بازی های کودکان باید بر اساس سن، هوش و جنسیت ایشان انتخاب گردد.
انواع بازی های نمادین (رمزی)
۱. روان بنه های رمزی – روان بنه از عمل سرچشمه می گیرد، به این معنی که روان بنه حسی-حرکتی جنبه تجسمی و رمزی به خود می گیرد. مثلا، وقتی که طفل، در رختخواب، خود را به خواب می زند و وانمود می کند که خوابیده است از یک روان بنه رمزی استفاده می کند. چه جنبه واقعی خوابیدن مطرح نیست. اولین نوع روان بنه رمزی ممکن است به همین صورت در کودکان تشکیل شود.
٢. کاربرد روان بنه های رمزی در مورد سایر اشیا ۔ پس از مدتی می توان در کودکان به سهولت مشاهده کرد که همین خوابیدن را در مورد اشیا نیز به کار می برند مثلا، عروسک یا سگ خود را می خوابانند یا مثلا به عروسک غذا می دهند.
3. در نوع سوم بازی رمزی که پیشرفته تر است در کودک این توانایی و زمینه به وجود می آید که هر چیزی را می تواند جانشین یک چیز دیگر کند و یا با آن معادل سازد مثلا چوب جارو را سوار می شود و به عنوان اسب با آن می تازد و شیهه می کشد. یا قطعه چوبی را در دست می گیرد و به عنوان فرمان ماشین از آن استفاده می کند و در حالی که با دهان خود صدای ویراز اتومبیل را در می آورد، در حیاط می دود، یعنی خود را هم به جای ماشین می گذارد و هم راننده تلقی می کند و این حالت ناشی از این است که حوزه فعالیت رمزی به شدت توسعه می یابد و چون سازمان ذهن توسعه یافته نیست، می تواند هر چیزی را مشابه چیز دیگر تصور کند.
۴. بازی هایی که کودک سعی می کند در جریان آنها صحنه هایی را تولید کند که قبلا دیده یا تجربه کرده است: در این صورت بازی نمادین شباهت زیادی به یک بازی تقلیدی پیدا می کند. مثلا وقتی که کودک اسباب بازی هایش را می چیند و صحنه مطب دکتر یا صحنه ناهارخوردن را مجسم می کند مجموعه اعمالش فرق زیادی با اعمالی که به صورت طبیعی در زندگی صورت می گیرند ندارد، مع ذلک او می تواند آن وضع را به صورت بازی مجسم کند.
۵. بازی هایی که در آنها کودک صحنه هایی را به وجود می آورد که نظیر آنها را دیده است، منتهی قسمت هایی هم به آن صحنه ها اضافه می کند. همچنین نتیجه گیری هایی هم از صحنه هایی که اتفاق نیفتاده اند و حتی ممکن است اتفاق بیفتند می کند و آن نتیجه گیری ها را مجسم می سازد. مثلا موقعی که ما خطرهای عبور بندبازان سیرک را از روی سیم به او گوشزد می کنیم یا کمک می کنیم که از راه خطرناکی که احتمال سقوط در آن زیاد است عبور کند کودک بعدها عمل بندبازی یا گذشتن از معبر خطرناک را مجسم می کند و بعد صحنه افتادن و زخمی شدن یا مردن را هم به آخر آن اضافه می کند و بدین سان آن ترس و دلهره ای را که در او ایجاد گردیده به صورت رمزی مجسم می کند.
۶. بازی هایی که جنبه جبران دارند، به شمار آوردن بازی همچون فعالیتی جبرانی به قدری در چارچوب بازی های کودکان زیاد و متعدد است که برخی از روان شناسان آن را ملاک اصلی بازی ها و اساس بازی معرفی کرده اند. این بازی ها به خصوص در زمانی که کودک در خانواده است و با محیط خارج تماس چندانی ندارد زیاد انجام می شود. این درحالی است که این نوع فعالیت های جبرانی که به صورت بازی انجام می گیرند فقط قسمتی از بازی های رمزی را تشکیل می دهند. مثلا کودک بسیاری از فعالیت هایی را که می خواسته انجام دهد و بزرگسالان مجال انجامش را به او نداده اند در بازی انجام می دهد. یعنی عملی را که در واقعیت نتوانسته به انجام برساند به صورت بازی جبران می کند.
7.بازی هایی که کودک با انجام آنها به حل تعارض هایی که در سازمان روانی او به وقوع می پیوندند می پردازد: مثلا، هنگامی که با کودکی بازی می کنیم و دستمان به شدت به گونه یا چشم او می خورد و کودک گریه را سر می دهد، بلافاصله، در صدد دلجویی و نوازش او بر می آییم و به او می فهمانیم که قصد مان تنبیه و آزار او نبوده، بلکه این ضربه اشتباه به او خورده است. کودک ساکت می شود، ولی هنوز در تعارض است و نتوانسته کاملا این وضع را قبول کند. پس از مدتی ممکن است ناخن کودک صورت ما، دوست وی یا خواهر کوچکترش را بخراشد. در این حال می بینیم که طفل عینا دلجویی ها و رفتاری را که قبلا نسبت به او داشته ایم تکرار می کند و از این راه است که موقعیتی برای حل تعارض ها برای کودک فراهم می گردد.
8.بازی هایی که اصطلاحا به نام «دوره های رمزی» خوانده می شوند: اگر موضوع خاصی تمایل کودک را جلب کند و تمایل وی ارضاء نشود، که این نوع بازی ها بروز می کنند. مثلا، به هنگام مسافرت به کنار دریا، در سر راه، کودک بچه چوپانی را می بیند که بره ای هم در بغل دارد. با این بره بازی می کند، ولی عجله برای رسیدن به مقصد این فرصت زیادی را برای بازی با بره به کودک نمی دهد. این ناکامی به این می انجامد که طفل گاه هفته ها و ماه ها، در بازی های خود، بره ای را خلق کند که از ارکان مهم و اصلی بازی های او خواهدبود.
۹. بازی های نمادین چندنفره: در این نوع بازی ها دو یا سه یا تعداد بیشتری کودک به ترتیب و پشت سرهم بازی می کنند. در اینجا باید توجه داشت که منظور این نیست که بازی اجتماعی جلوه گر می شود، بلکه یک انگاره به صورت متوالی دایم تقلید می شود و بدین ترتیب نوعی بازی نمادین به وجود می آید که نه قاعده ای دارد و نه کاملا دارای جنبه اجتماعی است. این نوع بازی، کودکان را به بازی های گروهی قاعده دار و اجتماعی نزدیک می کند.
منبع: روان شناسی بازی. محمدعلی احمدوند. صص 51-54. دانشگاه پیام نور. پنجم. 1381.
٢. کاربرد روان بنه های رمزی در مورد سایر اشیا ۔ پس از مدتی می توان در کودکان به سهولت مشاهده کرد که همین خوابیدن را در مورد اشیا نیز به کار می برند مثلا، عروسک یا سگ خود را می خوابانند یا مثلا به عروسک غذا می دهند.
3. در نوع سوم بازی رمزی که پیشرفته تر است در کودک این توانایی و زمینه به وجود می آید که هر چیزی را می تواند جانشین یک چیز دیگر کند و یا با آن معادل سازد مثلا چوب جارو را سوار می شود و به عنوان اسب با آن می تازد و شیهه می کشد. یا قطعه چوبی را در دست می گیرد و به عنوان فرمان ماشین از آن استفاده می کند و در حالی که با دهان خود صدای ویراز اتومبیل را در می آورد، در حیاط می دود، یعنی خود را هم به جای ماشین می گذارد و هم راننده تلقی می کند و این حالت ناشی از این است که حوزه فعالیت رمزی به شدت توسعه می یابد و چون سازمان ذهن توسعه یافته نیست، می تواند هر چیزی را مشابه چیز دیگر تصور کند.
۴. بازی هایی که کودک سعی می کند در جریان آنها صحنه هایی را تولید کند که قبلا دیده یا تجربه کرده است: در این صورت بازی نمادین شباهت زیادی به یک بازی تقلیدی پیدا می کند. مثلا وقتی که کودک اسباب بازی هایش را می چیند و صحنه مطب دکتر یا صحنه ناهارخوردن را مجسم می کند مجموعه اعمالش فرق زیادی با اعمالی که به صورت طبیعی در زندگی صورت می گیرند ندارد، مع ذلک او می تواند آن وضع را به صورت بازی مجسم کند.
