1)قوانین و مسایل را با مثال برای کودک روشن کنید.
کودکان به خاطر نداشتن یک ذهن انتزاعی، بسیاری از مسایلی که برای شان بیان می شود را نمی توانند به درستی تحلیل کنند. از همین روی بهترین راه برای تفهیم درست قوانین و مسایل به کودکان، بیان مثال های محسوس و ملموس برای کودک است. کودکان از طریق قصه، بازی و نمایش مسائل را بهتر یاد می گیرند. کودکی که خودش در نقش مادر قرار بگیرد سختی هایی که مادر در نظافت کردن خانه و ... تحمل می کند را لمس می کند. بیاییم آنچه را که کودک نیاز به یادگرفتن دارد را در قالب نمایش با او در میان بگذاریم. بازی های کودکان به خلاف بازی های بزرگسالان از سر تفریح و سرگرمی نیست بلکه کودکان با بازی کردن می آموزند، تجربه می کنند، آزمون می گیرند و آزمون می دهند.2)در هنگام گرسنگی و خستگی او را تامین کنید.
تامین نیازهای اولیه انسان، راه ورود به برقراری ارتباط با اوست. کودکی که خواب آلود هست و یا گرسنگی بر او غلبه کرده باشد، حال و حوصله ارتباط با دیگران را ندارد. از همین روی تامین نیازهای اولیه او همچون خوراک و خواب می تواند بر ارتباط او با والدین و اطرافیان قوت بخشد.3)از تشویق و تنبیه ها به موقع استفاده کنید.
تشویق و تنبیه دو عملی است که می تواند در اصلاح و یا قوت بخشی رفتارهای کودک یاری رساند. کودکی که وقتی کار خوبی انجام می دهد، والدین او را مورد تشویق قرار دهند، می تواند زمینه ساز رفتارهای خوب دیگر او شود و این نوع رفتار را نیز در او قوت بخشد. برای اینکه بتوانید یک ارتباط خوب و موفق را با کودک خود تجربه کنید، باید او این مطلب را درک کند که رفتارهای او مورد نظر شما هست. خوبی های او را دوست دارید و از رفتارهای ناشایست او دلخور هستید. در این صورت است که کودک احساس عزت نفس می کند و سعی دارد ارتباط خوب و قوی ای را با شما تجربه کند.4)با نشاط با او رفتار کنید.
یکی از کارهای بسیار مهم برای ارتباط با کودک این است که شما هم همچون او شاد و با نشاط باشید. والدین و مربیانی که شاد هستند، بهتر و سریع تر می توانند با کودک خود ارتباط بگیرند.در روایات نقل شده است که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای نماز به مسجد میرفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی میکردند که تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان اینکه، چون آن حضرت همواره حسن و حسین (علیهماالسلام) را بر دوش خود میگرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) از یک سو نمیخواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و میخواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند، ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را از این کار نهی کرد و فرمود: «تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است.» آن گاه به بلال فرمود: «به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی، بیاور تا خود را از این کودکان بازخرید کنم.» بلال رفت و پس از جست وجو، هشت دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.
همانطور که از این روایت فهمیده می شود، راه درست ارتباط با کودک، بازی و فعالیت هایی است که باعث شادی و نشاط او می شود. والدینی که نشاطی در خود ندارند نمی توانند همراه خوبی برای فرزندان خود باشند.
بازی با کودکان، خود نشاط آورست و اگر والدین سهمی از زمان خود را به این امر اختصاص دهند، می توانند خود نیز از فواید آن نیز بهره مند شوند. والدینی که فرزندان شادی دارند از سلامت روان بیشتری برخوردار هستند و فرزندانی که والدین شاد و بانشاط دارند نیز از سلامت روان مطلوبی بهره مند هستند.