روش تربیتی والدین اثربسیار محسوسی در رشد اجتماعی و شخصیتی کودک به جا می گذارد.
قاطعیت غیر از خشونت است
در اینجا باید به این نکته ظریف توجه داشت که خشونت بی جا نوعی ضعف روحی و اخلاقی است و فرد خشن هیچ وسیله ای غیر ازپرخاشگری برای اجرای مقاصد خویش نمی شناسد. چه بسیارنوجوانانی که قربانی خشونت والدین یا مربیان شده اند و روحیه ای ناسالم و نامتعادل پیدا کرده اند و یا در تعاقب آن خشونت ها خصوصیاتی از قبیل خودکم بینی و احساس حقارت و یا کبرو غرور کاذب در آنها پدیدار شده است. به همان اندازه که خشونت ناشی از ضعف روحی و اخلاقی است، قاطعیت، جدیت و داشتن قدرت تصمیم گیری ناشی از قدرت روحی و از امتیازات اخلاقی است که اگر با نرمخویی، سعه صدر و صمیمیت و روشن بینی همراه شود، آثاری بسیار مفید و سازنده به دنبال خواهد داشت.
همچنین قاطعیت با سختگیری متفاوت است. سختگیری با کودک ارتباط پیدا می کند. در حالی که قاطع بودن با رفتار و احساس شما مرتبط است. سختگیری به کنترل غلط کودک مربوط می شود و قاطع بودن، طرزتلقی خاص یک فرد نسبت به تصمیماتش است. (6) لازم است با استواری و بیان روشن به فرزندانتان بفهمانید که چه انتظاری از آنان دارید تا آنان هم بتواننداعمال شان را متناسب با انتظارات شما شکل دهند.
همچنین قاطعیت با سختگیری متفاوت است. سختگیری با کودک ارتباط پیدا می کند. در حالی که قاطع بودن با رفتار و احساس شما مرتبط است. سختگیری به کنترل غلط کودک مربوط می شود و قاطع بودن، طرزتلقی خاص یک فرد نسبت به تصمیماتش است. (6) لازم است با استواری و بیان روشن به فرزندانتان بفهمانید که چه انتظاری از آنان دارید تا آنان هم بتواننداعمال شان را متناسب با انتظارات شما شکل دهند.
قاطعیت و رشد و قوام شخصیت کودک
رفتاری را که پدر و مادر در خانواده نسبت به کودک پیش می گیرند و یا بطور کلی روش تربیتی والدین اثربسیار محسوسی در رشد اجتماعی و شخصیتی کودک به جا می گذارد. به این معنا که روش تربیتی والدین اعم ازسخت گیر و خودکامه بودن یا بسیارسهل گیر و حمایت کننده بودن تاثیرمستقیم در رشد عاطفی و اجتماعی اودارد. تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده که به عنوان نمونه به دومورد آن اشاره می شود. (7) دیانا باوم ریند(1973) از دانشگاه کالیفرنیا مجموعه بررسی هایی را انجام داده که در آنها الگوهایی از شیوه های رفتاری والدین بررسی شده است.
این مجموعه بررسی ها با مقایسه ای بین والدین کودکانی که در دوران پیش ازمدرسه توانش هایی در سطح بالاداشتند و والدین سایر گروه های کودکان آغاز شد. کودکان توانا آنهایی بودند که از لحاظ استقلال یا رشد یافتگی، متکی به خود بودن، فعال بودن، میل به کاوش و دوستی و جهت گیری به سوی پیشرفت، رتبه بالایی داشتند. کودکان دارای این الگوی رفتاری (که در این تحقیق الگوی الف نام گرفته اند) با دو گروه دیگر مقایسه شدند. کودکانی که نسبتا به خود متکی ولی ناراضی، منزوی وبی اعتماد به دیگران بودند، الگوی (ب) تلقی شدند. کودکانی که اتکا به خود، میل به کاوش و کنترل بر خود درآنها بسیار ضعیف بود و رشد یافتگی در آنها کمتر بود الگوی (ج) نام گرفتند.
شایان ذکر است که در این تحقیق سه روش یا الگوی تربیتی از والدین در نظر گرفته شده است:
1- والدین قاطع و اطمینان بخش
2- والدین مستبد
3- والدین سهل گیر و گذشت کننده.
