نظریة فمینیستی در جامعه شناسی خانواده

یکی از جریان های بسیار مهم در حوزه خانواده، جریان های فمینیستی هستند. این جریان توانسته است نظریات گوناگونی را در حوزه خانواده مطرح کند. با ما همراه باشید تا با یکی از نظریات جریان فمینیستی آشنا شوید.
سه‌شنبه، 21 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظریة فمینیستی در جامعه شناسی خانواده
کانون توجه نظریه های فمینیستی بررسی چگونگی درک جنسیت، الگوهای رفتارهای جنسیتی است.
 

نظریة فمینیستی

کانون توجه نظریه های فمینیستی بررسی چگونگی درک جنسیت، الگوهای رفتارهای جنسیتی شده و نابرابری های جنسیتی است. این نظریه ها جنسیت را ویژگی برجسته زندگی خانوادگی و منبع انقیاد یا ستم در خانواده ها تلقی می کنند. هدف اصلی این نظریه ها افزون بر فهم تفاوت های جنسیتی، تغییر اوضاع و شرایط زندگی و تجربه های زنان در جهت توانمندسازی آنان است.
 
از آنجا که نهادهای اجتماعی مانند خانواده در جوامع کنونی اساسا ماهیت پدرسالارانه دارند و موجب فرودستی زنان می شوند، فمینیست ها خود را متعهد به پایان دادن به این فرودستی می دانند. مفروض اساسی در نظریه های فمینیستی آن است که فهم محیط های اجتماعی بدون در نظر گرفتن حضور جنسیت و الگوهای جنسیتی شده در آن محیط ها امکان پذیر نیست. بر این اساس، برای فهم خانواده ها به عنوان واحدهای اجتماعی ناگزیریم تجربه زنان در خانواده ها را درک کنیم.
 

مفاهیم کلیدی نظریه فمینیستی

برخی مفاهیم کلیدی نظریه های فمینیستی نیز از این قرارند:
جنس و جنسیت: برخلاف مفهوم «جنس» که بیانگر تفاوت های زیست شناختی زن و مرد است، مفهوم جنسیت، بر یک برساخته اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم از باورهای جامعه ای درباره مردان و زنان و انتظارهای متفاوت نسبت به رفتارها، ارزش ها و نگرش های آنان نشأت می گیرد. جنسیت در مشارکت متفاوت زنان و مردان در اشتغال و کار خانگی، در الگوهای متفاوت جامعه پذیری پسران و دختران و حتی در برچسب های زبانی به کار رفته در مورد مردان و زنان انعکاس می یابد؛
 
نابرابری جنسی: نابرابری جنسی به عنوان یکی از انواع نابرابری اجتماعی، حکایت از کم بهاتر بودن جایگاه زنان نسبت به جایگاه مردان حتی در موقعیت های مشابه دارد. مفهوم تبعیض جنسی نیز تعبیر دیگری از نابرابری جنسی است و از نابرابری زن و مرد در دستیابی به امکانات اشتغال، آموزش و... حکایت می کند.
 
ستم جنسی: فرهنگ لغت وبستر ستم را به طور کلی، اعمال قدرت ناعادلانه یا توأم با خشونت تعریف کرده است. بر این اساس می توان ستم جنسی را اعمال قدرت ناعادلانه یا توأم با خشونت از سوی یک جنس بر علیه جنس دیگر تعریف کرد؛
پدرسالاری: پدرسالاری در اصطلاحات فمینیستی به اندیشه ها و أعمالی اشاره دارد که سلطه مردان بر زنان را به نمایش می گذارند و از نزدیک ترین مواجهه های جنسی تا کلانترین عوامل اقتصادی و ایدئولوژیک امتداد می یابند. این مفهوم نه تنها بر اعمال قدرت مردان بر زنان به طور کلی، بلکه بر خصلت سلسله مراتبی قدرت مرد و مشروعیت ایدئولوژیک این قدرت به عنوان امر طبیعی، بهنجار، درست و عادلانه دلالت دارد.
 
بر این اساس، هر یک از رویکردهای فمینیستی، نظریه خاص خود را در تبیین نابرابری جنسی، به ویژه در خانواده ارائه داده است. فمینیسم لیبرال، منشأ فرودستی زنان را قوانین و عرف های تبعیض آمیز علیه زنان و باورهای پذیرفته شده درباره تفاوت های طبیعی زن و مرد که سرنوشت متفاوتی را برای دو جنس رقم می زنند، می داند. این تبعیض ها از یک سو زنان را از ورود به عرصه های عمومی و موفقیت در آن باز می دارند و از سوی دیگر، بار مسئولیت های عرصه خصوصی را بر دوش آنها می افکنند. این در حالی است که پاداش های واقعی زندگی اجتماعی همچون پول، قدرت، منزلت، آزادی و فرصت رشد، تنها در عرصه عمومی یافت می شوند.
 

فمینیسم مارکسیستی

فمینیسم مارکسیستی، ریشه فرودستی و ستمدیدگی زنان را نظام طبقاتی و مالکیت خصوصی ابزار تولید می داند که در دوران معاصر، در قالب نظام سرمایه داری تجلی یافته است و بر این اساس، موقعیت فرودست زنان را در خدمت منافع سرمایه داری قلمداد می کند.
 

فمینیسم رادیکال

فمینیسم رادیکال، علت اصلی فرودستی و ستمدیدگی زنان را نظام پدرسالارانه می داند، نظامی که قدرت، سلطة، سلسله مراتب و رقابت، ویژگی های اساسی آن را تشکیل می دهند. برحسب این رویکرد، ستمدیدگی زنان در یک جامعه پدرسالارانه جنبه ای بنیادین دارد و منعکس کننده قدرت و اقتدار مطلقی است که مردان بر زنان اعمال می کنند. در چنین جامعه ای خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی اولیه، مستقیما به ستمدیدگی زنان کمک می کند و از این رو، باید منسوخ شود.
 

فمینیسم سوسیالیستی

فمینیسم سوسیالیستی با ترکیب رویکردهای مارکسیستی و رادیکال، دو عامل درهم تنیده پدرسالاری و شیوه تولید سرمایه دارانه را منشأ فرودستی و ستمدیدگی زنان می داند.
سرانجام، فمینیسم پسامدرنیستی عمدتا به ایدئولوژی ها، آداب و رسوم و ساختارهای زبانی مؤثر در فرودستی و ستمدیدگی زنان و راه های در هم شکستن این ساختارها می پردازد.
 
نویسنده: حسین بستان
 
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.