ازدواج، بهترین و صحیح ترین روش ارضای غریزه جنسی است.
روابط جنسی، در قالب ازدواج
هر چند دو اصل گذشته و طبیعی تلقی کردن غریزه جنسی، بر لزوم ارضای آن تأکید داشتند، اما، مهم این است که این غریزه نباید به هر شیوه ای ارضا شود؛ زیرا با توجه به ساختار و جنبه های مرتبط با غریزه جنسی و آثار روانی و بقای نسل - که بر آن مترتب است - ، ارضای این غریزه، فقط از طریق ازدواج زن و مرد باید باشد و صورت های دیگر ارضا، مثل خود ارضایی، همجنس بازی، روابط جنسی آزاد و .. طبیعی نیستند.
نظام تربیت جنسی از دیدگاه اسلام
این امر، در تربیت جنسی باید مورد توجه مربیان قرار گیرد. در نظام تربیت جنسی از دیدگاه اسلام - که مبتنی بر مبانی فطری طبیعی است -، روش های دیگر ارضا، همه ، «انحراف جنسی» تلقی شده اند و تأکید شده که پرورش افراد باید به گونه ای باشد که راه طبیعی ارضا را برگزینند تا به بیماری های روانی و انحرافات جنسی دچار نشوند و از آثار مطلوب روانی، اخلاقی و اجتماعی آن برخوردار گردند.
از دیدگاه فروید هم - که معتقد بود عدم ارضای غریزه جنسی، به ایجاد بیماری های روانی یا انحرافات جنسی می انجامد - ، راه های دیگر ارضای این نیاز، غیر از ازدواج زن و مرد، همه ، انحراف از طبیعت است؛ گرچه ممکن است راه هایی غیر طبیعی، جایگزین راه طبیعی و اصلی شود و نمایه جنسی خود را بر راه جنسی طبیعی، چیره سازد.[1]
از دیدگاه فروید هم - که معتقد بود عدم ارضای غریزه جنسی، به ایجاد بیماری های روانی یا انحرافات جنسی می انجامد - ، راه های دیگر ارضای این نیاز، غیر از ازدواج زن و مرد، همه ، انحراف از طبیعت است؛ گرچه ممکن است راه هایی غیر طبیعی، جایگزین راه طبیعی و اصلی شود و نمایه جنسی خود را بر راه جنسی طبیعی، چیره سازد.[1]
راه درست ارضای غریزه جنسی
بنا بر این، تنها راه ارضای غریزه جنسی پیوند زن و مرد است که خداوند، آن را در طبیعت و خلقت قرار داده است. این راه ارضا هم باید تحت ضابطه ازدواج باشد؛ زیرا یکی از هدف های وجود غریزه جنسی، تداوم نسل انسان است و با وجود ارتباط جنسی آزاد، بدین گونه که زن یا مرد، با هر فردی از جنس مخالف خود، که سر راه آنها قرار گیرد، آمیزش کنند، مسلما نسل بشر ، تداوم پیدا نخواهد کرد.
علاوه بر این که معمولا زن و مردی که این گونه با هم رابطه دارند، علاقه ای به بچه دار شدن نیز ندارند؛ زیرا عمر آن رابطه، کوتاه است و مجالی برای بچه داری نیست. از طرفی، به فرض که بچه ای متولد شود و نسل، تداوم پیدا کند، بعید است که این نسل انسانی به خوبی تربیت شود؛ زیرا بچه ای که این گونه متولد می شود، ممکن است که در کنار خیابان ها و یا در جوی ها، رها شود و هرگز محبت والدینش را نبیند. چنین انسانی ، به گونه ای تربیت شده که شاید حتی به درد جامعه هم نخورد.
علاوه بر این که معمولا زن و مردی که این گونه با هم رابطه دارند، علاقه ای به بچه دار شدن نیز ندارند؛ زیرا عمر آن رابطه، کوتاه است و مجالی برای بچه داری نیست. از طرفی، به فرض که بچه ای متولد شود و نسل، تداوم پیدا کند، بعید است که این نسل انسانی به خوبی تربیت شود؛ زیرا بچه ای که این گونه متولد می شود، ممکن است که در کنار خیابان ها و یا در جوی ها، رها شود و هرگز محبت والدینش را نبیند. چنین انسانی ، به گونه ای تربیت شده که شاید حتی به درد جامعه هم نخورد.