نتایج نشان داد که نمره والدین کودکان با کفایت و رشد یافته (الگوی الف) در همه جنبه ها بالا بود. این گروه والدین در مقایسه با سایر گروه ها گرمتر و با محبت تر بودند و با فرزندان خود رابطه بر قرار می کردند، در عین حال آنان را کنترل می کردند و از آنان توقع رفتار عاقلانه داشتند. هرچند به استقلال و تصمیمات فرزندان احترام می گذاشتند، اما در برابر کارهای ناپسند آنان در مواضع خود محکم می ایستادند و دلایل قاطعانه ای درمورد راهنمایی های خود ارائه می دادند.
والدین کودکان الگوی (ب) ازلحاظ اعمال کنترل منطقی رتبه کمتری گرفتند. آنان بیشتر به اعمال قدرت وانضباط اجباری تاکید داشتند و درضمن کمتر با فرزندان گرم و صمیمی بودند. این گروه والدین مستبد نامیده شدند. چنانکه اشاره شد فرزندان این گروه از والدین بیشتر ناراضی، منزوی و بی اعتماد به دیگران بودند. والدین کودکانی که کمتر رشد یافته بودند و شخصیت هایی ناپخته داشتند، والدین سهل گیری (الگوی ج) بودند که فرزندان خود را کنترل می کردند، ازآنان توقعی نداشتند و گرم بودند. درامور خانه نظم و ترتیبی نداشتند و درتنبیه یا پاداش دادن به فرزندان خودجدی نبودند بطور جدی از فرزندان خود انتظار رفتار عاقلانه نشان می دادند و آنان را به طور جدی ازآسیب رساندن به اسباب خانه یاوسایل دیگران منع نمی کردند.
همچنین نتایج تحقیقی که کارل گریسون(1972) در این زمینه انجام داده نشان داده است که فرزندان، والدین سهل گیر و حمایت کننده که قاطعیت کمتری در روش تربیتی آنان وجود داشته است، خصوصیاتی ازجمله تاخیر در بلوغ و پختگی عاطفی و اجتماعی، نداشتن خود رهبری،نداشتن احساس مسؤولیت و نداشتن اعتماد به نفس کافی دارند. (8)
این مجموعه بررسی ها با مقایسه ای بین والدین کودکانی که در دوران پیش ازمدرسه توانش هایی در سطح بالاداشتند و والدین سایر گروه های کودکان آغاز شد. کودکان توانا آنهایی بودند که از لحاظ استقلال یا رشد یافتگی، متکی به خود بودن، فعال بودن، میل به کاوش و دوستی و جهت گیری به سوی پیشرفت، رتبه بالایی داشتند. کودکان دارای این الگوی رفتاری (که در این تحقیق الگوی الف نام گرفته اند) با دو گروه دیگر مقایسه شدند. کودکانی که نسبتا به خود متکی ولی ناراضی، منزوی وبی اعتماد به دیگران بودند، الگوی (ب) تلقی شدند. کودکانی که اتکا به خود، میل به کاوش و کنترل بر خود درآنها بسیار ضعیف بود و رشد یافتگی در آنها کمتر بود الگوی (ج) نام گرفتند.
شایان ذکر است که در این تحقیق سه روش یا الگوی تربیتی از والدین در نظر گرفته شده است:
1- والدین قاطع و اطمینان بخش
2- والدین مستبد
3- والدین سهل گیر و گذشت کننده.
نتایج نشان داد که نمره والدین کودکان با کفایت و رشد یافته (الگوی الف) در همه جنبه ها بالا بود. این گروه والدین در مقایسه با سایر گروه ها گرمتر و با محبت تر بودند و با فرزندان خود رابطه بر قرار می کردند، در عین حال آنان را کنترل می کردند و از آنان توقع رفتار عاقلانه داشتند. هرچند به استقلال و تصمیمات فرزندان احترام می گذاشتند، اما در برابر کارهای ناپسند آنان در مواضع خود محکم می ایستادند و دلایل قاطعانه ای درمورد راهنمایی های خود ارائه می دادند.
والدین کودکان الگوی (ب) ازلحاظ اعمال کنترل منطقی رتبه کمتری گرفتند. آنان بیشتر به اعمال قدرت وانضباط اجباری تاکید داشتند و درضمن کمتر با فرزندان گرم و صمیمی بودند. این گروه والدین مستبد نامیده شدند. چنانکه اشاره شد فرزندان این گروه از والدین بیشتر ناراضی، منزوی و بی اعتماد به دیگران بودند. والدین کودکانی که کمتر رشد یافته بودند و شخصیت هایی ناپخته داشتند، والدین سهل گیری (الگوی ج) بودند که فرزندان خود را کنترل می کردند، ازآنان توقعی نداشتند و گرم بودند. درامور خانه نظم و ترتیبی نداشتند و درتنبیه یا پاداش دادن به فرزندان خودجدی نبودند بطور جدی از فرزندان خود انتظار رفتار عاقلانه نشان می دادند و آنان را به طور جدی ازآسیب رساندن به اسباب خانه یاوسایل دیگران منع نمی کردند.
