ازدواج یک امر مقدس در نگاه اسلام است.
انسان وازدواج
ازدواج وترکیب فوری وتوالد وتناسل، درعرصه گاه حیات جمادونبات و حیوان، براساس قوانین تکوین ووجهت گیری صحیح غرایز صورت میگیرد ولی انجام این مسئله حیاتی و برنامه عالی طبیعی باید برمبنای مقررات ونظامات شرعی، وقوانین الهیه که در قرآن مجید وگفتاری ملکوتی انبیا و امامان آمده جامه عمل بپوشد.
مایه های اولیه این حقیقت بصورت غریزه،میل ، دوستی، عشق ومهربانی در مرد و زن به اراده حکیمانه حضرت حق قرارداده شده است.
انتخاب همسر درفرهنگ درفرهنگ پاک اسلام بخودی خود مستحب وکاری بسیارپسندیده، و برنامه ای نیکوست ولی درصورتی که مجرد ماندن وعزب زندگی کردن، دامن پاک زندگی را به گناه و معصیت و فحشا ومنکرات آلوده نکند، درغیر این صورت ازدواج و تشکیل زندگی ضروری ومساله ای واجب و تکلیفی قطعی است.
اینجاست که باید دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج باجان ودل به اجرا گذاشت، واز آینده آن بخصوص دربرنامه مادّیت وخرج ومخارج بیمی بخودراه ندارد، که ترس از آینده نسبت به گذران امور زندگی برنامه ای شیطانی، مولود ضعف نفس، وعدم اتکا واعتمادبه گرگردان بساط هستی است[1].
مایه های اولیه این حقیقت بصورت غریزه،میل ، دوستی، عشق ومهربانی در مرد و زن به اراده حکیمانه حضرت حق قرارداده شده است.
انتخاب همسر درفرهنگ درفرهنگ پاک اسلام بخودی خود مستحب وکاری بسیارپسندیده، و برنامه ای نیکوست ولی درصورتی که مجرد ماندن وعزب زندگی کردن، دامن پاک زندگی را به گناه و معصیت و فحشا ومنکرات آلوده نکند، درغیر این صورت ازدواج و تشکیل زندگی ضروری ومساله ای واجب و تکلیفی قطعی است.
اینجاست که باید دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج باجان ودل به اجرا گذاشت، واز آینده آن بخصوص دربرنامه مادّیت وخرج ومخارج بیمی بخودراه ندارد، که ترس از آینده نسبت به گذران امور زندگی برنامه ای شیطانی، مولود ضعف نفس، وعدم اتکا واعتمادبه گرگردان بساط هستی است[1].
آیه 32 سوره نور
اینک دستور و فرمان حق را در رابطه باازدواج، و ضمانت وجود مقدسش را برای تامین مخارج زندگی در آیه ای از سوره مبارکه نور، ملاحظه می شود: «وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ[2]؛ مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است.»
معنای انکحوا
«انکحوا» ازنظر قواعد ادبی امراست، واین امر ودستور متوجه فردفرد جامعه، وکلّیه مردان وزنان است. از آیه شریفه درجهتی وجوب ازدواج برای آنان که نیاز به ازدواج دارند، و جز از این طریق پاکی وسلامت آنان تامین نمی شود، استفاده می گردد، ودر جهتی دیگر لزوم اقدام خانواده ها بخصوص پدران ومادران، و آنان که توان مالی دراین زمینه دارند، برای تشکیل زندگی جهت پسران ودختران استفاده می شود.[3]
ازدواج ودین
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بازن ها به خاطر جمال آنها زناشویی نکنید، بسا ممکن است که جمال زن موجب گرفتاری وهلاکت او شود. وتزویج نکنید زنها را به منظور مال وثروت آنها، زیرا گاهی ثروت زن باعث سرکشی وطغیان اومی شود. وسزاوار است که ازدواج شما براساس دیانت وحقیقت باشد، و متوجه باشید، که کنیزی سیاه پوست وگوش بریده افضل است واز آن زنی که مال وجمال داشته وبی دین باشد.[4]
زن و شوهر باتقوا
مرد خانواده برای تامین مخارج خانه، جز به کسب حلال روی نمی آورد، وبه غیر از مال حلال مالی قبول نمی کند، او با تحصیل حلال الهی مقیّد به رعایت حقوق تمام افرادی است که از طریق کسب وتجارت با او سرو کار دارند، و به عبارت دیگر از وجود او در بیرون از خانه به بندگان خدا ضرر و زیان نمی رسد، او بخاطر تقوای الهی دور حرام نمی گردد، وگنج عفت نفس وقناعت را از دست نمی دهد.
مرد باتقوا چون ازکسب و کار فارغ شود، و به خانه باز آید تمام کوفتگی وخستگی خود را کنار درب خانه می ریزد، و بانشاط وشادی وخوشدلی وخوشحالی وارد خانه می شود، به همسرش لبخند محبت می زند، و زحمات روزانه او نسبت به نظافت خانه، پخت وپز، و نگهداری فرزندان خسته نباشید و می گوید، و وی را ارج می نهد، و با او و بچه ها با مهربانی و محبت برخورد می کند، وهریک را درخور شان احترام می نماید.
زن باتقوا از چشم هم چشمی پرهیز دارد، و شوهرش را به خاطر همرنگ شدن بازندگی اقوام شوهرش درکنار تقوا قرا رنمی دهد و او را خجالت زده نمی کند. .
