استرس کاری، تخریب گر رضایت شغلی است.
کار و استرس
عوامل متعددی مشاغل را استرس زا می کنند، که حجم کار سنگین، تکالیف کاری بسیار تکراری یا کسالت آور، و تعارض با همکاران و سرپرستان از آن جمله هستند. سطح بالای استرس شغلی با افزایش نشانه های جسمانی ارتباط دارد. از جمله جنبه های محیط فیزیکی که می تواند استرس زا باشد، نورپردازی ضعیف، کیفیت هوای نامطلوب، ازدحام، سر و صدا، و دمای زیاد هستند. عوامل استرس زای فردی عبارتند از حجم کار سنگین، کسالت، تعارض در مورد کار (مثل تولید کردن محصولاتی که ممکن است صدمه وارد کنند)، مسئولیت بیش از حد، فقدان پیشرفت کردن در شغل، عوامل استرس زای گروهی عبارتند از روابط مشکل آفرین با سرپرستان، زیردستان، و همکاران.
از جمله عوامل استرس زای سازمانی می توان به نداشتن امکان مشارکت در تصمیم گیری، خط مشی های مبهم و متناقض شرکت، ساختار سازمانی خیلی زیاد یا خیلی کم، حقوق کم، نژادپرستی، و تبعیض جنسی اشاره کرد.
استرس در محل کار به استرس در خانه نیز سرایت می کند و بالعکس. ناکامی ها و دلخوری ها در مورد محیط کار می تواند ما را خسته و عصبانی کند و موجب جر و بحث های خانوادگی شود. تعارض خانوادگی به صورت یک چرخه معیوب، ممکن است مشکلات در محیط کار را تشدید کند.
از جمله عوامل استرس زای سازمانی می توان به نداشتن امکان مشارکت در تصمیم گیری، خط مشی های مبهم و متناقض شرکت، ساختار سازمانی خیلی زیاد یا خیلی کم، حقوق کم، نژادپرستی، و تبعیض جنسی اشاره کرد.
استرس در محل کار به استرس در خانه نیز سرایت می کند و بالعکس. ناکامی ها و دلخوری ها در مورد محیط کار می تواند ما را خسته و عصبانی کند و موجب جر و بحث های خانوادگی شود. تعارض خانوادگی به صورت یک چرخه معیوب، ممکن است مشکلات در محیط کار را تشدید کند.
نقش کارمند
تعارض زناشویی یا درونی ممکن است تعارض هایی را که فرد در محیط کار با آنها روبرو می شود تشدید کند. یک فردی دارای شخصیت تیپ A ممکن است ساده ترین و عادی ترین تکلیف را به صورت مسابقه ای در نظر بگیرد که باید در آن برنده شود. نیاز نامعقول به تأیید بیش از حد ممکن است منافع پاداش ها با تأیید مناسب را تضعیف کند. کارمندانی که تحت استرس قرار دارند، در سطح ذهنی، ممکن است دستخوش اضطراب، افسردگی، ناکامی، خستگی، کسالت، کاهش عزت نفس و خستگی مفرط شوند.
چگونه می توان با استرس محیط کار کنار آمد؟
روان شناسان معلوم کرده اند که ما می توانیم برای کاهش دادن استرس در محیط کار گام هایی را برداریم. سازمان یا فرد برای اینکه مشخص کند که آیا شرایط فیزیکی، کیفیت زندگی را مختل یا تقویت می کنند، می تواند محیط کار را بررسی کند. بیشتر استرس های شغلی از ناهماهنگی ضروریات شغلی و توانایی ها و نیازهای کارمندان ناشی می شوند. شرکت ها برای جلوگیری از نا هماهنگی ها می توانند از روش های گزینش دقیق تری استفاده کنند (مثل مصاحبه کردن و روان آزمایی) تا کارمندانی را به کار بگیرند که شخصیت آنها با ضروریات شغلی سازگار باشند و بعد آنها را تحت آموزش قرار دهند تا مهارت های خاصی که آنها را قادر می سازند به نحو ثمربخشی انجام وظیفه کنند، پرورش دهند. ضروریات شغلی باید تا حد امکان روشن باشند.
کارمندان نیاز دارند که احساس کنند در صورتی که شکایت ها یا پیشنهاداتی داشته باشند، از جانب سرپرستان خود حمایت اجتماعی می شوند. شرکت ها می توانند با ارایه دادن مشاوره و درمان حمایتی، آموزش درباره سلامتی، و موارد دیگر، به کارمندان کمک کنند تا استرس خود را مدیریت کنند.
کارمندان نیاز دارند که احساس کنند در صورتی که شکایت ها یا پیشنهاداتی داشته باشند، از جانب سرپرستان خود حمایت اجتماعی می شوند. شرکت ها می توانند با ارایه دادن مشاوره و درمان حمایتی، آموزش درباره سلامتی، و موارد دیگر، به کارمندان کمک کنند تا استرس خود را مدیریت کنند.
خستگی مفرط
خستگی مفرط نوعی حالت فرسودگی ذهنی و جسمی است که ضروریات بیش از حدی که در محل کار، نقش های مراقبت کردن، یا دنبال کردن انگیزه های شخصی با آنها روبرو می شویم، آن را ایجاد می کند. افرادی که دچار خستگی مفرط می شوند احساس می کنند از لحاظ هیجانی فرسوده هستند و در محل کار انگیزه ندارند. آنها حتی احساس جدایی یا مسخ شخصیت می کنند («این واقعی به نظر نمی رسد»؛ «نمی توانم باور کنم که اینجا هستم»). خستگی مفرط نه تنها از لحاظ هیجانی فرسایشی است بلکه می تواند به مشکلات سلامتی مرتبط با استرس، مانند سردرد، ناراحتی معده، مشکلات خواب، و فشارخون نیز منجر شود.
چه کسانی به احتمال زیاد به خستگی مفرط دچار می شوند؟ کارمندان بیش از حد وظیفه شناس، که اغلب با عنوان خوره کار به آنها اشاره می شود، می توانند با کار کشیدن خیلی زیاد از خودشان، زمینه را برای خستگی مفرط آماده کنند. دانشجویان نیز می توانند دچار خستگی مفرط شوند، مخصوصا زمانی که مسئولیت های شغلی، خانوادگی، و تحصیلی خیلی بیشتر از آنچه که می توانند تحمل کنند را بر عهده گرفته باشند.
افرادی که با خستگی مفرط روبرو می شوند به قدری در کار خود غرق می شوند که زمینه های دیگر زندگی مانند روابط اجتماعی و فعالیت های اوقات فراغت را نادیده می گیرند. معمولا قربانیان خستگی مفرط، افراد شایسته و کارآمدی هستند که در ضروریات شغلی خود غرق می شوند. معلمان، پرستاران، کارکنان بهداشت روانی، افسران پلیس، مددکاران اجتماعی، وکلای جنایی و طلاق خیلی مستعد خستگی مفرط شغلی هستند.
خستگی مفرط در بین افرادی که سطح بالای تعارض، اضافه بار نقش، یا ابهام نقش دارند نیز شایع است. افراد در نقش تعارضی، با درخواست های متناقضی برای زمان خود روبرو هستند. آنها احساس می کنند به طور همزمان در چند جهت کشیده می شوند. تلاش های آنها برای برآورده ساختن درخواست متناقض، سرانجام به خستگی مفرط می انجامد.
برای افرادی که اضافه بار نقش دارند، گفتن «نه» دشوار است. آنها مسئولیت های فزاینده ای را بر عهده می گیرند تا اینکه دچار خستگی مفرط می شوند.
چه کسانی به احتمال زیاد به خستگی مفرط دچار می شوند؟ کارمندان بیش از حد وظیفه شناس، که اغلب با عنوان خوره کار به آنها اشاره می شود، می توانند با کار کشیدن خیلی زیاد از خودشان، زمینه را برای خستگی مفرط آماده کنند. دانشجویان نیز می توانند دچار خستگی مفرط شوند، مخصوصا زمانی که مسئولیت های شغلی، خانوادگی، و تحصیلی خیلی بیشتر از آنچه که می توانند تحمل کنند را بر عهده گرفته باشند.
افرادی که با خستگی مفرط روبرو می شوند به قدری در کار خود غرق می شوند که زمینه های دیگر زندگی مانند روابط اجتماعی و فعالیت های اوقات فراغت را نادیده می گیرند. معمولا قربانیان خستگی مفرط، افراد شایسته و کارآمدی هستند که در ضروریات شغلی خود غرق می شوند. معلمان، پرستاران، کارکنان بهداشت روانی، افسران پلیس، مددکاران اجتماعی، وکلای جنایی و طلاق خیلی مستعد خستگی مفرط شغلی هستند.
خستگی مفرط در بین افرادی که سطح بالای تعارض، اضافه بار نقش، یا ابهام نقش دارند نیز شایع است. افراد در نقش تعارضی، با درخواست های متناقضی برای زمان خود روبرو هستند. آنها احساس می کنند به طور همزمان در چند جهت کشیده می شوند. تلاش های آنها برای برآورده ساختن درخواست متناقض، سرانجام به خستگی مفرط می انجامد.
برای افرادی که اضافه بار نقش دارند، گفتن «نه» دشوار است. آنها مسئولیت های فزاینده ای را بر عهده می گیرند تا اینکه دچار خستگی مفرط می شوند.
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»