همچنین نتایج تحقیقی که کارل گریسون(1972) در این زمینه انجام داده نشان داده است که فرزندان، والدین سهل گیر و حمایت کننده که قاطعیت کمتری در روش تربیتی آنان وجود داشته است، خصوصیاتی ازجمله تاخیر در بلوغ و پختگی عاطفی و اجتماعی، نداشتن خود رهبری،نداشتن احساس مسؤولیت و نداشتن اعتماد به نفس کافی دارند. (8)
از ترحم کردن اجتناب کنید
بسیاری از والدین فرزندان شان را ازقبول مسؤولیت بر حذر می دارند، زیرانسبت به آنان احساس دلسوزی می کنند. ترحم یک طرز تفکر مخرب است که به کودک می گوید آنقدرضعیف است که نمی تواند از عهده مشکلاتش برآید. والدینی که به کودکان شان ترحم می کنند. اغلب نمی دانند که محافظت بیش از حد به معنای گرفتار کردن کودک است.محافظت بیش از حد که معمولا از والدین نامطمئن سر می زند، مانع رشدشخصیت کودک خواهد بود. ترحم باهمدلی متفاوت است. از آنجا که مادران به فرزندان شان عشق می ورزند، باید با آنان همدلی کنند و به آنها نشان دهند که احساس شان را درک می کنند.همدلی نقاط قوت کودک را افزایش می دهد، در حالی که ترحم و ندادن مسؤولیت و قاطعیت نداشتن بجا،نقاط ضعف کودک را تقویت می کند. (9)
به عقیده "فردریک پرز" صاحب یکی از نظریه های روان درمانی ناکامی جزء مثبتی در فرآیند قوام شخصیت است; زیرا انسان را وا می دارد تا نیروهایش را به کار اندازد وتوانایی های بالقوه اش را کشف کند و باتسلط بر محیط بر ناکامی خویش غلبه کند. کودکی که در حد اعتدال و باخیرخواهی و دلسوزی والدین یامربیان ناکام شده باشد، توانایی بالقوه اش را برای کنترل خود و مستقل شدن به کار می بندد. (10)
در پایان باید این نکته ظریف ومهم را نیز یادآور شد که اجرای قواعد انضباطی درباره کودک امری نیست که ناگهانی و یکباره صورت گیرد.ضروری است که از مراحل ساده و آسان و با خیرخواهی شروع شود و درصورت نتیجه ندادن به مراحل سخت تر و جدی تر منتهی گردد.
این مراحل عبارتند از :
1- تذکر: یادآوری چیزی که قبلا ازروی خیرخواهی به عنوان وظیفه برای کودک مطرح کرده ایم.
2- اخطار: مربی نزدیک شدن خطررا گوشزد و به او تفهیم کند که راه غلطی را در پیش گرفته است.
3- تحکم: گاهی کودک در برابرآنچه به او گفته شده، مقاومت می کند; در حالی که انجام آن برای او ضروری است. در چنین مواردی باید از درتحکم وارد شد.
4- توبیخ: لازم است توبیخ متناسب با جرم و میزان آن به اندازه ای باشد که کودک احساس نکند که جای جبران کردن وجود ندارد.
5- سلامت: گاهی به کودک بالحن تندتری یاد آوری می کنیم که مگر به شما نگفته بودم؟...
6- قهر: در آن هنگام که بی اعتنایی به کودک سود نبخشد می توان از این روش استفاده کرد، آن هم با شرایطی از جمله آنکه مدت قهر طولانی نباشد.
7- تهدید: گاهی برای سازندگی وهدایت کودک ناگزیریم او را تهدید کنیم و از شیوه ترس برای تربیت اواستفاده کنیم.
8- تنبیه: در مرحله آخر چنانکه مراحل قبلی کارگر نیفتد، از تنبیه استفاده می کنیم، در اینجا بازهم این نکته را یادآوری می کنیم که منظور ازتنبیه نیز با توجه به ریشه آن (نبه) آگاه ساختن کودک یا نوجوان می باشد، نه آزار رساندن به او که چنانچه والدین ومربیان با دلسوزی مبادرت به انجام آن ورزند با عنایت حق تعالی، اثرات سودمند خود را با برجای خواهدگذاشت.