مرد باتقوا چون ازکسب و کار فارغ شود، و به خانه باز آید تمام کوفتگی وخستگی خود را کنار درب خانه می ریزد، و بانشاط وشادی وخوشدلی وخوشحالی وارد خانه می شود، به همسرش لبخند محبت می زند، و زحمات روزانه او نسبت به نظافت خانه، پخت وپز، و نگهداری فرزندان خسته نباشید و می گوید، و وی را ارج می نهد، و با او و بچه ها با مهربانی و محبت برخورد می کند، وهریک را درخور شان احترام می نماید.
زن باتقوا از چشم هم چشمی پرهیز دارد، و شوهرش را به خاطر همرنگ شدن بازندگی اقوام شوهرش درکنار تقوا قرا رنمی دهد و او را خجالت زده نمی کند. .
آیه 21 سوره روم
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانههاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید، تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههائى است براى گروهى که تفکر مىکنند!» [5]
در این آیه به دو نشانه عظمت الهى اشاره شده: یکى، آفرینش انسان از خاک، که ممکن است اشاره به آفرینش نخستین انسان، یعنى «آدم» بوده باشد، یا آفرینش همه انسانها از خاک؛ چرا که مواد غذائى تشکیل دهنده وجود انسان ،همه مستقیماً یابه طور غیرمستقیم ازخاک گرفته مىشود. دیگر تکثیر نسل انسان و انتشار فرزندان «آدم» در سراسر روى زمین است، که اگر ویژگى گسترش در «آدم» آفریده نشده بود، به زودى از میان مىرفت و نسل او برچیده مىشد. راستى خاک کجا؟ و انسانى با این ظرافت کجا؟ اگر پردههاى ظریف چشم، که از برگ گل هم لطیفتر و حساستر و ظریفتر است، همچنین سلولهاى فوقالعاده حساس و ظریف مغز را در کنار خاک بگذاریم، و با هم مقایسه کنیم، آن گاه مىفهمیم که آفریدگار جهان چه قدرت عجیبى به کار گرفته، که از آن ماده تیره کم ارزش، چنین دستگاههاىظریف و دقیق و پرارزشی را به وجود آورده است؟
خاک در ظاهر نه نور دارد، نه حرارت، نه زیبائى و نه طراوت، و نه حس و نه حرکت، ولى در عین حال خمیر مایه انسانى شده است، داراى همه این صفات، آن کس که از چنین موجود مردهاى، که کم ارزشترین موجودات محسوب مىشود، چنان موجود زنده شگرفى بیافریند، شایسته هرگونه ستایش بر این قدرت و علم ودانش بىحساب است:«تَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِیْنَ».این تعبیر، ضمناً بیانگر این واقعیت است که در میان انسانها تفاوتى نیست، و ریشه همه به یک جا بازمىگردد، همگى پیوند ناگسستنى با خاک دارند، و طبعاً سرانجام نیز هم به همان خاک باز مىگردند .قابل توجه این که: کلمه «اذا» در لغت عرب، معمولًا در مورد امور ناگهانى به کار مىرود، ذکر این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به آن باشد که: خداوند آن چنان قدرت تکثیر مثل به «آدم» داد که در مدتى کوتاه، ناگهان نسل او در سراسر زمین منتشر شد، و جامعه متشکل انسانى را به وجود آورد.
پی نوشت:
در این آیه به دو نشانه عظمت الهى اشاره شده: یکى، آفرینش انسان از خاک، که ممکن است اشاره به آفرینش نخستین انسان، یعنى «آدم» بوده باشد، یا آفرینش همه انسانها از خاک؛ چرا که مواد غذائى تشکیل دهنده وجود انسان ،همه مستقیماً یابه طور غیرمستقیم ازخاک گرفته مىشود. دیگر تکثیر نسل انسان و انتشار فرزندان «آدم» در سراسر روى زمین است، که اگر ویژگى گسترش در «آدم» آفریده نشده بود، به زودى از میان مىرفت و نسل او برچیده مىشد. راستى خاک کجا؟ و انسانى با این ظرافت کجا؟ اگر پردههاى ظریف چشم، که از برگ گل هم لطیفتر و حساستر و ظریفتر است، همچنین سلولهاى فوقالعاده حساس و ظریف مغز را در کنار خاک بگذاریم، و با هم مقایسه کنیم، آن گاه مىفهمیم که آفریدگار جهان چه قدرت عجیبى به کار گرفته، که از آن ماده تیره کم ارزش، چنین دستگاههاىظریف و دقیق و پرارزشی را به وجود آورده است؟
خاک در ظاهر نه نور دارد، نه حرارت، نه زیبائى و نه طراوت، و نه حس و نه حرکت، ولى در عین حال خمیر مایه انسانى شده است، داراى همه این صفات، آن کس که از چنین موجود مردهاى، که کم ارزشترین موجودات محسوب مىشود، چنان موجود زنده شگرفى بیافریند، شایسته هرگونه ستایش بر این قدرت و علم ودانش بىحساب است:«تَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِیْنَ».این تعبیر، ضمناً بیانگر این واقعیت است که در میان انسانها تفاوتى نیست، و ریشه همه به یک جا بازمىگردد، همگى پیوند ناگسستنى با خاک دارند، و طبعاً سرانجام نیز هم به همان خاک باز مىگردند .قابل توجه این که: کلمه «اذا» در لغت عرب، معمولًا در مورد امور ناگهانى به کار مىرود، ذکر این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به آن باشد که: خداوند آن چنان قدرت تکثیر مثل به «آدم» داد که در مدتى کوتاه، ناگهان نسل او در سراسر زمین منتشر شد، و جامعه متشکل انسانى را به وجود آورد.
پی نوشت: