خانواده هایی که روحیه انفاق و کمک رسانی به دیگران در آنها بیشتر پرورش یافته است، از انسجام بیشتری برخوردار هستند.
تاثیری که نیکوکاری در زندگی می گذارد
نیکوکاری و افزایش خوشبختی زندگی
بخشش بهترین روش برای تکامل روح انسان به حساب می آید. نیکی به خلق و مردمداری از ویژگی های وارسته ای است که نه تنها انسان را به خدا نزدیک می کند و اخلاقیات را پرورش می دهد، بلکه به روابط حسنه او با خلق خدا نیز می انجامد. بخشش و احسان به دیگری، از نظر بهره اخروی، ستودنی است، در حالی که از ضروریات تکامل روح انسان نیز به شمار می آید لبخند زدن و بخشیدن روح زندگی به هم نوع، به فرد انرژی مثبتی می دهد که به واسطه آن آرام می گیرد.
پاداش نیکی به دیگران
احسان و نیکوکاری از ارزش هایی است که در نظام تعلیم و تربیت به آن بهای زیادی داده شده است؛ زیرا معیاری برای سنجش خوبی ها و فرصتی برای نهادینه شدن فضایل اخلاقی در انسان است. توجه به دیگران و انفاق، از اخلاق های پسندیده ای است که چنانچه نهال آن از کودکی در دل ریشه بدواند، همواره آثار مثبت آن، روح و جسم آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ زیرا خداوند نعمت خود را وسیله ای برای آزمون الهی قرار داده و روحیه بخشندگی را نصیب بندگان شایسته خود کرده است. صدقه و کمک به دیگران در درجه نخست، سبب افزایش نعمت و رزق و روزی می شود و علاوه بر پاداش اخروی آن، به پرورش روحیه انسان و حس نوع دوستی کمک می کند. این در حالی است که آیات و احادیث بسیاری درباره نیکوکاری وجود دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «به واسطه صدقه، اسباب افزایش رزق و روزی بر انسان نازل می شود و شر و بلا از او دور می شود».
در حدیثی دیگری نیز صدقه دادن را هنگام بی پولی سفارش کرده اند. نیکی به دیگران آثار مثبت بی شماری دارد. بخشش اموال، شادی و آرامش درونی را به انسان هدیه می دهد و او را شادتر می کند. همچنین شاد کردن دل دیگری، خلاقیت را پرورش می دهد و امکان لذت بردن از زندگی را فراهم می کند. تقسیم اموال، فقر را ریشه کن می کند و اطرافیان به فرد نیکوکار نگاه مثبتی دارد و دعای خیر آنان، عنایت خداوند را شامل حال او می کند.
در حدیثی دیگری نیز صدقه دادن را هنگام بی پولی سفارش کرده اند. نیکی به دیگران آثار مثبت بی شماری دارد. بخشش اموال، شادی و آرامش درونی را به انسان هدیه می دهد و او را شادتر می کند. همچنین شاد کردن دل دیگری، خلاقیت را پرورش می دهد و امکان لذت بردن از زندگی را فراهم می کند. تقسیم اموال، فقر را ریشه کن می کند و اطرافیان به فرد نیکوکار نگاه مثبتی دارد و دعای خیر آنان، عنایت خداوند را شامل حال او می کند.
پرورش روحیه همیاری
احسان و نیکوکاری، عملی معنوی است و معنویت موجب استحکام خانواده می شود. بنابراین، خانواده هایی که روحیه انفاق و کمک رسانی به دیگران در آنها بیشتر پرورش یافته است، از انسجام بیشتری برخوردار هستند. نیاز به معنویت، ذاتی است و انسان به واسطه این گونه ارزش ها، امــــکان بهره وری از استعدادها و جوانب مثبت زندگــی را می یابد. بنابراین، بخشش سبب لذت از ثروت و دارایی می شود و رضایت از زندگی را به دنبال دارد.
والدین باید این ویژگی اخلاقی را به عنوان یک ارزش در خانواده نهادینه کنند و در فرزندان خود پرورش دهند. به دلیل آنکه تقلید یکی از عوامل مؤثر در پرورش کودکان است، والدین می توانند با نیکوکاری و خیرخواهی، فرهنگ دیگرخواهی و نوع دوستی را در فرزندان خود نهادینه سازند. آموزش اخلاقیات به فرزندان از آغاز تولد و حتی پیش از آن، یعنی بارداری آغاز می شود. رعایت حلال و حرام و مسائل شرعی هنگام دوران بارداری و خودداری زن باردار از مصرف هر نوع غذایی، بر شکل گیری روحیه و خلق وخوی کودک بسیار مؤثر است.
همچنین ارتباط مستقیم روحیات و حالات روانی مادر با جنین، سبب انتقال خلق آنها به یک دیگر می شود. بنابراین، کمک زن باردار به دیگری، احساس ارزشمند بودن و رضایت از زندگی، تأثیر مثبت بر رشد جنین را به دنبال دارد. پس از تولد نیز آموزش همیاری دیگران، گاه به صورت مستقیم و گاهی به شکل غیرمستقیم باید انجام شود. از آنجا که نمی توان ارزش های مثبت و منفی را به کودک یک ساله آموزش داد، می توان چنین معیارهایی را به صورت غیرمستقیم در کودک نهادینه کرد. در این زمینه، مجموعه رفتارهای والدین، برای فرزندان کم سن و سال الگوی مناسبی است.
برای نمونه، والدین می توانند هنگام کمک به نیازمندان یا انفاق، از کودک خود کمک بگیرند یا نظرخواهی کنند و او را واســطه کمــک کردن به نیازمند قــــرار دهند یا آنکه کودک را در انداختن پول در صندوق صدقات شرکت دهند تا آنها شاهد موهبت والدین به نیازمندان باشند. این در حالی است که کودکان پس از دو تا دو و نیم سالگی، مفهوم خوب و بد را می آموزند. بنابراین، فرصت مناسبی برای آموزش اخلاقیات فراهم می شود. والدین در این سن می توانند ارزش ها را به فرزند خود بشناسانند و آنها را در انجام کار خیر و کمک به دیگران یاری و تشویق کنند. الگوسازی چنین رفتارهایی در خانواده علاوه بر آنکه به لذت بردن فرزندان از زیستن و زندگی کمک می کند، روحیه قناعت را در آنان پرورش می دهد و به رشد انسانیت نیز کمک می کند.
والدین باید این ویژگی اخلاقی را به عنوان یک ارزش در خانواده نهادینه کنند و در فرزندان خود پرورش دهند. به دلیل آنکه تقلید یکی از عوامل مؤثر در پرورش کودکان است، والدین می توانند با نیکوکاری و خیرخواهی، فرهنگ دیگرخواهی و نوع دوستی را در فرزندان خود نهادینه سازند. آموزش اخلاقیات به فرزندان از آغاز تولد و حتی پیش از آن، یعنی بارداری آغاز می شود. رعایت حلال و حرام و مسائل شرعی هنگام دوران بارداری و خودداری زن باردار از مصرف هر نوع غذایی، بر شکل گیری روحیه و خلق وخوی کودک بسیار مؤثر است.
همچنین ارتباط مستقیم روحیات و حالات روانی مادر با جنین، سبب انتقال خلق آنها به یک دیگر می شود. بنابراین، کمک زن باردار به دیگری، احساس ارزشمند بودن و رضایت از زندگی، تأثیر مثبت بر رشد جنین را به دنبال دارد. پس از تولد نیز آموزش همیاری دیگران، گاه به صورت مستقیم و گاهی به شکل غیرمستقیم باید انجام شود. از آنجا که نمی توان ارزش های مثبت و منفی را به کودک یک ساله آموزش داد، می توان چنین معیارهایی را به صورت غیرمستقیم در کودک نهادینه کرد. در این زمینه، مجموعه رفتارهای والدین، برای فرزندان کم سن و سال الگوی مناسبی است.
برای نمونه، والدین می توانند هنگام کمک به نیازمندان یا انفاق، از کودک خود کمک بگیرند یا نظرخواهی کنند و او را واســطه کمــک کردن به نیازمند قــــرار دهند یا آنکه کودک را در انداختن پول در صندوق صدقات شرکت دهند تا آنها شاهد موهبت والدین به نیازمندان باشند. این در حالی است که کودکان پس از دو تا دو و نیم سالگی، مفهوم خوب و بد را می آموزند. بنابراین، فرصت مناسبی برای آموزش اخلاقیات فراهم می شود. والدین در این سن می توانند ارزش ها را به فرزند خود بشناسانند و آنها را در انجام کار خیر و کمک به دیگران یاری و تشویق کنند. الگوسازی چنین رفتارهایی در خانواده علاوه بر آنکه به لذت بردن فرزندان از زیستن و زندگی کمک می کند، روحیه قناعت را در آنان پرورش می دهد و به رشد انسانیت نیز کمک می کند.
