افرادی که انگیزه ی شخصی دارند سریع تر و با شوق بیشتری از افراد بدون انگیزه ی شخصی به سوی هدفشان گام بر می دارند.
خودانگیزش
ما همه رویاهایی داریم. ما همه هدف هایی را برای دستیابی داریم، ولی راهی که برای رسیدن به این ها دنبال می شود از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. آن چه اینجا وارد بازی می شود هیجان ها و همچنین روشنفکری ماست. افرادی که انگیزه ی شخصی دارند سریع تر و با شوق بیشتری از افراد بدون انگیزه ی شخصی به سوی هدفشان گام بر می دارند.
در طول سفر به سوی رسیدن به مقصد، افراد با انگیزه ی شخصی مانند هر کس دیگری با ضربه هایی روبه رو می شوند، اما از موانع شکست نمی خورند. فشار روحی یا ناکامی آنها را از پا نمی اندازد. أنها مشکلات را به عنوان فرصت های یادگیری می شناسند. آنها مشکلات را حل می کنند و راهشان را تا رسیدن و دستیابی به هدف ادامه می دهند.
در طول سفر به سوی رسیدن به مقصد، افراد با انگیزه ی شخصی مانند هر کس دیگری با ضربه هایی روبه رو می شوند، اما از موانع شکست نمی خورند. فشار روحی یا ناکامی آنها را از پا نمی اندازد. أنها مشکلات را به عنوان فرصت های یادگیری می شناسند. آنها مشکلات را حل می کنند و راهشان را تا رسیدن و دستیابی به هدف ادامه می دهند.
برچسب شکست خورده
زمانی که اوضاع از مسیر اصلی خارج شود، آنها خودشان را سرزنش نمی کنند. آنها به خود برچسب شکست خورده نمی زنند، در عوض دلیل عدم توفیق را یک استراتژی با راهی که خوب عمل نکرده می دانند و به راه های دیگری برای انجام کار فکر می کنند و به دنبال راهبردهای دیگری برای رسیدن به هدف می روند.
آنها با نگرش مثبت و امیدوارانه زندگی می کنند. در حالی که کار می کنند خودشان را به سطحی می رسانند که گلمن آن را "جریان" کار می نامد، مرحله ی "خود فراموشی" که در نتیجه مجذوب شدن در وظایف حاصل می شود. در این مرحله، آنها بدون تلاش به ممتاز بودن می رسند. برای آنهایی که دارای انگیزه ی شخصی هستند رسیدن به اهداف اجتناب ناپذیر است. آنها مصمم هستند تا به مقصد برسند، اما اگر اهدافشان غیر واقعی به نظر یابد انعطاف لازم برای تغییر یا اصلاح آنها را دارند. برای رسیدن به اهدافشان نقشه های جدید طرح می کنند. برای این دسته از معلمان، تدریس عشق است نه فقط یک حرفه.
این چنین معلمانی برای مدارسشان نعمت های حیاتی محسوب می شوند. آنها تاثیر فراوانی نه تنها بر دانش آموزان بلکه بر دیگر کارمندان نیز دارند. آنها کیفیت های مطلوب خودشان را به دیگر افراد اطراف خودشان ساطع می کنند. نگرش و حالت ها می توانند مسری باشند و تاثیری قوی بر عملکرد و تدریس ما در کلاس داشته باشند.
آنها با نگرش مثبت و امیدوارانه زندگی می کنند. در حالی که کار می کنند خودشان را به سطحی می رسانند که گلمن آن را "جریان" کار می نامد، مرحله ی "خود فراموشی" که در نتیجه مجذوب شدن در وظایف حاصل می شود. در این مرحله، آنها بدون تلاش به ممتاز بودن می رسند. برای آنهایی که دارای انگیزه ی شخصی هستند رسیدن به اهداف اجتناب ناپذیر است. آنها مصمم هستند تا به مقصد برسند، اما اگر اهدافشان غیر واقعی به نظر یابد انعطاف لازم برای تغییر یا اصلاح آنها را دارند. برای رسیدن به اهدافشان نقشه های جدید طرح می کنند. برای این دسته از معلمان، تدریس عشق است نه فقط یک حرفه.
این چنین معلمانی برای مدارسشان نعمت های حیاتی محسوب می شوند. آنها تاثیر فراوانی نه تنها بر دانش آموزان بلکه بر دیگر کارمندان نیز دارند. آنها کیفیت های مطلوب خودشان را به دیگر افراد اطراف خودشان ساطع می کنند. نگرش و حالت ها می توانند مسری باشند و تاثیری قوی بر عملکرد و تدریس ما در کلاس داشته باشند.
کمک به معلمان برای رسیدن به انگیزه ی شخصی
ما امیدواریم که اکثر معلمان تدریس را به خاطر عشق به تدریس انتخاب کرده باشند نه فقط به این دلیل که یک کار آبرومند است. تفاوت زیادی وجود دارد بین زمانی که ما از کاری که می کنیم لذت می بریم تا این که به زور کاری را انجام بدهیم، در هر دو مورد کلاس برگزار می شود، اما حس و سطح موفقیت و تاثیر آن بر کودکان می تواند بسیار متفاوت باشد. مهم تر از همه، لذت بردن از کاری که انجام می دهیم چیزی است که ما به خودمان مدیون هستیم و تدریس خوب چیزی است که ما به کودکان مدیون هستیم.
شکل گیری عملکردها
آنچه عملکرد ما را شکل می دهد رابطه ی زیادی دارد با ادراک ما از تدریس. ما به تدریس باید به دیده ی یک حرفه ی با ارزش نگاه کنیم که می تواند بیشتر از آنچه فکرش را بتوان کرد به زندگی کودکان ما کمک کند یا سد راه آنها بشود.
اگر ما خودمان را به عنوان اشخاص مهمی بدانیم که به اندازه ی کافی خوشبخت بوده اند تا در موقعیتی قرار بگیرند که تغییری در زندگی کودکان تحت مراقبتمان ایجاد نماییم، اگر ما بتوانیم معنا و ارزش در کاری که می کنیم پیدا کنیم و اگر ما این ارزش ها را باور داشته باشیم، آن موقع است که می توانیم آن نوع خودانگیزشی را که برای خلق کردن نیاز داریم پرورش دهیم.
این حقیقت که شما این کتاب را می خوانید نشان دهنده ی میل باطنی شما است تا معلمی باشید که تاثیرگذار باشد.
هیجان ها و عشق ما به کودکان بهترین سرمایه ای است که ما می توانیم به کار ببندیم تا به کودکان کمک کنیم رشد کنند و شکوفا شوند. همان گونه که الیوسن بیان می کند "من به کودکان تدریس می کنم. کودکان کانون توجه من هستند. این نگرش کاملا متفاوت است از اینکه بگویم من ریاضی تدریس می کنم. کانون توجه من یک دنیا تفاوت ایجاد می کند."
اگر ما خودمان را به عنوان اشخاص مهمی بدانیم که به اندازه ی کافی خوشبخت بوده اند تا در موقعیتی قرار بگیرند که تغییری در زندگی کودکان تحت مراقبتمان ایجاد نماییم، اگر ما بتوانیم معنا و ارزش در کاری که می کنیم پیدا کنیم و اگر ما این ارزش ها را باور داشته باشیم، آن موقع است که می توانیم آن نوع خودانگیزشی را که برای خلق کردن نیاز داریم پرورش دهیم.
این حقیقت که شما این کتاب را می خوانید نشان دهنده ی میل باطنی شما است تا معلمی باشید که تاثیرگذار باشد.
هیجان ها و عشق ما به کودکان بهترین سرمایه ای است که ما می توانیم به کار ببندیم تا به کودکان کمک کنیم رشد کنند و شکوفا شوند. همان گونه که الیوسن بیان می کند "من به کودکان تدریس می کنم. کودکان کانون توجه من هستند. این نگرش کاملا متفاوت است از اینکه بگویم من ریاضی تدریس می کنم. کانون توجه من یک دنیا تفاوت ایجاد می کند."
رشته تعلیم و تربیت
رشته ی تعلیم و تربیت رشته ی زیبایی است که به سرعت در حال رشد است. در طی 15 سال گذشته، تحقیقات بر روی مغز، انقلابی در مفاهیم تعلیم و تربیت ایجاد کرده است. معلمان باید با مشترک شدن در انجمن های حرفه ای، خواندن مجلات علمی، کتاب ها، پیوستن به دوره های حرفه ای آنلاین یا استفاده از رایانه، شرکت در کارگاه ها و سمینارها و جذب فرصت های دیگری که وجود دارد، خود را به لحاظ حرفه ای به روز نگهدارند.
پرورش حرفه ای معلمان می بایست از اولویت های بالایی برای مدیران و رهبران مدارس برخوردار باشد. م ابه رهبران مدارس برخوردیم که نه تنها با استفاده از منابع بیرونی مانند آنهایی که به آن اشاره شد بلکه با فراهم آوردن فرصت های یادگیری داخلی بی شماری که هزینه ای هم برای مدرسه نداشت، مانند ملاقات های همکاران معلم، گماردن معلمان با تجربه به عنوان مربی تا مراقب معلمان تازه کار باشند، تعلیم دادن و مشاوره، کارگاه های آموزشی درونی، بحث گروهی، جلسات بازتاب، گروه های کتاب خوانی، امانت دادن کتاب و مجلات علمی و غیره ... مدارس خود را به جوامع یادگیری حرفه ای تغییر داده اند.
ادامه دارد...
پرورش حرفه ای معلمان می بایست از اولویت های بالایی برای مدیران و رهبران مدارس برخوردار باشد. م ابه رهبران مدارس برخوردیم که نه تنها با استفاده از منابع بیرونی مانند آنهایی که به آن اشاره شد بلکه با فراهم آوردن فرصت های یادگیری داخلی بی شماری که هزینه ای هم برای مدرسه نداشت، مانند ملاقات های همکاران معلم، گماردن معلمان با تجربه به عنوان مربی تا مراقب معلمان تازه کار باشند، تعلیم دادن و مشاوره، کارگاه های آموزشی درونی، بحث گروهی، جلسات بازتاب، گروه های کتاب خوانی، امانت دادن کتاب و مجلات علمی و غیره ... مدارس خود را به جوامع یادگیری حرفه ای تغییر داده اند.
ادامه دارد...
نویسنده: هلن مافینی-شهناز بهمن
منبع: کتاب «پرورش هوش هیجانی کودکان»