در ضمن باید اضافه کرد که تنبیه همه گاه به صورت تنبیه بدنی نیست،ممکن است گاهی تنبیه به صورت محروم کردن از شی مورد علاقه طفل، سلب آزادی موقتی کودک، اخطارکتبی یا شفاهی، عدم اجازه برای ورزش، تفریح یا مسافرت یا شرکت در مهمانی و از این قبیل باشد.
گاهی نیز می توان بگونه ای پیش رفت که کودک حساب کند قصد تنبیه او را دارید ولی تنبیه را معلق گذاشت ودید که پس از آن کودک چگونه عمل خواهد کرد. در همه حال تنبیهی که برای کودک بکار می رود، بایدبگونه ای باشد که احساس نکند این امر عکس العمل شخصی علیه اوست.بلکه دریابد نتیجه عمل اوست .
منبع : مجله مشکوة النور، شماره 5 , بذل، معصومه
به عقیده "فردریک پرز" صاحب یکی از نظریه های روان درمانی ناکامی جزء مثبتی در فرآیند قوام شخصیت است; زیرا انسان را وا می دارد تا نیروهایش را به کار اندازد وتوانایی های بالقوه اش را کشف کند و باتسلط بر محیط بر ناکامی خویش غلبه کند. کودکی که در حد اعتدال و باخیرخواهی و دلسوزی والدین یامربیان ناکام شده باشد، توانایی بالقوه اش را برای کنترل خود و مستقل شدن به کار می بندد. (10)
در پایان باید این نکته ظریف ومهم را نیز یادآور شد که اجرای قواعد انضباطی درباره کودک امری نیست که ناگهانی و یکباره صورت گیرد.ضروری است که از مراحل ساده و آسان و با خیرخواهی شروع شود و درصورت نتیجه ندادن به مراحل سخت تر و جدی تر منتهی گردد.
این مراحل عبارتند از :
1- تذکر: یادآوری چیزی که قبلا ازروی خیرخواهی به عنوان وظیفه برای کودک مطرح کرده ایم.
2- اخطار: مربی نزدیک شدن خطررا گوشزد و به او تفهیم کند که راه غلطی را در پیش گرفته است.
3- تحکم: گاهی کودک در برابرآنچه به او گفته شده، مقاومت می کند; در حالی که انجام آن برای او ضروری است. در چنین مواردی باید از درتحکم وارد شد.
4- توبیخ: لازم است توبیخ متناسب با جرم و میزان آن به اندازه ای باشد که کودک احساس نکند که جای جبران کردن وجود ندارد.
5- سلامت: گاهی به کودک بالحن تندتری یاد آوری می کنیم که مگر به شما نگفته بودم؟...
6- قهر: در آن هنگام که بی اعتنایی به کودک سود نبخشد می توان از این روش استفاده کرد، آن هم با شرایطی از جمله آنکه مدت قهر طولانی نباشد.
7- تهدید: گاهی برای سازندگی وهدایت کودک ناگزیریم او را تهدید کنیم و از شیوه ترس برای تربیت اواستفاده کنیم.
8- تنبیه: در مرحله آخر چنانکه مراحل قبلی کارگر نیفتد، از تنبیه استفاده می کنیم، در اینجا بازهم این نکته را یادآوری می کنیم که منظور ازتنبیه نیز با توجه به ریشه آن (نبه) آگاه ساختن کودک یا نوجوان می باشد، نه آزار رساندن به او که چنانچه والدین ومربیان با دلسوزی مبادرت به انجام آن ورزند با عنایت حق تعالی، اثرات سودمند خود را با برجای خواهدگذاشت.
در ضمن باید اضافه کرد که تنبیه همه گاه به صورت تنبیه بدنی نیست،ممکن است گاهی تنبیه به صورت محروم کردن از شی مورد علاقه طفل، سلب آزادی موقتی کودک، اخطارکتبی یا شفاهی، عدم اجازه برای ورزش، تفریح یا مسافرت یا شرکت در مهمانی و از این قبیل باشد.
گاهی نیز می توان بگونه ای پیش رفت که کودک حساب کند قصد تنبیه او را دارید ولی تنبیه را معلق گذاشت ودید که پس از آن کودک چگونه عمل خواهد کرد. در همه حال تنبیهی که برای کودک بکار می رود، بایدبگونه ای باشد که احساس نکند این امر عکس العمل شخصی علیه اوست.بلکه دریابد نتیجه عمل اوست .