۵. بازی هایی که در آنها کودک صحنه هایی را به وجود می آورد که نظیر آنها را دیده است، منتهی قسمت هایی هم به آن صحنه ها اضافه می کند. همچنین نتیجه گیری هایی هم از صحنه هایی که اتفاق نیفتاده اند و حتی ممکن است اتفاق بیفتند می کند و آن نتیجه گیری ها را مجسم می سازد. مثلا موقعی که ما خطرهای عبور بندبازان سیرک را از روی سیم به او گوشزد می کنیم یا کمک می کنیم که از راه خطرناکی که احتمال سقوط در آن زیاد است عبور کند کودک بعدها عمل بندبازی یا گذشتن از معبر خطرناک را مجسم می کند و بعد صحنه افتادن و زخمی شدن یا مردن را هم به آخر آن اضافه می کند و بدین سان آن ترس و دلهره ای را که در او ایجاد گردیده به صورت رمزی مجسم می کند.
۶. بازی هایی که جنبه جبران دارند، به شمار آوردن بازی همچون فعالیتی جبرانی به قدری در چارچوب بازی های کودکان زیاد و متعدد است که برخی از روان شناسان آن را ملاک اصلی بازی ها و اساس بازی معرفی کرده اند. این بازی ها به خصوص در زمانی که کودک در خانواده است و با محیط خارج تماس چندانی ندارد زیاد انجام می شود. این درحالی است که این نوع فعالیت های جبرانی که به صورت بازی انجام می گیرند فقط قسمتی از بازی های رمزی را تشکیل می دهند. مثلا کودک بسیاری از فعالیت هایی را که می خواسته انجام دهد و بزرگسالان مجال انجامش را به او نداده اند در بازی انجام می دهد. یعنی عملی را که در واقعیت نتوانسته به انجام برساند به صورت بازی جبران می کند.
7.بازی هایی که کودک با انجام آنها به حل تعارض هایی که در سازمان روانی او به وقوع می پیوندند می پردازد: مثلا، هنگامی که با کودکی بازی می کنیم و دستمان به شدت به گونه یا چشم او می خورد و کودک گریه را سر می دهد، بلافاصله، در صدد دلجویی و نوازش او بر می آییم و به او می فهمانیم که قصد مان تنبیه و آزار او نبوده، بلکه این ضربه اشتباه به او خورده است. کودک ساکت می شود، ولی هنوز در تعارض است و نتوانسته کاملا این وضع را قبول کند. پس از مدتی ممکن است ناخن کودک صورت ما، دوست وی یا خواهر کوچکترش را بخراشد. در این حال می بینیم که طفل عینا دلجویی ها و رفتاری را که قبلا نسبت به او داشته ایم تکرار می کند و از این راه است که موقعیتی برای حل تعارض ها برای کودک فراهم می گردد.
8.بازی هایی که اصطلاحا به نام «دوره های رمزی» خوانده می شوند: اگر موضوع خاصی تمایل کودک را جلب کند و تمایل وی ارضاء نشود، که این نوع بازی ها بروز می کنند. مثلا، به هنگام مسافرت به کنار دریا، در سر راه، کودک بچه چوپانی را می بیند که بره ای هم در بغل دارد. با این بره بازی می کند، ولی عجله برای رسیدن به مقصد این فرصت زیادی را برای بازی با بره به کودک نمی دهد. این ناکامی به این می انجامد که طفل گاه هفته ها و ماه ها، در بازی های خود، بره ای را خلق کند که از ارکان مهم و اصلی بازی های او خواهدبود.
۹. بازی های نمادین چندنفره: در این نوع بازی ها دو یا سه یا تعداد بیشتری کودک به ترتیب و پشت سرهم بازی می کنند. در اینجا باید توجه داشت که منظور این نیست که بازی اجتماعی جلوه گر می شود، بلکه یک انگاره به صورت متوالی دایم تقلید می شود و بدین ترتیب نوعی بازی نمادین به وجود می آید که نه قاعده ای دارد و نه کاملا دارای جنبه اجتماعی است. این نوع بازی، کودکان را به بازی های گروهی قاعده دار و اجتماعی نزدیک می کند.
منبع: روان شناسی بازی. محمدعلی احمدوند. صص 51-54. دانشگاه پیام نور. پنجم. 1381.