چرا ازدواج؟
پس باید گفت که ازدواج، تنها راه صحیح و مورد قبول برای ارضای نیاز جنسی است به این دلیل که: علاوه بر نیاز جنسی ، برخی دیگر از نیازهای انسان را که غالبا در ارتباط های بدون ازدواج ، برطرف نمی شوند، ارضا می کند، مانند نیاز انسان به خوش بختی ، انس و الفت، احترام و معاشرت نیکو ، اعتماد به یکدیگر و ... در توضیح، لازم است توجه شود که همه انسان ها به طور طبیعی و فطری، خواهان خوشبختی هستند و دوست دارند که در تمام مراحل زندگی، خوش باشند. در متون دینی ، فراوان به این امر ، پرداخته شده است.
سعادت دنیا و آخرت
گرچه سعادت در نظام آخرت ، برای مؤمنان دانسته شده، ولی سعادت در زندگی دنیوی نیز مورد توجه قرار گرفته است. و اصولا زندگی دنیوی، مقدمه ای برای زندگی اخروی دانسته شده و از آن، جدا تلقی نگردیده است. در مباحث مربوط به زن و مرد و روابط همسران، خوشبختی در زندگی دنیا، مورد تأکید قرار گرفته است. منظور از سعادت دنیوی، احساس لذت و رضایت از زندگی است.
باید بدانیم که خوش بختی، پیش از آن که یک اتفاق یا تحقق یک امر باشد، یک احساس مطلوب از زندگی با شرایط است. ممکن است که عده ای، همه عوامل ظاهری خوش بختی را داشته باشند، اما در حقیقت، خوش بخت نباشند؛ زیرا احساس «رضایت از زندگی» نمی کنند و از آن، لذت نمی برند. عده ای هم ممکن است که فقط یکی از عوامل ظاهری خوشبختی را داشته باشند؛ اما احساس کنند خوشبخت ترین آدم های روی زمین هستند.
یکی از این عوامل خوشبختی در زندگی، ازدواج است، آن هم باشرط های خاص خودش! اگر ازدواج، با شرایط لازم برای رسیدن به خوشبختی شکل بگیرد، بالاترین لذت در زندگی به دست می آید. طبق احادیث فراوانی که وارد شده، در ازدواج زن و مرد، شرایطی از قبیل: همفکری، دینداری، شایستگی عملی و اخلاقی، توانمندی، جلب اعتماد به یکدیگر و... هستند که نیازهای فوق را برآورده می سازند و خوش بختی زن و مرد را موجب می گردند.
باید بدانیم که خوش بختی، پیش از آن که یک اتفاق یا تحقق یک امر باشد، یک احساس مطلوب از زندگی با شرایط است. ممکن است که عده ای، همه عوامل ظاهری خوش بختی را داشته باشند، اما در حقیقت، خوش بخت نباشند؛ زیرا احساس «رضایت از زندگی» نمی کنند و از آن، لذت نمی برند. عده ای هم ممکن است که فقط یکی از عوامل ظاهری خوشبختی را داشته باشند؛ اما احساس کنند خوشبخت ترین آدم های روی زمین هستند.
یکی از این عوامل خوشبختی در زندگی، ازدواج است، آن هم باشرط های خاص خودش! اگر ازدواج، با شرایط لازم برای رسیدن به خوشبختی شکل بگیرد، بالاترین لذت در زندگی به دست می آید. طبق احادیث فراوانی که وارد شده، در ازدواج زن و مرد، شرایطی از قبیل: همفکری، دینداری، شایستگی عملی و اخلاقی، توانمندی، جلب اعتماد به یکدیگر و... هستند که نیازهای فوق را برآورده می سازند و خوش بختی زن و مرد را موجب می گردند.
نویسنده: علی نقی فقیهی
پی نوشت:
[1] . پنج گفتار در بیان روانکاوی، ص 110.
منبع: کتاب «تربیت جنسی از منظر قرآن و روایات»