منبع : مجله مشکوة النور، شماره 5 , بذل، معصومه
بیشتر بخوانید :
نقش محبت و قاطعیت در تربیت فرزندان
تغافل: راهکاری کارآمد در تربیت فرزند
بهترین راه تربیت،محبت کردن
الگوهای تربیتی کودکان
پی نوشتها:
1) ر.ک: سادات - محمدعلی: راهنمای پدران و مادران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1372
2) ر.ک: فابر - آل و مازیش - الین: به بچه هاگفتن، از بچه ها شنیدن. ترجمه فاطمه عباسی فر. انتشارات روش نو، چاپ سوم،فصل 3، 1370
3) ر.ک: پورنقشبند زهرا: اطاعت و حرف شنوی در کودک، مرکز ترجمه و نشر کتاب،1373
4) همان منبع، ص 20
5) قائمی علی: زمینه تربیت، انتشارات امیری، 1368، ص 235
6) میر. دان ونیک. دی مگی. گاری: والدین مؤثر فرزند مسؤول،ترچمه مجید رئیس دانا،انتشارات رشد، 1371
7) ر.ک: مانس - پادل هنری: و همکاران -رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشیدیاسایی، نشر مرکز
8) ر.ک: پارسا محمد: روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن، فصل 3
9) مایر، دان دینک دی مگی، گاری: والدین مؤثر، فرزند مسؤول، ترجمه رئیس دانا،انتشارات رشد، 1371، ص 120
10) شفیع آبادی، عبدالله: ناصری، غلامرضا،نظریه های مشاوره ور وان درمانی - نشر مرکز،ص 187
منابع و مآخذ:
1- سادات محمد علی: راهنمای پدر و مادران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1372
2- پورنقشبند زهرا: اطاعت و حرف شنوی در کودک، مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول،1373
3- پارسا محمد: روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن چاپ سوم، 1375
4- فابر آدل - مازیش، الین: به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن، ترجمه فاطمه عباسی، انتشارات روش نو ، چاپ سوم، 1370
5- شفیع آبادی عبدالله; ناصری، غلامرضا: نظریه های مشاوره و روان درمانی، نشر مرکز
6- ماسن پارل هنری و همکاران - رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، نشر مرکز.
7- قائمی علی: زمینه تربیت، انتشارات امیری - چاپ ششم، 1368
8- مایر دان دنیک ; دی مگی، گاری: والدین مؤثر، فرزند مسؤول: ترجمه مجید رئیس دانا،انتشارات رشد، چاپ اول، 1371
1) ر.ک: سادات - محمدعلی: راهنمای پدران و مادران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1372
2) ر.ک: فابر - آل و مازیش - الین: به بچه هاگفتن، از بچه ها شنیدن. ترجمه فاطمه عباسی فر. انتشارات روش نو، چاپ سوم،فصل 3، 1370
3) ر.ک: پورنقشبند زهرا: اطاعت و حرف شنوی در کودک، مرکز ترجمه و نشر کتاب،1373
4) همان منبع، ص 20
5) قائمی علی: زمینه تربیت، انتشارات امیری، 1368، ص 235
6) میر. دان ونیک. دی مگی. گاری: والدین مؤثر فرزند مسؤول،ترچمه مجید رئیس دانا،انتشارات رشد، 1371
7) ر.ک: مانس - پادل هنری: و همکاران -رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشیدیاسایی، نشر مرکز
8) ر.ک: پارسا محمد: روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن، فصل 3
9) مایر، دان دینک دی مگی، گاری: والدین مؤثر، فرزند مسؤول، ترجمه رئیس دانا،انتشارات رشد، 1371، ص 120
10) شفیع آبادی، عبدالله: ناصری، غلامرضا،نظریه های مشاوره ور وان درمانی - نشر مرکز،ص 187
منابع و مآخذ:
1- سادات محمد علی: راهنمای پدر و مادران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1372
2- پورنقشبند زهرا: اطاعت و حرف شنوی در کودک، مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول،1373
3- پارسا محمد: روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن چاپ سوم، 1375
4- فابر آدل - مازیش، الین: به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن، ترجمه فاطمه عباسی، انتشارات روش نو ، چاپ سوم، 1370
5- شفیع آبادی عبدالله; ناصری، غلامرضا: نظریه های مشاوره و روان درمانی، نشر مرکز
6- ماسن پارل هنری و همکاران - رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، نشر مرکز.
7- قائمی علی: زمینه تربیت، انتشارات امیری - چاپ ششم، 1368
8- مایر دان دنیک ; دی مگی، گاری: والدین مؤثر، فرزند مسؤول: ترجمه مجید رئیس دانا،انتشارات رشد، چاپ اول، 1371