وقتی فرد هیجان بسیار مثبتی را تجربه می کند، به احتمال زیاد به رفتارهایی می پردازد که موجب تولید مجدد آن هیجان شود.
ابعاد هیجان
هیجان ها بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورند. هیجان ها چندبعدی هستند، آنها به صورت پدیده های ذهنی، زیستی، هدفمند، اجتماعی و رفتاری وجود دارند. در اینجا، در مورد چهار بعد هیجان بحث می کنیم.
١. حالت های شناختی یا احساسی
هیجان ها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند، به این صورت که باعث می شوند به شیوه خاصی مثل عصبانیت یا خوشحالی، احساس می کنیم. عنصر یا بعد احساسی، به هیجان، تجربه ذهنی می دهد که معنی و اهمیت شخصی دارد. هیجان هم از نظر شدت و هم از نظر کیفیت، در سطح ذهنی یا پدیدار شناختی، احساس و تجربه می شود، جنبة احساسی در فرایندهای شناختی و ذهنی ریشه دارد.
٢. واکنش های فیزیولوژیکی
هیجان ها، واکنش های فیزیولوژیکی و زیستی نیز هستند، یعنی پاسخ های بسیج کننده انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده می کند. این واکنش ها، از جمله سیستم های خود مختار و هورمونی را شامل می شود که رفتار مقابله بدن را به هنگام هیجان، آماده و تنظیم می کند. وقتی هیجان زده می شویم، بدنمان برای عمل آماده می شود و این آمادگی به صورت فیزیویوژیکی، ضربان قلب، اپی نفرین در جریان خون و نظام عضلانی، حالت هشیاری مشت گره کرده می باشد.
3. رفتارهای بیانگر – اجتماعی
وقتی هیجان زده می شویم، علایم قابل تشخیص چهره ای، ژستی و کلامی می فرستیم که دیگران را از کیفیت و شدت هیجان پذیری ما باخبر می کند، مثل حرکت ابروها و لحن صدا.
این بعد به جنبه ارتباطی هیجان مربوط است. تجربیات خصوصی ما از طریق حالت های بدن، ژست ها، آواگری ها و جلوه های صورت، علنی می شود. وقتی هیجان خود را ابراز می کنیم، به صورت غیرکلامی به دیگران می فهمانیم که چه احساسی داریم و چگونه موقعیت موجود را تعبیر می کنیم. برای مثال، وقتی کسی نام های خصوصی را باز می کند، به صورت او نگاه می کنیم و به لحن صدایش گوش می کنیم تا از هیجان او سردرآوریم.
این بعد به جنبه ارتباطی هیجان مربوط است. تجربیات خصوصی ما از طریق حالت های بدن، ژست ها، آواگری ها و جلوه های صورت، علنی می شود. وقتی هیجان خود را ابراز می کنیم، به صورت غیرکلامی به دیگران می فهمانیم که چه احساسی داریم و چگونه موقعیت موجود را تعبیر می کنیم. برای مثال، وقتی کسی نام های خصوصی را باز می کند، به صورت او نگاه می کنیم و به لحن صدایش گوش می کنیم تا از هیجان او سردرآوریم.
4. هدفمندی
هیجان ها، هدفمند نیز هستند، خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد. برای مثال، خشم، میل انگیزشی برای انجام کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض به بی عدالتی، در ما ایجاد می کند که در غیر این صورت، چنین نمی کردیم. جنبه هدفمند، توضیح می دهد که چرا افراد از هیجاناتش بهره مند می شوند. کسی که هیجان ندارد، در مقایسه با سایر افراد، در وضعیت اجتماعی و تکاملی نامطلوبی قرار دارد. برای مثال، تصور کنید کسی که توانایی ترس، علاقه یا عشق ندارد، از لحاظ بقای اجتماعی و جسمانی، چقدر معلول است.
بنابراین، هیجان ها، کل وجود ما، یعنی؛ احساس ها، انگیختگی بدن، احساس هدفمندی و ارتباط های غیرکلامی را فعال می کنند. هیجان نوعی ساختار روان شناختی است که این چهار جنبه تجربه را در یک الگوی همزمان، هماهنگ می کند. برای مثال، اسکی باز تهدیدشده، احساس وحشت می کند (جنبه احساسی)، قلبش به تپش می افتد (جنبه فیزیولوژیکی)، شدیدا میل دارد از خودش محافظت کند (جنبه هدفمند)، چشمان پرتنش و گوشه های دهان به عقب کشیده شده نشان می دهد (جنبه بیانگر)، این عناصر هماهنگ، حالت واکنش پذیری به خطر محیطی را که هیجان ترس است، تشکیل می دهند.
وظایف و نقش هیجان ها
زندگی، پر از چالش ها، استرس ها و مشکلاتی است که باید حل شوند. راه حل این چالش ها، استرس ها و مشکلات، هیجان ها هستند. هیجان، با هماهنگ سازی احساسات، انگیختگی، هدف و بیانگری، وضعیت ما را در ارتباط با محیط مان تثبیت می کنند. هیجان ها، ما را به پاسخ های اختصاصی و کارآمدی مجهز می کنند که با مسایل بقای جسمانی و اجتماعی، متناسب هستند. همه قبول دارند که هیجان ها بر نحوه تفکر، احساس و رفتار، تأثیر دارند.
معمولا وقتی افراد هیجان های ناخوشایند را احساس می کنند، دوست دارند که هیجان آنها برطرف شود و آنها را به حال خوشان بگذارد. داروین، در جریان تحقیق درباره هیجان ها به این نتیجه رسید که هیجان ها به حیوانات در سازگاری با محیط اطرافشان کمک می کنند. جلوه های هیجان به اندازه جلوه های خصوصیات بدنی مانند قد، به سازگاری کمک می کنند. برای مثال، دندان نشان دادن سگ هنگام دفاع از قلمرو خود، به او کمک می کند تا به موقعیت های خصومت آمیز با دفع حریفان، مقابله کند.
دلیل تکامل هیجان ها به این صورت بود که به حیوانات کمک کنند تا به تکالیف اساسی زندگی، رسیدگی کنند. وظایف، فواید و نقش هیجان ها را به می توان به شرح زیر خلاصه کرد:(۱) به کنار آمدن و حل تکالیف اساسی زندگی کمک می کنند، (۲) سازگاری فرد با محیط های مادی و اجتماعی را موجب می شوند، (۳) باعث هماهنگی در رفتار می شوند، ( ۴) در انتقال احساساتمان به دیگران کمک می کنند، (۵) بر نحوه تعامل و روابط اجتماعی ما با دیگران اثر می گذارند، (۶) آمادگی پاسخ دادن به موقعیت های خاص را فراهم می کنند.
در واقع، هیجان در حکم تقویت های رفتاری است. وقتی فرد هیجان بسیار مثبتی را تجربه می کند، به احتمال زیاد به رفتارهایی می پردازد که موجب تولید مجدد آن هیجان شود. به همین صورت، وقتی فرد هیجان بسیار منفی را تجربه می کند، از رفتارهایی که باعث بروز مجدد آن هیجان می شود، اجتناب می کند .
نویسنده: رمضان حسن زاده و سیدمرتضی ساداتی کیا
منبع: کتاب «هوش هیجانی» (مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)
بنابراین، هیجان ها، کل وجود ما، یعنی؛ احساس ها، انگیختگی بدن، احساس هدفمندی و ارتباط های غیرکلامی را فعال می کنند. هیجان نوعی ساختار روان شناختی است که این چهار جنبه تجربه را در یک الگوی همزمان، هماهنگ می کند. برای مثال، اسکی باز تهدیدشده، احساس وحشت می کند (جنبه احساسی)، قلبش به تپش می افتد (جنبه فیزیولوژیکی)، شدیدا میل دارد از خودش محافظت کند (جنبه هدفمند)، چشمان پرتنش و گوشه های دهان به عقب کشیده شده نشان می دهد (جنبه بیانگر)، این عناصر هماهنگ، حالت واکنش پذیری به خطر محیطی را که هیجان ترس است، تشکیل می دهند.
وظایف و نقش هیجان ها
زندگی، پر از چالش ها، استرس ها و مشکلاتی است که باید حل شوند. راه حل این چالش ها، استرس ها و مشکلات، هیجان ها هستند. هیجان، با هماهنگ سازی احساسات، انگیختگی، هدف و بیانگری، وضعیت ما را در ارتباط با محیط مان تثبیت می کنند. هیجان ها، ما را به پاسخ های اختصاصی و کارآمدی مجهز می کنند که با مسایل بقای جسمانی و اجتماعی، متناسب هستند. همه قبول دارند که هیجان ها بر نحوه تفکر، احساس و رفتار، تأثیر دارند.
معمولا وقتی افراد هیجان های ناخوشایند را احساس می کنند، دوست دارند که هیجان آنها برطرف شود و آنها را به حال خوشان بگذارد. داروین، در جریان تحقیق درباره هیجان ها به این نتیجه رسید که هیجان ها به حیوانات در سازگاری با محیط اطرافشان کمک می کنند. جلوه های هیجان به اندازه جلوه های خصوصیات بدنی مانند قد، به سازگاری کمک می کنند. برای مثال، دندان نشان دادن سگ هنگام دفاع از قلمرو خود، به او کمک می کند تا به موقعیت های خصومت آمیز با دفع حریفان، مقابله کند.
دلیل تکامل هیجان ها به این صورت بود که به حیوانات کمک کنند تا به تکالیف اساسی زندگی، رسیدگی کنند. وظایف، فواید و نقش هیجان ها را به می توان به شرح زیر خلاصه کرد:(۱) به کنار آمدن و حل تکالیف اساسی زندگی کمک می کنند، (۲) سازگاری فرد با محیط های مادی و اجتماعی را موجب می شوند، (۳) باعث هماهنگی در رفتار می شوند، ( ۴) در انتقال احساساتمان به دیگران کمک می کنند، (۵) بر نحوه تعامل و روابط اجتماعی ما با دیگران اثر می گذارند، (۶) آمادگی پاسخ دادن به موقعیت های خاص را فراهم می کنند.
در واقع، هیجان در حکم تقویت های رفتاری است. وقتی فرد هیجان بسیار مثبتی را تجربه می کند، به احتمال زیاد به رفتارهایی می پردازد که موجب تولید مجدد آن هیجان شود. به همین صورت، وقتی فرد هیجان بسیار منفی را تجربه می کند، از رفتارهایی که باعث بروز مجدد آن هیجان می شود، اجتناب می کند .
نویسنده: رمضان حسن زاده و سیدمرتضی ساداتی کیا
منبع: کتاب «هوش هیجانی» (مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)