جذاب ترین و فریبنده ترین خصوصیت شخص اسکیزویید، سردی توام با آرامش و سکوت اوست.
چرا مجذوب طرف های سرد و خالی از احساس می شوم؟
خب اگر با یک شخصیت سرد و خالی از احساس رابطه داشته باشم چی؟ این چه معنایی در مورد من دارد؟ اگر گرایش دارید عاشق آدم های سرد و خالی از احساس یا همان شخصیت های اسکیزویید شوید، معنایش این است که عاشق کسی می شوید که:
- تمایلی به نزدیک شدن به شما یا هر کس دیگری ندارد (حتی اگر بگوید دارد).
- تقریبا همیشه ترجیح می دهد تنها باشد.
- ظاهرأ علاقه ای به رابطه جنسی یا تماس بدنی ندارد.
- تقریبا هیچ دوست صمیمی یا نزدیکی ندارد.
- در برابر تعریف و تمجید یا انتقاد بی تفاوت است.
- در اکثر مواقع سرد و بی احساس است.
پس چرا دنبال یک اسکیزویید می گردید؟
چطور ممکن است جذب آدمی شوید که ظاهرا علاقه ای به برقراری رابطه واقعی ندارد؟ جذب کدام ویژگی های رفتاری اسکیزویید می شوید و چه چیزی جلوی برگشت شما را می گیرد؟
جذاب ترین و فریبنده ترین خصوصیت شخص اسکیزویید، سردی توام با آرامش و سکوت اوست. اسکیزویید ممکن است بی تجربه، ساده و در عمل و گفتار، مردد به نظر رسد، به همین دلیل شاید بخواهیم از او مراقبت کنیم. ما همچون پدر و مادر یا خواهر و برادر بزرگتر مجذوب نیاز هیجانی و ناراحتی اجتماعی او می شویم. می خواهیم حال و روزش را بهتر کنیم. می خواهیم به او اطمینان خاطر بدهیم که یک نفر مراقبش است. اگر نیاز دارید مورد نیاز باشید، شخص اسکیزویید تمام تکمه های جذب شدن شما به خود را فشار می دهد.
البته جالب اینجا است که این آدم سرد و خالی از احساس اصلا به شما نیاز ندارد. اسکیزویید از تنهایی خودش کاملا خوشحال است؛ دستپاچگی آشکار و ناراحتی او در محافل و روابط، بازتاب بی تجربگی و اهمیت ندادن او به رابطه است؛ اصولا ارتباط با دیگران برای او خیلی معنا ندارد.
جذاب ترین و فریبنده ترین خصوصیت شخص اسکیزویید، سردی توام با آرامش و سکوت اوست. اسکیزویید ممکن است بی تجربه، ساده و در عمل و گفتار، مردد به نظر رسد، به همین دلیل شاید بخواهیم از او مراقبت کنیم. ما همچون پدر و مادر یا خواهر و برادر بزرگتر مجذوب نیاز هیجانی و ناراحتی اجتماعی او می شویم. می خواهیم حال و روزش را بهتر کنیم. می خواهیم به او اطمینان خاطر بدهیم که یک نفر مراقبش است. اگر نیاز دارید مورد نیاز باشید، شخص اسکیزویید تمام تکمه های جذب شدن شما به خود را فشار می دهد.
البته جالب اینجا است که این آدم سرد و خالی از احساس اصلا به شما نیاز ندارد. اسکیزویید از تنهایی خودش کاملا خوشحال است؛ دستپاچگی آشکار و ناراحتی او در محافل و روابط، بازتاب بی تجربگی و اهمیت ندادن او به رابطه است؛ اصولا ارتباط با دیگران برای او خیلی معنا ندارد.
اسکیزوئیدها چطور ازدواج می کنند؟
با توجه به این حد از سردی و خالی بودن از احساس، تعجب خواهید کرد که اسکیزوییدها اصلا چطور ازدواج می کنند (اتفاقی که فقط گاهی اوقات می افتد). معمولا یک آدم نجات دهنده و اهل مراقبت و رسیدگی که محتاج مورد احتیاج بودن است، جذب اسکیزویید می شود؛ او هر اقدامی می کند تا با شخص اسکیزویید رابطه برقرار کند و حتی به او پیشنهاد ازدواج می دهد. اسکیزویید که اصولا بی تفاوت است، گاهی اوقات به حداقل در درون خودش - با چنین پیشنهادی موافقت می کند ولی با بالا انداختن شانه ها و گفتن این که «باشه، هر چی تو بگی». تصمیم گرفتن برای نامزدی یا ازدواج کردن برای شخص اسکیزویید، اهمیت هیجانی کمی دارد و موقع قطع رابطه هم زیاد متأثر نمی شود.
