یکی از معیارهای انتخاب همسر، اصالت خانوادگی داشتن اوست.
خوش اخلاقی
دومین معیار و ملاک در انتخاب همسر اخلاق حسنه است و این مطلب را می توان از قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) بخوبی استفاده کرد. قرآن کریم می فرماید:« فانکحوا مَا طَابَ لکم مِنَ النِّسَاءِ ؛[1] با زنان پاک ازدواج کنید.»
منظور از «اخلاق نیک»، تنها « خنده رویی و خوش خلقی اصطلاحی»نیست؛ زیرا خندیدن و.....، در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است.بلکه منظور از اخلاق نیک[2] « صفات نیک و کمالات اخلاقی و انسانی است».[3]
منظور از «اخلاق نیک»، تنها « خنده رویی و خوش خلقی اصطلاحی»نیست؛ زیرا خندیدن و.....، در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است.بلکه منظور از اخلاق نیک[2] « صفات نیک و کمالات اخلاقی و انسانی است».[3]
جایگاه اخلاق نیک در انتخاب همسر
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)درباره صفات و ویژگی های همسر شایسته می فرمایند:« إذا جاءَکُم مَن تَرضَونَ خُلقَهُ وَ دینَهُ فَزَوِّجُوهُ، وَ إن لاتَفعَلُوا تَکُن فِتنهٌ فِی الارضِ و فَسادٌ کبیرٌ؛[4] با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج انجام دهید، و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد!»
پیامبر اسلام، «اخلاق» و «دین» را به عنوان دو ملاک و معیار اصلی ازدواج و انتخاب همسر بیان فرموده اند. این دو ، زیر بنای زندگی سعادتمندانه است.
یکی از مسلمانان، به نام حسین بن بشار باسطی، نامه ای به این مضمون خدمت امام رضا(علیه السلام) نوشت و درباره خواستگاری که برای دخترش آمده بود کسب تکلیف کرد: «.....فردی از خویشاوندانم به خواستگاری دخترم آمده است که سوء خلق دارد (بداخلاق است)؛ اکنون چه کنم؟ دخترم را به او بدهم یا نه؟ شما چه می فرمایید؟» امام در جواب نامه اش نوشتند: « لاتُزَوِّجهُ إن کانَ سَیّئَ الخُلقِ؛[5] اگر بداخلاق است، دخترت را به او نده.»
پیامبر اسلام، «اخلاق» و «دین» را به عنوان دو ملاک و معیار اصلی ازدواج و انتخاب همسر بیان فرموده اند. این دو ، زیر بنای زندگی سعادتمندانه است.
یکی از مسلمانان، به نام حسین بن بشار باسطی، نامه ای به این مضمون خدمت امام رضا(علیه السلام) نوشت و درباره خواستگاری که برای دخترش آمده بود کسب تکلیف کرد: «.....فردی از خویشاوندانم به خواستگاری دخترم آمده است که سوء خلق دارد (بداخلاق است)؛ اکنون چه کنم؟ دخترم را به او بدهم یا نه؟ شما چه می فرمایید؟» امام در جواب نامه اش نوشتند: « لاتُزَوِّجهُ إن کانَ سَیّئَ الخُلقِ؛[5] اگر بداخلاق است، دخترت را به او نده.»
اصالت خانوادگی
کلمه اصالت، "اصل" گرفته شده و اصل به معنای ریشه و بنیاد است.[6] یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند. دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند که در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز، با همه وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند. در خانواده های اصیل، پدران و مادران می کوشند از نظر اخلاقی و رفتاری، برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند؛ و بدون تردید پدر و مادر صالح، از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند.[7]
ملاک اصالت خانواده
منظور از اصالت خانوادگی آن است که دختر و پسر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده باشند؛[8] به گونه ای که در جامعه اسلامی و میان مسلمانان و مؤمنان، به منزله خانواده ای با ایمان، صالح، نجیب و آبرومند شناخته شده و به این ویژگی ها شهرت داشته باشند.[9]
نکته ظریف دیگر اینکه، اهل بیت نه تنها همگان را به شناسایی معیارهای لازم در خانواده ها توصیه می فرمودند، بلکه به پیوند با برخی از خانواده ها، اقوام و قبایل نیز حساسیت نشان می دادند. برای نمونه، آن بزرگواران اصحاب و یاران خویش را به پیوند با برخی اقوام توصیه می فرمودند و از انتخاب همسر از خانواده- ها و قبایل نامناسب که به مفاسدی آلوده بودند برحذر می داشتند. در این باره، از رسول خدا نقل شده است که خطاب به اصحاب و یاران فرمودند:« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ تَزَوَّجُوا إِلَیَّ آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ عَفُّوا فَعَفَّتْ نِسَاؤُهُمْ وَ لاتزوجوا إِلَیَّ آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ بَغَوْا فَبَغَتْ نِسَاؤُهُمْ؛[10] با خانواده ای از فلان قوم و قبیله وصلت کنید؛ چرا که مردانشان عفیف و پاک دامن اند. در نتیجه، زنان آنان نیز چنین شدند. با خانواده فلان قوم ازدواج نکنید؛ چرا که مردانشان بی عفتی کردند و پاک دامن نبودند. در نتیجه، زنانشان نیز بی عفت اند.»
نکته ظریف دیگر اینکه، اهل بیت نه تنها همگان را به شناسایی معیارهای لازم در خانواده ها توصیه می فرمودند، بلکه به پیوند با برخی از خانواده ها، اقوام و قبایل نیز حساسیت نشان می دادند. برای نمونه، آن بزرگواران اصحاب و یاران خویش را به پیوند با برخی اقوام توصیه می فرمودند و از انتخاب همسر از خانواده- ها و قبایل نامناسب که به مفاسدی آلوده بودند برحذر می داشتند. در این باره، از رسول خدا نقل شده است که خطاب به اصحاب و یاران فرمودند:« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ تَزَوَّجُوا إِلَیَّ آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ عَفُّوا فَعَفَّتْ نِسَاؤُهُمْ وَ لاتزوجوا إِلَیَّ آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ بَغَوْا فَبَغَتْ نِسَاؤُهُمْ؛[10] با خانواده ای از فلان قوم و قبیله وصلت کنید؛ چرا که مردانشان عفیف و پاک دامن اند. در نتیجه، زنان آنان نیز چنین شدند. با خانواده فلان قوم ازدواج نکنید؛ چرا که مردانشان بی عفتی کردند و پاک دامن نبودند. در نتیجه، زنانشان نیز بی عفت اند.»
تأکید بر رعایت معیار اصالت خانوادگی در قرآن و روایات
قرآن کریم که با هدف پرورش، سازندگی و هدایت نوع بشر نازل شده است، این مسئله را نیز چون دیگر مسائل به طور دقیق و موشکافانه بیان کرده است.
درباره اصالت، پاکی ، نجابت و درستی خاندان و دامن های پاک و تأثیر آن در تربیت فرزندان، مسائل بسیاری به شکل های گوناگون، در قرآن بیان شده است. خانواده های پرافتخاری چون« آل ابراهیم»،« آل یس»، « آل عمران» ، « آل یعقوب» و « آل داوود».[11]
در همین زمینه قرآن کریم می فرماید: « وَ الْبَلَدِ الطیب یخرج نَبَاتَهُ باذن رَبِّهِ والذی خَبُثَ لایخرج لَا نکدا؛ [12]سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید، اما سرزمین های بد طینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش از آن نمی روید.»
هماهنگ با قرآن، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز روایتی درباره اهمیت و توجه به اصل و نسب خانوادگی ، به ویژه هنگام ازدواج و انتخاب همسر،گزارش شده است.[13] روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ ایاکم وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ المرأه الحسناه فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ ؛[14] ای مردم، از گل های زیبایی که در مزبله و لجن زار روییده است بپرهیزید. گفته شد: ای رسول خدا، مقصود از گل های زیبا در مزبله و لجن زار چیست؟ فرمودند: زن زیبایی که در خاندان بد و پلید به وجود آمده باشد.»
روشن است که مقصود حضرت نهی از ازدواج با زنان و دخترانی است که در خانواده هایی بی دین و به دور از کمالات و فضایل اخلاقی و منش انسانی تربیت یافته باشند.چنین زنان و دخترانی، گرچه ممکن است از زیبایی ها و جذابیت های ظاهری بهره برده باشند، به سبب بی بهره گی از تربیت درست و شکل گیری شخصیت ناقص و منحرف، برای سلامت خانواده، فرزندان و در نتیجه، جامعه خطرناک خواهد بود.
امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در خطاب به مالک فرموده اند: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْأَحْسَابِ وَ الْبُیُوتَاتِ الصالحه وَ السَّوَابِقِ الحسنه؛[15] با آنان که از خانواده های شریف و خوش نام اند و کسانی که پیشینه ای نیک دارند، هم نشین باش».
پی نوشت:
درباره اصالت، پاکی ، نجابت و درستی خاندان و دامن های پاک و تأثیر آن در تربیت فرزندان، مسائل بسیاری به شکل های گوناگون، در قرآن بیان شده است. خانواده های پرافتخاری چون« آل ابراهیم»،« آل یس»، « آل عمران» ، « آل یعقوب» و « آل داوود».[11]
در همین زمینه قرآن کریم می فرماید: « وَ الْبَلَدِ الطیب یخرج نَبَاتَهُ باذن رَبِّهِ والذی خَبُثَ لایخرج لَا نکدا؛ [12]سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید، اما سرزمین های بد طینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش از آن نمی روید.»
هماهنگ با قرآن، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز روایتی درباره اهمیت و توجه به اصل و نسب خانوادگی ، به ویژه هنگام ازدواج و انتخاب همسر،گزارش شده است.[13] روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ ایاکم وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ المرأه الحسناه فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ ؛[14] ای مردم، از گل های زیبایی که در مزبله و لجن زار روییده است بپرهیزید. گفته شد: ای رسول خدا، مقصود از گل های زیبا در مزبله و لجن زار چیست؟ فرمودند: زن زیبایی که در خاندان بد و پلید به وجود آمده باشد.»
روشن است که مقصود حضرت نهی از ازدواج با زنان و دخترانی است که در خانواده هایی بی دین و به دور از کمالات و فضایل اخلاقی و منش انسانی تربیت یافته باشند.چنین زنان و دخترانی، گرچه ممکن است از زیبایی ها و جذابیت های ظاهری بهره برده باشند، به سبب بی بهره گی از تربیت درست و شکل گیری شخصیت ناقص و منحرف، برای سلامت خانواده، فرزندان و در نتیجه، جامعه خطرناک خواهد بود.
امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در خطاب به مالک فرموده اند: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْأَحْسَابِ وَ الْبُیُوتَاتِ الصالحه وَ السَّوَابِقِ الحسنه؛[15] با آنان که از خانواده های شریف و خوش نام اند و کسانی که پیشینه ای نیک دارند، هم نشین باش».
پی نوشت:
[1] سوره نساء(4)،آیه3.
[2] علی اکبر، مظاهری،«جوانان و انتخاب همسر»، چاپ ششم، قم، انتشارات پارسایان،1376،ص111.
[3] اسد الله، طوسی،« سیره تربیتی و اخلاقی پیامبر و اهل بیت در خانه: همسران شایسته»،همان،ص117.
[4] میرزا احمد،آشتیانی و شاگردان،«طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز»، چاپ سوم، تهران،انتشارات کتابخانه صدوق،1362،ج2، ح1373،ص296.
[5] محمدتقی،فلسفی،« الحدیث-روایات تربیتی»، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1368،ج1،ص176.
[6] حسن، عمید،«فرهنگ فارسی عمید»، چاپ هفدهم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1379، ج1، ص180.
[7] مسلم، داودی نژاد،«سین جین های خواستگاری»، چاپ دهم، قم، انتشارات مهر فاطمه،1389، ص113.
[8] همان،ص114.
[9] اسد الله، طوسی،« سیره تربیتی و اخلاقی پیامبر و اهل بیت در خانه: همسران شایسته»،همان،ص141.
[10] محمدبن یعقوب،کلینی،« الکافی»، تهران، انتشارات اسلامیه، 1362، ج5، ص554.
[11] اسد الله، طوسی،« سیره تربیتی و اخلاقی پیامبر و اهل بیت در خانه: همسران شایسته»،همان،صص147-146.
[12] سوره اعراف(7)،آیه58.
[13] روایتی چون:«وَ عَنْ السکونی عَنْ أَبِی عبدالله قَالَ قَالَ النَّبِیُّ اخْتَارُوا لنطفکم فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِیعَیْنِ». سیدفضل الله،راوندی،« النوادر للراوندی» ،چاپ اول، قم، انتشارات دارالکتاب، بی تا، ص12.
[14] محمدبن حسن، فتال نیشابوری،« روضه الواعظین و بصیره المتعظین»، چاپ اول، قم، انتشارات رضی، بی تا، ج2، ص375.
[15] حسن بن شعبه، حرانی،« تحف العقول عن آل الرسول»،چاپ دوم، قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ق،ص132.