یکی از راه های غلبه کودک بر ترسش، دادن استقلال رفتاری به اوست.
مادران مضطرب
برای این گونه مادران اغلب توصیه می شود که زمانی که کودکان نیست، برای خود کار و یا فعالیت خاصی را تدارک ببینند. از این طریق ناراحتی و اضطراب ناشی از جدایی از کودک در مادر کاهش پیدا کرده است و می توان این راه دید که به مرور نسبت به این زندگی و رفتارها عادت می کنند.
ترس های روزانه
کودکان عکس العمل ترس خود را به طیف گسترده ای از اشیا یا حوادث نشان می دهند. به عنوان مثال، حیوانات، صدای بلند، و حشرات.
داستان یک کودک ترسو
تری یک پسر سه ساله است. او از رفتن به باغ و بازی در آنجا به علت ترس از زنبورها اجتناب می کند. ترس او از هنگامی آغاز شد که او در باغ با مادر بزرگش در حال بازی کردن بود که یک زنبور در اطراف آنها وزوز می کرد. ابتدا مادر بزرگ می ترسد که نکند زنبور تری را نیش بزند و این ترس مادر بزرگ، به قدری شدید بود که به سوی خانه می دود و زنبور نیز در طول باغ تا خانه او را تعقیب می کند. حتی در داخل خانه او از ترس به شدت گریه می کند و تمامی اهل خانه برای گرفتن زنبور بسیج می شوند. در جریان درمان تری، به پدر و مادر گفته شد که هر روز دو بار و هر بار به مدت ۱۵ دقیقه او را به باغ ببرند و او را وادار به بازی کردن روی شن ها نمایند.
آنها بار اول در مورد خطر زنبور به او قول دادند که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و خطری وجود ندارد. اما بعدا در این مورد نباید صحبت بکنند. در ابتدا او از اینکه باید به بیرون از خانه برود می ترسید و گریه می کرد، ولی بعد از پنج دقیقه شروع به بازی کردن می کند و انگار چیزی وجود نداشته است. در هفته بعد والدین تری، برنامه ای را ترتیب دادند که تری بیشتر در باغ بازی کند، و او را وادار کردند که با دوچرخه اش باغ را به تنهایی دور بزند و/یا بر روی دوچرخه اش بنشیند و والدین از او فاصله می گرفتند. در طی دو هفته مشکل کاملا حل شد و تری می توانست در بیرون از خانه به تنهایی بازی کند. اگرچه او هنوز هم از شنیدن وزوز زنبور مضطرب می شد.
آنها بار اول در مورد خطر زنبور به او قول دادند که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و خطری وجود ندارد. اما بعدا در این مورد نباید صحبت بکنند. در ابتدا او از اینکه باید به بیرون از خانه برود می ترسید و گریه می کرد، ولی بعد از پنج دقیقه شروع به بازی کردن می کند و انگار چیزی وجود نداشته است. در هفته بعد والدین تری، برنامه ای را ترتیب دادند که تری بیشتر در باغ بازی کند، و او را وادار کردند که با دوچرخه اش باغ را به تنهایی دور بزند و/یا بر روی دوچرخه اش بنشیند و والدین از او فاصله می گرفتند. در طی دو هفته مشکل کاملا حل شد و تری می توانست در بیرون از خانه به تنهایی بازی کند. اگرچه او هنوز هم از شنیدن وزوز زنبور مضطرب می شد.
دادن فرصت به کودکان
برای فایق آمدن بر ترس کودکان، روش درست این است که کودکان نیاز به فرصت هایی دارند که آنها در یک موقعیت کاملا راحت و آرام با اشیا و یا موارد ترسناک مواجه شوند. یکی دیگر از روش های غلبه بر ترس کودکان این است که در هنگام مواجه شدن با موقعیت یا اشیای ترسناک، همراه والدین باشند و به آنها اطمینان داده شود که هیچ گونه واقعه وحشتناکی رخ نخواهد داد. والدین نیاز دارند که در جریان انجام این کارها از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشند. موقعیت ها و اشیای ترسناک باید خیلی کوچک باشد تا نتواند اضطرابی را به وجود آورد.
