انواع سوءظن
1. سوء ظن به عالم هستی
آلودگان به این رذیلت عالم هستی را که مظهر رحمت الهی است را شوم و ناپاک می بینند و به نوعی گرفتار ناشکری می شوند چرا که زیبایی های هستی را زشت و محسنات آن را ناپسند می شمارند.[1]2. سوء ظن به خویشتن
این گونه از سوء ظن نیز خود بر دو گونه است:گمان ضعیف بر خویشتن داشتن، که خود را جاهل ناتوانی فرض کند که امکان تحصیل علم و قدرت در او نیست. این خود در شمار دام های شیطان است تا انسان ها را به زنجیر کشد. امروزه دولتهای بزرگ در کار استعمار دولت ضعیف، از همین راه بهره می برند؛ گویا حیات دولت های کوچک تنها به وجود آن دولت ها بسته است و اینان را توان حرکت و رسیدن به مدارج برتر نیست.
قرآن کریم نیز با اشاره به همین مطلب می فرماید:
«إنَّ فِرعون عَلا فی الارض وَ جَعَلَ أَهلَهَا شیعا یستضعِفُ طائفَهَ مِّنهُم یُذَبِّحُ أَبناءهُم و یَستحیِ نِساءَهُم إِنَّهه کانَ مِن المفسدین؛[2] همانا فرعون در آن سرزمین برتری جویی و سرکشی و مردمش را گروه گروه ساخت در حالی که گروهی از آنان را ناتوان و زبون گرفت ، پسرانشان را سر می برید و زنانشان را برای بیگاری گرفتن زنده می گذاشت؛ بی تردید او از مفسدان بود.»
آری اگر انسان به خود گمان بد به خویشتن داشته باشد حتی در اعتماد به نفسش نیز اخلال ایجاد می شود و در چنین حالتی انسانهای ظالم در راستای اهداف پلیدشان از او بهره می برند.
تردید در درستی در گفتار و اعمال آدمی ؛ این حالت که از آن به وسواس تعبیر می شود در شمار بدترین بلاهای نفسانی است. مبتلایان به این بلیه به هزاران راه دچار می شوند تا از ساده ترین امور اطمینان یافته و تکلیف خود را در قبال آن انجام شده بدانند. تکرار نمازها و بویژه برخی از مقدمات آن در این شمار است. این موضوع در امر نظافت نزد متجددان نیز جلوه کرده که نان را با چاقو می برند تا دستشان به آن نخورد ، با اینکه می دانند که چگونه پخته شده و چه دستهایی با آن در تماس بوده و این نوعی دیوانگی است.[3]
3.سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران
خدای متعال در این رابطه می فرماید:«یا أیُّها الذینَ آمنوا إِجتنبوا کثیراً من الظن بعض الظن اثم؛ ای کسانی که ایمان ؛آوردید از بسیاری از گناهان پرهیز کنید همانا بعضی گمانها گناه است».[4]
از آیه شریفه فوق اینگونه بر می آید که بد گمانی حرام است و اگر به زبان اظهار شود در این صورت نیز مستوجب عذاب است و هرچه اظهار نشود قابل گذشت است نهایت اینکه آیه دلالت دارد بر اینکه بدگمانی اخلاقاً حرام است و انسان باید از آن بپرهیزد . این رزیلت اخلاقی مفاسد بزرگی همچون غیبت، بی حرمتی، تجسس در کار دیگران ، شایعات ناپسند ، بهتان و فسق ، تکفیر قتل و جدایی انداختن میان انسانها و ... را در پی دارد.[5] از این رو خداوند در قرآنش دستور به پرهیز از این صفت ناشایست اخلاقی داده چرا که گناهان ناشایستی را به دنبال خواهد داشت .
علاج سوء ظن
از آنجا که این صفت بیمارگونه از تسلط قوه خیال بر آدمی پدید می آید و هرچند آدمی در متابعت از این تسلط بکوشد در تقویت آن بیشتر گام نهاده از این جهت است که علماء اخلاق علاج آن را در بی اعتنایی به آن دانسته اند و انسان باید دست از این اندیشه شیطانی برداشته و القاءات ابلیس را نادیده بگیرد و اعمالش را همچون دیگر دینداران انجام دهد و از تکرار آن بپرهیزد و همچنین سعی نماید که درباره هر موضوعی که احساس می کند نسبت به آن سوء ظن دارد از دید مثبت به آن نگاه کند. آری این بیماری با مداوای یکی دو روزه بهبود نخواهد یافت، اما با مداومت بر این مداوا اندک اندک ریشه بیماری در جان وسواسیان خشکیده می شود.نتیجه گیری
یکی دامهای شیطان برای کشیدن انسان به سمت گناهان بزرگ، سوءظن می باشد و آن برخاسته از خبث طینت و نفس شریر انسانی می باشد. این رذیلت نیز مراتب و انواعی دارد اولین نوع آن که باعث شک در عدالت الهی و کفر می شود سوء ظن به خدا است، دومین نوع آن که باعث ناشکری می شود سوء ظن به عالم هستی می باشد، سومین نوع آن که جلو حرکت انسان را می گیرد و باعث وسواس می شود سوء ظن به خویشتن است و آخرین مورد که به روابط اجتماعی ضربه میزند سوء ظن به دیگران می باشد که انسان برای رهایی از این دام شیطانی باید نسبت به آن بی اعتنا باشد و در هر موضوعی که احساس می کند سوء ظن برایش اتفاق افتاده به جنبه مثبت آن نگاه کند.پی نوشت: