شما برای آرامش داشتن در زندگی سعی کنید همسرتان را با همان شخصیتش بپذیرید و سعی نکنید تا او را تغییر دهید بلکه تفکر خودتان را تغییر دهید چون سبب رنجش خاطر شما میشود.
مقدمه
ما آدم ها شخصیت عجیبی داریم مثلا: با کسانی که تازه آشنا شدیم دوست داریم تا شخصیت آنها را همان گونه که دوست داریم شکل دهند تا رفاقت ما ادامه دار باشد. اما خودمان دوست داریم تا دیگران ما را همان گونه که هستیم بپذیرند و رفاقت داشته باشند.
پذیرش دیگران همانگونه که هستند:
شما با هر کسی که ملاقات کنید اولین چیزی که از شما توقع دارد و سبب پر رنگ شدن و دوام رفاقت شما میشود این است که مورد پذیرش و قبول شما واقع گردد. اگر شما سعی بر آن داشته باشید تا او را تغییر دهید و همانند خمیر بازی به هر شکلی که دلتان میخواهد شکل دهید، آن رفاقت و دوستی ادامه دار نخواهد بود. شما باید بدون قید و شرط، فرد مقابل را بپذیرید تا یک حس اعتماد، خود باوری و صمیمیت را در وجود او ایجاد کنید.
نکته: انسانها هر چقدر بیشتر پذیرفته شده شوند و آنها را درک کرده و به شخصیتشان احترام گذاشته شود، فرصت و تمایل بیشتری پیدا میکنند تا از شخصیت پوشال و دروغین دوری کنند.
نکته: انسانها هر چقدر بیشتر پذیرفته شده شوند و آنها را درک کرده و به شخصیتشان احترام گذاشته شود، فرصت و تمایل بیشتری پیدا میکنند تا از شخصیت پوشال و دروغین دوری کنند.
پدر ها و مادر ها بخوانند:
وقتی جوان و نوجوان شما با افرادی رفاقت دارند که از لحاظ شکل ظاهری با شما سنخیت ندارند، شما نباید در ابتدا کار با تندی برخورد کرده و او را طرد کنید بلکه باید احساسات جوان خودتان را بپذیرید و به او احترام بگذارید. وقتی شما به انتخاب فرزندتان اهمیت دهید و به او احترام بگذارید، فرزند شما درک خواهد کرد که شما برای او ارزش قائل شده اید و اگر انتقادی داشته باشید را راحت تر قبول خواهد کرد. به تعبیر یونگ: تا چیزی را نپذیریم، نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. [1]
داستان: پدر می گفت: اگه امشب رفتیم مهمانی سر و صدا نکنی من دوستت دارم. آن پسر که تا آخر مهمانی بدون سر و صدا نشسته بود و یک بغضی داشت که انگار وارد یک زندانی شده و هیچ رفتاری نمیتواند از خود نشان دهد. این جمله پدر در ذهن من ماند تا اینکه از مهمانی برگشتیم و دیدم خبری از ابراز محبت و علاقه از طرف پدر نیست. به او گفتم:عشق و علاقه خودت را عاشقانه به فرزندت ابراز کن نه با قید و شرط که فقط باعث دوری شما میشود. آنهایی که عشق و علاقه خودشان را تحت شرایطی بیان میکنند ناخواسته بدترین ظلم را نسبت به نزدیکان خود روا میدارند.
جملات مشروطی که معمولا خانواده ها استفاده میکنند. اگر در امتحان فردا نمره عالی بیاری دوستت دارم. اگر امشب زود بخوابی من مامانت میشم. اگر با فلانی دوست بشی من….بسیاری از این جملات مشروط که هیچ مشکلی را حل نمیکند و در بلند مدت به رابطه ها آسیب میرساند. با فرزندتان رفیق باشید و بدون قید و شرط او را دوست داشته باشید. چون پیوند ها را محکم میکند و علاقه شما را نسبت به هم زیاد میکند. تعبیر شاعرانه ای در این مورد وجود دارد که میگوید :با هم سخن بگوییم، با هم آواز بخوانیم، با هم بخندیم و بگرییم، با هم بیاندیشیم، با هم درک کنیم. یک نفر که با هم دوست باشیم. [2]
داستان: پدر می گفت: اگه امشب رفتیم مهمانی سر و صدا نکنی من دوستت دارم. آن پسر که تا آخر مهمانی بدون سر و صدا نشسته بود و یک بغضی داشت که انگار وارد یک زندانی شده و هیچ رفتاری نمیتواند از خود نشان دهد. این جمله پدر در ذهن من ماند تا اینکه از مهمانی برگشتیم و دیدم خبری از ابراز محبت و علاقه از طرف پدر نیست. به او گفتم:عشق و علاقه خودت را عاشقانه به فرزندت ابراز کن نه با قید و شرط که فقط باعث دوری شما میشود. آنهایی که عشق و علاقه خودشان را تحت شرایطی بیان میکنند ناخواسته بدترین ظلم را نسبت به نزدیکان خود روا میدارند.
جملات مشروطی که معمولا خانواده ها استفاده میکنند. اگر در امتحان فردا نمره عالی بیاری دوستت دارم. اگر امشب زود بخوابی من مامانت میشم. اگر با فلانی دوست بشی من….بسیاری از این جملات مشروط که هیچ مشکلی را حل نمیکند و در بلند مدت به رابطه ها آسیب میرساند. با فرزندتان رفیق باشید و بدون قید و شرط او را دوست داشته باشید. چون پیوند ها را محکم میکند و علاقه شما را نسبت به هم زیاد میکند. تعبیر شاعرانه ای در این مورد وجود دارد که میگوید :با هم سخن بگوییم، با هم آواز بخوانیم، با هم بخندیم و بگرییم، با هم بیاندیشیم، با هم درک کنیم. یک نفر که با هم دوست باشیم. [2]
زن و شوهرها بخوانند:
عمده دلیلی که زن و شوهر ها در دادگاه های طلاق بیان می کنند و آن را سبب اختلاف در بین خود میدانند این جمله است: این زن یا شوهر مطابق میل من نیست من این نوع رفتار او را دوست ندارم یا، این نوع لباس پوشیدنش را دوست ندارم. اگر دقت داشته باشید همه اینها بر میگردد به اینکه ما باید دیگران و همسرمان را با همان شخصیتی که دارند بپذیریم و قبول داشته باشیم. اگرهمانگونه که ما دوست داریم باشند در واقع داریم به آنها آموزش میدهیم که شخصیت پوشالی برای خودشان درست کنند. شما برای آرامش داشتن در زندگی سعی کنید همسرتان را با همان شخصیتش بپذیرید و سعی نکنید تا او را تغییر دهید بلکه تفکر خودتان را تغییر دهید چون سبب رنجش خاطر شما میشود. اگر شما همسرتان را با همان تفکر و رفتارش بپذیرید و سعی نداشته باشید تا او را تغییر دهید یک رابطه عاشقانه ای بین شما شکل خواهد گرفت که بدون هیچ احساس خجالت و ترسی به یکدیگر پناه میبرید.
لئو بوسکالیا در کتاب زندگی با عشق چه زیباست می گوید: اگر هر کدام از ما فقط در دنیا یک نفر را داشت که میتوانست به هنگام غم و دلتنگی، صمیمانه و بدون احساس خجالت به او پناه ببرد و درد و دل کند و آن یک نفر با درک همدلانه و بدون قضاوت به حرف هایش گوش میداد، هیچ کس به ناراحتی روانی مبتلا نمی شد.[3]
نکته پایانی : وقتی صحبت از پذیرش بدون قید و شرط دیگران است، منظور رفتارهای ناپسند و غیر قابل قبول نیست. مثلا فرزند شما سیگار میکشد وشما بدون قید و شرط او را قبول کنید. هرگز منظور ما این نیست چون این رفتار به آینده او صدمه میزند. منظور از بدون قید و شرط در این نوشتار این است که دنیا را از دریچه چشم همنشینان خودمان ببینیم و صدای آنها را به درستی بشنویم و درک خوبی داشته باشیم. وقتی اینگونه رفتار کردی، حرف های شما خریدار دارد و تاثیر گذار خواهد بود.
پی نوشت :
[1] هولدن، روبرت، (1374) زندگی زیباست، ترجمه توراندخت، تمدن، تهران : انتشارات علمی، صفحه 54.
[2] شوتز، سوزان پولیس، (1376) می خواهم بخندم، میخواهم بگریم، ترجمه میر محمود، ناشر پارسی نژاد، صفحه 124.
[3] لئوبوسکالیا (1375) ، زندگی با عشق چه زیباست، ترجمه تمدن توراندخت، تهران: انتشارات یاسمن، صفحه 249.
لئو بوسکالیا در کتاب زندگی با عشق چه زیباست می گوید: اگر هر کدام از ما فقط در دنیا یک نفر را داشت که میتوانست به هنگام غم و دلتنگی، صمیمانه و بدون احساس خجالت به او پناه ببرد و درد و دل کند و آن یک نفر با درک همدلانه و بدون قضاوت به حرف هایش گوش میداد، هیچ کس به ناراحتی روانی مبتلا نمی شد.[3]
نکته پایانی : وقتی صحبت از پذیرش بدون قید و شرط دیگران است، منظور رفتارهای ناپسند و غیر قابل قبول نیست. مثلا فرزند شما سیگار میکشد وشما بدون قید و شرط او را قبول کنید. هرگز منظور ما این نیست چون این رفتار به آینده او صدمه میزند. منظور از بدون قید و شرط در این نوشتار این است که دنیا را از دریچه چشم همنشینان خودمان ببینیم و صدای آنها را به درستی بشنویم و درک خوبی داشته باشیم. وقتی اینگونه رفتار کردی، حرف های شما خریدار دارد و تاثیر گذار خواهد بود.
پی نوشت :
[1] هولدن، روبرت، (1374) زندگی زیباست، ترجمه توراندخت، تمدن، تهران : انتشارات علمی، صفحه 54.
[2] شوتز، سوزان پولیس، (1376) می خواهم بخندم، میخواهم بگریم، ترجمه میر محمود، ناشر پارسی نژاد، صفحه 124.
[3] لئوبوسکالیا (1375) ، زندگی با عشق چه زیباست، ترجمه تمدن توراندخت، تهران: انتشارات یاسمن، صفحه 249.