کمک های معنوی
نگاهی به دستورهای مبین اسلام بیانگر آن است که بخشش از صفات پسندیده است. در بسیاری از آیات به صدقات ماندگار سفارش شده است. صدقه و احسان تنها جنبه مادی ندارد، بلکه هر آنچه به برطرف شدن مشکل دیگری کمک کند، صدقه نامیده می شود. کمک به رهگذران، امر به معروف و نهی از منکر و عیادت از بیماران نیکی به دیگران است. البته به دست آوردن روزی حلال نیز از شرایط پذیرفته شدن احسان به دیگری است؛ زیرا در بخشش مالی که از راه غیرشرعی به دست آمده باشد، هیچ خیری نیست. این در حالی است که بسیار سفارش شده انسان ها از بهترین و باارزش ترین اموال خود به دیگری ببخشند تا پاداش آن چندین برابر شود.
انفاق و هم بستگی اجتماعی
انسان سرشتی اجتماعی دارد و به زندگی به صورت دسته جمعی نیازمند است. بنابراین، همدردی، همکاری و یاری دیگران به عنوان عضوی از یک جامعه، ماندگاری و دوام او را در بین هم نوعانش تضمین می کند. محبت و نیکی به دیگران از صفاتی است که اگرچه در ذات انسان نهفته است، اما به واسطه زندگی اجتماعی جلوه می یابد و آدمی را به سوی کمال کشاند. از خودگذشتگی و کمک رسانی به دیگران، مایه هم بستگی اعضای جامعه است که با پرورش روحیه تعاون در آنها، به پیشرفت جامعه کمک می کند. احسان به دیگران از نظر جامعه شناسی، به عنوان دیگرخواهی مطرح شده است و نقطه مقابل خودخواهی قرار دارد؛ زیرا به دنبال چنین خصلتی انسان غیرخودخواهانه به رفاه دیگران توجه دارد. کمک به دیگران، ارزش گذاری نسبت به یک سری اصول اخلاقی مانند عدالت و برابری است که در آن فرد لزوماً منتظر پاداش مادی نیست.
بر این اساس، نیت، انگیزه و اختیار، سه شرط لازم برای دیگرخواهی است که بدون انتظار دریافت پاداش یا تحقق اهداف، انسان را به سوی انجام عمل خیر می کشاند. بدیهی است، هر زمان انسان به عنوان فردی اجتماعی بیاموزد که تنها منافع شخصی خود را در نظر نگیرد و با بخشش، به هم نوع خود نیز بهره برساند، هم زیستی عاری از تضاد در جامعه تداوم می یابد و برعکس، هنگامی که چنین ارزش هایی در جامعه نقش کم رنگ تری داشته باشد و خودخواهی، سهم بیشتری از رفتارهای اجتماعی را تشکیل دهد، تعاون جامعه به واسطه ایجاد تنش و تضعیف قراردادهای اجتماعی بر هم خواهد خورد. این در حالی است که در میان انواع کنش های دیگرخواهانه، کنش استراتژیک نیز وجود دارد؛ به گونه ای که ظاهر عمل، خیرخواهانه است، ولی نیت این افراد آن است که از کار خیر خود به عنوان راهبردی برای دست یابی به اهداف آینده و آن هم اهداف مادی، بهره ببرند.
منبع: سایت حوزه نت
بر این اساس، نیت، انگیزه و اختیار، سه شرط لازم برای دیگرخواهی است که بدون انتظار دریافت پاداش یا تحقق اهداف، انسان را به سوی انجام عمل خیر می کشاند. بدیهی است، هر زمان انسان به عنوان فردی اجتماعی بیاموزد که تنها منافع شخصی خود را در نظر نگیرد و با بخشش، به هم نوع خود نیز بهره برساند، هم زیستی عاری از تضاد در جامعه تداوم می یابد و برعکس، هنگامی که چنین ارزش هایی در جامعه نقش کم رنگ تری داشته باشد و خودخواهی، سهم بیشتری از رفتارهای اجتماعی را تشکیل دهد، تعاون جامعه به واسطه ایجاد تنش و تضعیف قراردادهای اجتماعی بر هم خواهد خورد. این در حالی است که در میان انواع کنش های دیگرخواهانه، کنش استراتژیک نیز وجود دارد؛ به گونه ای که ظاهر عمل، خیرخواهانه است، ولی نیت این افراد آن است که از کار خیر خود به عنوان راهبردی برای دست یابی به اهداف آینده و آن هم اهداف مادی، بهره ببرند.
منبع: سایت حوزه نت