در اینجا با یک تناقض روبرو هستیم: عده ای عاشق کسانی می شوند که ظاهرا علاقه ای به آنها ندارند یا نسبت به آنها بی تفاوت اند. اسکیزویید بی شک این گرایش آنها را برآورده می کند. در جریان درمانگری، مراجعان زیادی را دیده ایم که با آدم های کاملا بی تعهد و غیردرگیر، رابطه عاشقانه برقرار کرده اند. شاید واقعأ فقط کسی را می خواهید که (حداقل در عمل و نگرش) شما را لعنت نکند!
اگر یک مراقب و نجات دهنده کهنه کار هستید، اگر عاشق کسانی می شوید که محبتتان را به راحتی تلافی نمی کنند، اگر با یک آدم اسکیزویید رابطه برقرار کرده اید یا با کسانی رابطه برقرار می کنید که اختلالات شخصیت این کتاب را دارند وقت آن رسیده که از خودتان بپرسید چرا؟ قبول کنید که اسکیزوییدها چیز چندانی برای ارانه در یک رابطه ندارند چون علاقه ای به برقراری رابطه ای عمیق و ماندگار ندارند.
چنین رابطه ای، متقابل نیست زیرا همه کارها را شما انجام می دهید و برای گرفتن یک کم دلسوزی و محبت باید یک عمر تلاش کنید. اگر با آدم های جوش و خوددار رابطه عاشقانه برقرار می کنید، وقت آن است که از خودتان بپرسید کدامیک از والدینم مثل او سرد و خالی از احساس بوده اند. کدامیک از والدین تان با شما این طور رفتار کرده اند؟ حدس می زنیم حداقل پدر یا مادرتان یا یکی از مراقبان اصلی شما، سرد و غیرصمیمی بوده است. یعنی هر کاری کرده اید نتوانسته اید علاقه و محبت خالصانه او را جلب کنید. متأسفانه این سردی و خودداری اولیه والدین نیاز سیری ناپذیری در ما به جا می گذارد که هرگز نمی توانیم آن را از شخصیت سرد و خالی از احساس (اسکیزویید) تامین کنیم - این نیاز چیزی نیست جز نیاز به محبت آشکار، علاقه و ارتباط عمیق.
ادامه دارد...
در اینجا با یک تناقض روبرو هستیم: عده ای عاشق کسانی می شوند که ظاهرا علاقه ای به آنها ندارند یا نسبت به آنها بی تفاوت اند. اسکیزویید بی شک این گرایش آنها را برآورده می کند. در جریان درمانگری، مراجعان زیادی را دیده ایم که با آدم های کاملا بی تعهد و غیردرگیر، رابطه عاشقانه برقرار کرده اند. شاید واقعأ فقط کسی را می خواهید که (حداقل در عمل و نگرش) شما را لعنت نکند!
اگر یک مراقب و نجات دهنده کهنه کار هستید، اگر عاشق کسانی می شوید که محبتتان را به راحتی تلافی نمی کنند، اگر با یک آدم اسکیزویید رابطه برقرار کرده اید یا با کسانی رابطه برقرار می کنید که اختلالات شخصیت این کتاب را دارند وقت آن رسیده که از خودتان بپرسید چرا؟ قبول کنید که اسکیزوییدها چیز چندانی برای ارانه در یک رابطه ندارند چون علاقه ای به برقراری رابطه ای عمیق و ماندگار ندارند.
چنین رابطه ای، متقابل نیست زیرا همه کارها را شما انجام می دهید و برای گرفتن یک کم دلسوزی و محبت باید یک عمر تلاش کنید. اگر با آدم های جوش و خوددار رابطه عاشقانه برقرار می کنید، وقت آن است که از خودتان بپرسید کدامیک از والدینم مثل او سرد و خالی از احساس بوده اند. کدامیک از والدین تان با شما این طور رفتار کرده اند؟ حدس می زنیم حداقل پدر یا مادرتان یا یکی از مراقبان اصلی شما، سرد و غیرصمیمی بوده است. یعنی هر کاری کرده اید نتوانسته اید علاقه و محبت خالصانه او را جلب کنید. متأسفانه این سردی و خودداری اولیه والدین نیاز سیری ناپذیری در ما به جا می گذارد که هرگز نمی توانیم آن را از شخصیت سرد و خالی از احساس (اسکیزویید) تامین کنیم - این نیاز چیزی نیست جز نیاز به محبت آشکار، علاقه و ارتباط عمیق.
ادامه دارد...
نویسنده: دبلیو. بِرَد جانسون و کِلی مورِی
منبع: کتاب «عشق دیوانه وار»