علت برخی از رفتارهای نابهنجار کودکان ریشه در مشکلات جسمی آنها دارد.
1)بعضی موقع لجبازی نشانه استقلال خواهی اوست.
ابرازنمایش قدرت از سوی کودک و نیز استقلال خواهی او در دو مقطع زمانی از شدت بیشتری برخوردار است. نخست در سنین دو تا سه سالگی و دوم در هنگام ورود به نوجوانی.
حس استقلال طلبی کودک در سنین دو تا سه سالگی از ویژگی های خاصی برخوردار است. چرا که کودک در این دوره سنی دارای ویژگی های خاصی است که اریک اریکسون به خوبی به این موارد اشاره کرده است.
دومین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون در دوران اولیه کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد.
خودگردانی به احساس تسلط کودک بر خود و تکانههایش مربوط میگردد. کودک در این دوره مستقل از والدین مهارتهای حرکتی را میآموزد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
پس والدین باید به این امر توجه داشته باشند که برخی از این رفتارها نشان از رشد شخصیت او دارد. کودک ایشان دارد رشد می کند و این استقلال طلبی نشان از رشد روانی-اجتماعی او دارد نه نشان از لجبازی و نابهنجاری او.
حس استقلال طلبی کودک در سنین دو تا سه سالگی از ویژگی های خاصی برخوردار است. چرا که کودک در این دوره سنی دارای ویژگی های خاصی است که اریک اریکسون به خوبی به این موارد اشاره کرده است.
دومین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون در دوران اولیه کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد.
خودگردانی به احساس تسلط کودک بر خود و تکانههایش مربوط میگردد. کودک در این دوره مستقل از والدین مهارتهای حرکتی را میآموزد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
پس والدین باید به این امر توجه داشته باشند که برخی از این رفتارها نشان از رشد شخصیت او دارد. کودک ایشان دارد رشد می کند و این استقلال طلبی نشان از رشد روانی-اجتماعی او دارد نه نشان از لجبازی و نابهنجاری او.
2)نوع غذای او را بررسی کنید.
یکی از علل زمینه ساز رفتارهای پرخاشگرانه و لجبازی های کودکان، نوع غذاهایی است که ایشان مصرف می کنند. برخی از انواع غذاها در کودکان می تواند باعث رفتارهای تند و آسیب زا به دیگران باشد.
غذاهای با کالری زیاد و یا دارای ادویه فراوان می تواند زمینه ساز چنین رفتارهایی در کودک باشد. بهتر است در این زمینه دقت بیشتری کرد. کودکانی که از غذاهای فست فود استفاده می کنند، به لحاظ رشد جسمی و روانی ممکن است آسیب های جبران ناپذیری بخورند.
گرسنگی و یا سیری بیش از حد هم می تواند عامل این رفتارها باشد. چه بهتر است از غذاها و نیم چاشت های مقوی و سودمند برای کودک خود استفاده کنید.
غذاهای با کالری زیاد و یا دارای ادویه فراوان می تواند زمینه ساز چنین رفتارهایی در کودک باشد. بهتر است در این زمینه دقت بیشتری کرد. کودکانی که از غذاهای فست فود استفاده می کنند، به لحاظ رشد جسمی و روانی ممکن است آسیب های جبران ناپذیری بخورند.
گرسنگی و یا سیری بیش از حد هم می تواند عامل این رفتارها باشد. چه بهتر است از غذاها و نیم چاشت های مقوی و سودمند برای کودک خود استفاده کنید.
3)علل پزشکی این رفتارها را بررسی کنید.
برخی از رفتارهای نابهنجار کودکان، ناشی از کمبودهای ویتامین و یا فقر آهن است. خوب است اگر دیدید این بی تابی ها و لجبازی ها یک کار هر روز و هر ساعت ایشان است، با مشورت با یک مشاور خوب، یک چک آپ کامل از او گرفته شود. شاید کودک شما دچار بیماری های جسمی است که در ظاهر او بروزی ندارد و این بروزات بیشتر در رفتارها و هیجانات او جلوه گری می کند.
4)سبک تربیتی که تا به حال داشته اید را اصلاح کنید.
در تربیت فرزندان چهار سبک تربیتی وجود دارد. در میان آن سه مورد سبک نادرست و یکی از موارد سبک فرزندپروری مطلوب شمرده می شود. سبک های فرزندپروری بر اساس دو مولفه نظارت بر فرزندان و محبت به ایشان شکل می گیرد.
این چهار سبک عبارتند از:
سبک مستبدانه: دارای کنترل بالا و محبت کم
سبک سهل گیرانه: دارای کنترل کم و محبت زیاد
سبک طردکننده: دارای کنترل کم و محبت کم
سبک مقتدرانه: دارای کنترل مطلوب و محبت مطلوب
همانطور که بیان شد، سه سبک از این چهار سبک، نمی تواند فرزندانی خوب و کامل پرورش دهد. تنها سبک مقتدرانه است که می تواند خروجی خوبی داشته باشد.
برخی از رفتارهای فرزندان نتیجه سبک تربیتی است که والدین در تربیت فرزند خود انتخاب کرده اند. سبک های تربیتی مستبدانه راهی برای اعتراض فرزندان خود نمی گذارند. از همین روی فرزندانی که با این سبک بزرگ می شوند، همیشه در درون خود یک اعتراض خفته دارند. این اعتراض خفته ممکن است در زمانی اعتراضش را علنی کرده و صدا به اعتراض بلند کند و آن در زمانی است که دیگر والدین اقتداری برای قدرت نمایی خود نداشته باشند.
در سبک سهل گیرانه، مشکل به گونه دیگری است. در این نوع سبک تربیتی والدین با محبت کردن زیاد، خود زمینه ساز لجبازی و زیاده خواهی کودک را پرورش می دهند. در این نوع سبک تربیتی، والدین هیچ اعتراضی به هیچ رفتاری از فرزند خود ندارند. به گونه ای اوست که اقتدار دارد و قدرت در دست اوست.
در سبک طردکننده که دیگر جای صحبت ندارد چرا که آثار این نوع تربیت واضح است و عیب های آن نمایان. در این نوع تربیت، فرزند یک موجودی است که بود و نبودش فرقی ندارد. رفتارهای لجبازگونه او دخلی در ارتباطات والدین با او ندارد، چرا که او موجودی است اضافه در زندگی.
اگر شما احساس می کنید که کودک لجباز شما با هیچ ترفندی دست از رفتارهای نابهنجار خود دست نمی کشد، شاید سبک های تربیتی شما یک سبک ناکارامد و نادرست بوده است.
این چهار سبک عبارتند از:
سبک مستبدانه: دارای کنترل بالا و محبت کم
سبک سهل گیرانه: دارای کنترل کم و محبت زیاد
سبک طردکننده: دارای کنترل کم و محبت کم
سبک مقتدرانه: دارای کنترل مطلوب و محبت مطلوب
همانطور که بیان شد، سه سبک از این چهار سبک، نمی تواند فرزندانی خوب و کامل پرورش دهد. تنها سبک مقتدرانه است که می تواند خروجی خوبی داشته باشد.
برخی از رفتارهای فرزندان نتیجه سبک تربیتی است که والدین در تربیت فرزند خود انتخاب کرده اند. سبک های تربیتی مستبدانه راهی برای اعتراض فرزندان خود نمی گذارند. از همین روی فرزندانی که با این سبک بزرگ می شوند، همیشه در درون خود یک اعتراض خفته دارند. این اعتراض خفته ممکن است در زمانی اعتراضش را علنی کرده و صدا به اعتراض بلند کند و آن در زمانی است که دیگر والدین اقتداری برای قدرت نمایی خود نداشته باشند.
در سبک سهل گیرانه، مشکل به گونه دیگری است. در این نوع سبک تربیتی والدین با محبت کردن زیاد، خود زمینه ساز لجبازی و زیاده خواهی کودک را پرورش می دهند. در این نوع سبک تربیتی، والدین هیچ اعتراضی به هیچ رفتاری از فرزند خود ندارند. به گونه ای اوست که اقتدار دارد و قدرت در دست اوست.
در سبک طردکننده که دیگر جای صحبت ندارد چرا که آثار این نوع تربیت واضح است و عیب های آن نمایان. در این نوع تربیت، فرزند یک موجودی است که بود و نبودش فرقی ندارد. رفتارهای لجبازگونه او دخلی در ارتباطات والدین با او ندارد، چرا که او موجودی است اضافه در زندگی.
اگر شما احساس می کنید که کودک لجباز شما با هیچ ترفندی دست از رفتارهای نابهنجار خود دست نمی کشد، شاید سبک های تربیتی شما یک سبک ناکارامد و نادرست بوده است.