سوزان دو ساله به شدت از حمام کردن و دوش گرفتن می ترسید. برای اینکه مادرش او را مثل یک کودک بزرگتر به طور ناگهانی زیر آب گرفته، در نتیجه او به شدت ترسیده بود. از آن موقع به بعد او از رفتن به حمام خودداری می کرد و مادرش همیشه او را با یک ظرف آب و توسط یک حوله می شست.
یک برنامه ساده برای کاهش ترس او اجرا شد (حساسیت زدایی). مادر سوزان تشویق شد که سوزان را با لباس کامل هر روز در وان خالی حمام قرار دهد و او با عروسک هایش برای مدت کوتاهی بازی کند. البته یک زیرانداز نیز در داخل وان پهن شده بود تا سوزان سر نخورد. همچنین هر روز یک دوره آب بازی در آشپزخانه برای سوزان تدارک دیده شده بود تا هر روز عروسک هایش را با آب بشوید و همچنین با وسایل چای خوریش بازی کند. اگرچه سوزان در ابتدا از بودن در داخل وان می ترسید، اما وقتی که فهمید در داخل وان آبی نیست ترسش فرو ریخت.
بعد از دو هفته مادر، سوزان را بدون لباس در وان قرار داد و همچنین زمان آب بازی را نیز در وان اجرا کرد. یک وان عروسکی نیز در وان حمام گذاشته شد و از سوزان خواسته شد که با آب آن بازی کند که در نتیجه منجر به خیس شدن سوزان می شد. به محض اینکه سوزان کاملا احساس راحتی و آرامش می کرد و از این کار لذت می برد، در پوش وان حمام را می گذاشتند تا ران پر شود در حالی که سوزان در داخل آن ایستاده بود. سپس از سوزان خواسته می شد که عروسک هایش با آب وان بشوید.
در طی سه هفته سوزان عادت کرد که در درون وان که تا نصفه اش پر از آب بود با عروسک هایش بازی کند و در آن بنشیند.
سوزان دو ساله به شدت از حمام کردن و دوش گرفتن می ترسید. برای اینکه مادرش او را مثل یک کودک بزرگتر به طور ناگهانی زیر آب گرفته، در نتیجه او به شدت ترسیده بود. از آن موقع به بعد او از رفتن به حمام خودداری می کرد و مادرش همیشه او را با یک ظرف آب و توسط یک حوله می شست.
یک برنامه ساده برای کاهش ترس او اجرا شد (حساسیت زدایی). مادر سوزان تشویق شد که سوزان را با لباس کامل هر روز در وان خالی حمام قرار دهد و او با عروسک هایش برای مدت کوتاهی بازی کند. البته یک زیرانداز نیز در داخل وان پهن شده بود تا سوزان سر نخورد. همچنین هر روز یک دوره آب بازی در آشپزخانه برای سوزان تدارک دیده شده بود تا هر روز عروسک هایش را با آب بشوید و همچنین با وسایل چای خوریش بازی کند. اگرچه سوزان در ابتدا از بودن در داخل وان می ترسید، اما وقتی که فهمید در داخل وان آبی نیست ترسش فرو ریخت.
بعد از دو هفته مادر، سوزان را بدون لباس در وان قرار داد و همچنین زمان آب بازی را نیز در وان اجرا کرد. یک وان عروسکی نیز در وان حمام گذاشته شد و از سوزان خواسته شد که با آب آن بازی کند که در نتیجه منجر به خیس شدن سوزان می شد. به محض اینکه سوزان کاملا احساس راحتی و آرامش می کرد و از این کار لذت می برد، در پوش وان حمام را می گذاشتند تا ران پر شود در حالی که سوزان در داخل آن ایستاده بود. سپس از سوزان خواسته می شد که عروسک هایش با آب وان بشوید.
در طی سه هفته سوزان عادت کرد که در درون وان که تا نصفه اش پر از آب بود با عروسک هایش بازی کند و در آن بنشیند.
نویسنده: یو داگلاس
منبع: کتاب «اصلاح رفتار کودکان»