چگونگی حفظ عشق در زندگی مشترک (بخش دوم)

خواسته مرد، عشق ورزیدن است و خواسته زن، مورد عشق و علاقه قرار گرفتن. مرد می‌تواند دنیا را تسخیر کند و زن مرد را. شادابی روح زن به این است که خود را محبوب همسر ببیند و از عشق و علاقه او نسبت به خودش مطمئن...
يکشنبه، 21 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی حفظ عشق در زندگی مشترک (بخش دوم)
برای حفظ عشق و محبت باید برخی اصول اصلی را در زندگی رعایت کنند که مهم‌ترین آن‌ها صداقت و یکرنگی است.
 

نیازهای روحی متفاوت زنان و مردان

زن و مرد از بسیاری جنبه‌ها با یکدیگر متفاوتند. هر یک از لحاظ روحی احتیاجی خاص دارند و به نفع هر دو نفرشان است احتیاجات طرف مقابل را بشناسند. به گفته دکتر مصافی نیاز مردان حمایت خانوادگی، تحسین، قدردانی از تلاش و همراهی در تفریحات است. در مقابل زنان به آغوش پرمهر، گوشی شنوا برای شنیدن درددل، حمایت مالی، تعهد خانوادگی و صداقت است. مردان در روزهای سختی آرام دل می‌خواهند و زنان تکیه‌گاهی امن. مرد مظهر طلب است و زن نماد مطلوب. خواسته مرد، عشق ورزیدن است و خواسته زن، مورد عشق و علاقه قرار گرفتن. مرد می‌تواند دنیا را تسخیر کند و زن مرد را. شادابی روح زن به این است که خود را محبوب همسر ببیند و از عشق و علاقه او نسبت به خودش مطمئن شود. مرد هم نیاز دارد همواره قهرمان اصلی زندگی همسر باشد.
 

رای بلی یا خیر فرزندان به ازدواج

مریم دختری ۳۵ ساله و کارمند است. او در زمینه تحصیلی و شغلی همیشه موفق بوده، اما هرگز علاقه‌ای به ازدواج نداشته است. هرگاه دیگران از او راجع به دلیل مجرد ماندنش سوال می‌کنند بحث را قطع می‌کند. کسی بدرستی علت ازدواج نکردن او را نمی‌داند. مطمئنا برای یک دختر ممتاز، موقعیت ازدواج پیش می‌آید، اما خود او بخوبی می‌داند علت تنفرش از ازدواج چیست. پدر و مادر او هرگز به هم محبت نداشتند و عمری زندگی زناشویی شان را با تنش و ناراحتی گذراندند. ازدواج و تشکیل خانواده در چشم مریم و برادر کوچکش مراد، با ایجاد یک زندگی تلخ شده؛ از این روست که آن دو هیچ میلی به ازدواج ندارند.

برعکس فرزندانی که در فضای عشق و مهر پدر و مادرشان بزرگ می‌شوند اشتیاق شدیدی به ازدواج کردن دارند. تصویری که در دوران کودکی و نوجوانی از روابط والدین پیش چشمان آن‌ها نقش بسته، اصلی‌ترین انگیزه آن‌ها برای ازدواج است.
 

راستگویی، ستون اصلی عشق

مسعود و فرناز با عشق زندگی را شروع کردند. اوضاع براحتی می‌توانست خوب پیش برود، اما بتدریج مجید متوجه شد فرناز عادت به پنهانکاری برخی مسائل دارد و هرجا لازم باشد به او دروغ می‌گوید. همین مساله باعث دلسردشدن مجید شد. مادر فرناز پنهانکاری در مقابل مرد را نوعی درایت برای زن می‌دانست. او به خیال خود در زندگی خویش موفق شده بود و اصرار داشت فرناز را هم مانند خود بار بیاورد، اما این ویژگی در زندگی دخترش بدترین حاصل را بارآورد. مجید که خود مردی کاملا صادق و یکرنگ بود از دروغگویی‌ها و پنهانکاری‌های همسرش دل آزرده و بتدریج از او متنفر شد.

