تحولات دوران نوجوانی از شدت زیادی برخوردار است.
پیش سخن
روان، شامل بعدی از وجود انسان است که در کلیت خود حتی ذهن و عاطفه را نیز دربر می گیرد و این که ما آن را جداگانه مورد بررسی قرار دادیم برای تبیین بهتر و بیش تر مسائل مربوط به آن است. قسمت هایی از مباحث مربوط به روان، عبارت است از: اراده، ادراک، فهم، بصیرت و موضع مناسب، کشف خودپسندی ها و...
بعد روانی، ثبات نسبی دوره ی قبل را از دست داده و دچار مشکلات بسیار می گردد. که از جمله ی آن در خور توجه بسیار است: یکی آنکه، نمی داند چگونه خود را از دوران کودکی بیرون آورده و وارد دنیای بزرگ ترها شود و دیگران این که والدین و مربیان توان تحمل حالات و مواضع او را ندارند و برای او مشکل آفرینی می کنند.
با حمله جدید و نهایی و همچنین تشخص طلبی، سازگاری او از نو دچار آشفتگی می گردد.[1] اگر والدین و مربیان راه و رسم مدارا با او را در پیش گیرند بسیاری از دشواری های رفتاری او زایل و یا تعدیل می گردد. مشکل، زمانی رخ خواهد داد که آنان بخواهند خشم او را با خشم پاسخ گویند.
بعد روانی، ثبات نسبی دوره ی قبل را از دست داده و دچار مشکلات بسیار می گردد. که از جمله ی آن در خور توجه بسیار است: یکی آنکه، نمی داند چگونه خود را از دوران کودکی بیرون آورده و وارد دنیای بزرگ ترها شود و دیگران این که والدین و مربیان توان تحمل حالات و مواضع او را ندارند و برای او مشکل آفرینی می کنند.
با حمله جدید و نهایی و همچنین تشخص طلبی، سازگاری او از نو دچار آشفتگی می گردد.[1] اگر والدین و مربیان راه و رسم مدارا با او را در پیش گیرند بسیاری از دشواری های رفتاری او زایل و یا تعدیل می گردد. مشکل، زمانی رخ خواهد داد که آنان بخواهند خشم او را با خشم پاسخ گویند.
دامنه ی تحولات
در عرصه ی روان و مسائل وابسته به آن دامنه ی تحولات وسیع و هر کدام از جنبه ای در خور مطالعه و دقت است که در زیر به برخی از آنها می پردازیم:
الف) بیداری و تجدیدنظر
نوجوان، به وضع و دنیای دیگری وارد شده و بیداری هایی در او به وجود می آید که او را با آنچه در گذشته بوده است، روبه رو می سازد چنان است که گویی توده هایی از ابرها و غبارهای القائات و تلقینات، در این سن در او پدیدار می گردد. وضع روانی و تجلیات آن عبارت اند از:
میل به ارزیابی عقیده و آموخته های گذشته، پیدایش شور و شوق مذهبی و اوج احساسات آن، بیداری فروغ عقل و تمایل به کشف جهان و رمز و راز آن، پیدایش روح مبداجویی توحیدی در نوجوان؛ شیفتگی در برابر ارزش های فطری و جاذبه های معنوی؛ تن دادن به فتوت و اخلاص و گذشت؛ تلاش در راه وصول به هدف آرمانی در حد بذل جان؛ دفاع از مرزهای ایدئولوژیک؛ میل به پاکی و قداست و سیر فی الله و حتی فنای فی الله؛ میل جذب و فانی شدن در جمال مطلق و معنوی؛ میل به اجرای حق و عدالت؛ سیر به سوی کمال و رشد یافتن تکامل روانی؛ تمایل به داشتن شخصیت بی آلایش و... (و ما به بخشی از این مسئله در فصل بعد خواهیم پرداخت).
میل به ارزیابی عقیده و آموخته های گذشته، پیدایش شور و شوق مذهبی و اوج احساسات آن، بیداری فروغ عقل و تمایل به کشف جهان و رمز و راز آن، پیدایش روح مبداجویی توحیدی در نوجوان؛ شیفتگی در برابر ارزش های فطری و جاذبه های معنوی؛ تن دادن به فتوت و اخلاص و گذشت؛ تلاش در راه وصول به هدف آرمانی در حد بذل جان؛ دفاع از مرزهای ایدئولوژیک؛ میل به پاکی و قداست و سیر فی الله و حتی فنای فی الله؛ میل جذب و فانی شدن در جمال مطلق و معنوی؛ میل به اجرای حق و عدالت؛ سیر به سوی کمال و رشد یافتن تکامل روانی؛ تمایل به داشتن شخصیت بی آلایش و... (و ما به بخشی از این مسئله در فصل بعد خواهیم پرداخت).
ب) در عرصه ی کشف خود
در این دوره از سن، برخی از نوجوانان در حال کشف خویشتن خود هستند. می خواهند در تنهایی بدون آشفته ساختن دنیای خارج خود، فکر کنند. آنان هر فرصت را برای تنها ماندن و خلوت کردن با خود گرامی می دارند.[2]
در عرصه ی کشف خود به دنبال هویت جویی، یافتن فلسفه ی حیات و دست یابی به راز و رمز امنیت روانی می باشند. آنها در عین این که خود را بزرگ و بالغ می شناسند، دوست دارند چشم انداز بهتری برای خود بیابند و آن را در سیر و سلوک خود منعکس سازند. بی تردید درون گرایی بسیاری از آنان نیز بر همین اساس توجیه می شود.
در توجه به آینده ی خویش، نقشه های دور و درازی طراحی می کنند و نیل به کمال مطلوب را که فعلا برایشان مهم است وجهه ی همت خویش قرار می دهند. البته در مواردی احساس بی کفایتی نسبت به خود - که اغلب در سایه ی القائات و زمانی در مقایسه ها پدید می آید - آنها را از ادامه ی راه مأیوس می سازد.
در عرصه ی کشف خود به دنبال هویت جویی، یافتن فلسفه ی حیات و دست یابی به راز و رمز امنیت روانی می باشند. آنها در عین این که خود را بزرگ و بالغ می شناسند، دوست دارند چشم انداز بهتری برای خود بیابند و آن را در سیر و سلوک خود منعکس سازند. بی تردید درون گرایی بسیاری از آنان نیز بر همین اساس توجیه می شود.
در توجه به آینده ی خویش، نقشه های دور و درازی طراحی می کنند و نیل به کمال مطلوب را که فعلا برایشان مهم است وجهه ی همت خویش قرار می دهند. البته در مواردی احساس بی کفایتی نسبت به خود - که اغلب در سایه ی القائات و زمانی در مقایسه ها پدید می آید - آنها را از ادامه ی راه مأیوس می سازد.
ج) خودپسندی ها
مرحله ی بلوغ، برای بسیاری از نوجوانان دوره ی خودپسندی و خودپرستی است. این امر ممکن است گاهی آنان را در خود غرق و یا از خود غافل سازد و یا امکان دارد به تخیلات و رؤیاها روی آورند و آن را پایه ی رفتار خود قرار دهند.
خود پسندی و خودخواهی ها اگر در او تثبیت شوند زمینه را برای برتری طلبی، پرتوقعی و آزادی خواهی های بی حساب و افراطی فراهم می سازد. او را فردی منتقد، جسور و گستاخ بار می آورد آن چنان که به خود حق می دهد در همه کارها دخالت و در همه ی امور اظهارنظر کند و از دیگران بخواهد که به خواسته های او ارج بنهند و توقعات او را بر آورده سازند. او قادر به ارزیابی نیک از بد و زشت از زیباست. ولی غرقه شدن در رؤیاها و در مواردی پایبندی به تعریف های بی مورد و توأم با غلو دیگران درباره ی او سبب می شود که او این موارد را درباره ی خود استثنائا نادیده بگیرد و رفتاری را که برای دیگران نمی پسندد برای خود روا بداند.
خود پسندی و خودخواهی ها اگر در او تثبیت شوند زمینه را برای برتری طلبی، پرتوقعی و آزادی خواهی های بی حساب و افراطی فراهم می سازد. او را فردی منتقد، جسور و گستاخ بار می آورد آن چنان که به خود حق می دهد در همه کارها دخالت و در همه ی امور اظهارنظر کند و از دیگران بخواهد که به خواسته های او ارج بنهند و توقعات او را بر آورده سازند. او قادر به ارزیابی نیک از بد و زشت از زیباست. ولی غرقه شدن در رؤیاها و در مواردی پایبندی به تعریف های بی مورد و توأم با غلو دیگران درباره ی او سبب می شود که او این موارد را درباره ی خود استثنائا نادیده بگیرد و رفتاری را که برای دیگران نمی پسندد برای خود روا بداند.
نویسنده: علی قانمی امیری
پی نوشت: