلیل رفته و صمیمیت عاطفی از بین رفته باشد. این امر به تسریع در میزان طلاق در فرهنگ های غرب می انجامد.
وقتی تمایلات جنسی و صمیمیت تحلیل رود، دو طرف تغییراتی در رابطه می دهند که نامتعارف و نامعقول به نظر می رسد. یکی از آنها این است که رابطه را به امید ارضای بهتر نیازهای شخصی ترک می کند.
اما این که یک یا هر دو نفر قبل از ترک رابطه، بخواهند با فرد دیگری رابطه جنسی باعاطفی برقرار کنند، عجیب نیست، در بسیاری از موارد این اقدام، رابطه باز با شکل دیگری از غیر تک همسری را در ذهن تداعی می کند، که در بیشتر مواقع، به روابط خارج زناشویی و بحران های زناشویی منجر می شود. برای مردان، روابط خارج زناشویی، به عنوان جایگزینی برای ارضای میل جنسی از دست رفته در رابطه اولیه محسوب می شود.
در صورتی که مرد، بتواند پنهان کاری را حفظ کند، رابطه خارج زناشویی نمی تواند تهدیدی اثرگذار برای رابطه اولیه باشد. همچنین استقبال زنان از پنهان کاری، روز به روز بیشتر می شود (رز، ۲۰۰۲). برخی از مردان تمایل دارند فعالیت جنسی کاملی داشته باشند که باعث تقویت رابطه خارج زناشویی می شود. اما، زنان، هدفشان جایگزین کردن صمیمیت و اعتبار از دست رفته در رابطه اولیه است (رز، ۲۰۰۲).
نویسنده: پاول ر. پلوسو
منبع: کتاب «پیمان شکنی» (مداخلات درمانی برای بحران های زناشویی)