دکتر علی شمیسا در این زمینه اعتقاد دارد زن و شوهر برای حفظ عشق و محبت باید برخی اصول اصلی را در زندگی رعایت کنند که مهم‌ترین آن‌ها صداقت و یکرنگی است. به گفته او دروغگویی هیجان عاطفی میان آن دو را از بین می‌برد و به مرور میان آن دو شکافی جبران‌ناپذیر می‌اندازد. نتیجه هر چه باشد، باید راست گفت.
 

عاطفه مادری تحت تاثیر عاطفه شوهر

زهره، پسری کوچک به نام مهدی داشت. او هم مانند هر مادر دیگری عاشق فرزندش بود، اما هرگاه از همسرش بی‌عاطفگی و بی‌محبتی می‌دید نسبت به فرزند خود بی‌حوصله می‌شد. بتدریج احساس کرد این وضعیت بر تربیت فرزندش تاثیر منفی می‌گذارد و تلاش کرد در این شرایط سر خود را به انجام کاری لذتبخش گرم کند و روحیه‌اش را بازیابد. از سوی دیگر با همسر خود صحبت کرد و شرایط را برای توضیح داد. آن دو آگاهانه برای هر چه بهتر شدن روند تربیت فرزند سعی در جاری کردن فضایی پرعاطفه میان یکدیگر کردند.

دکتر مصافی اعتقاد دارد عاطفه مادری تحت تاثیر عاطفه شوهر است. بحث و جدل بین والدین موجب اختلالات روانی فرزندان می‌شود و چه‌بسا کودک را به سمت بزهکارشدن سوق دهد. زن و مردی که از سوی یکدیگر محبت لازم را دریافت می‌کنند می‌توانند پدرومادر بهتری برای فرزندان خود باشند. آن دو باید سعی کنند جایگاه دیگری را به عنوان یک والد خوب برای فرزند خود تثبیت کنند.
 

علایق و سلایق مشترک

فاطمه و محمود یک عمر زندگی خوب و پرهیجانی داشتند. زندگی زناشویی هرگز برای آن‌ها تکراری و خسته‌کننده نشد و همواره مانند روزهای نخست پرشور و هیجان بود. این زن و شوهر خوشبخت، راز شاد بودن زندگی خود را پیدا کرده بودند و آن، داشتن علایق و سلیقه‌های مشترک بود. البته آن دو هم مثل هر دو نفر دیگر تفاوت‌هایی داشتند، اما خیلی زود شباهت‌هایشان را پیدا و بر آن‌ها تمرکز کردند.

فیلم‌ها و سریال‌هایی را تماشا می‌کردند که هر دو دوست داشتند و معتقد بودند تماشای دو نفره لذت مضاعف دارد. محمود به پیگیری اخبار فوتبال و تنیس علاقه داشت و فاطمه هم سعی کرده بود به این دو ورزش علاقه‌مند شود و پابه پای همسرش آن‌ها را دنبال کند. فاطمه به مسافرت علاقه داشت و محمود هم برخلاف دوران مجردی، خود را به دیدن مناظر بکر عادت داد و مانند فاطمه عاشق مسافرت شد. آن دو علایق مشترک زیادی داشتند و همین باعث ایجاد وابستگی هر چه بیشترشان شد. به گفته دکتر مصافی، علایق مشترک مانند هدف مشترک عمل می‌کند و دو نفر را به مراتب قدرتمندتر از گذشته به یکدیگر پیوند می‌دهد. مطمئنا هر زن و شوهری اشتراکاتی دارند. آن‌ها باید برای تحکیم زندگی دونفره خویش به این علایق مشترک توجه کنند و آن‌ها را ستون‌های اصلی خوشبختی خویش قرار دهند.

منبع: سایت سلامت نیوز


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما