حاشیه های خواندنی از سی ونهمین دوره مسابقات قرآن کریم

همزمان با پنجمین روز از مسابقات سراسری قرآن کریم، شرکت کنندگان رشته های حفظ کل و حفظ 10 جزء سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم رقابت خود را در سالن های جام جم و شهید آوینی برگزار کردند.
شنبه، 1 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: روابط عمومی راسخون
موارد بیشتر برای شما
حاشیه های خواندنی از سی ونهمین دوره مسابقات قرآن کریم

همزمان با پنجمین روز از مسابقات سراسری قرآن کریم، شرکت کنندگان رشته های حفظ کل و حفظ 10 جزء سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم رقابت خود را در سالن های جام جم و شهید آوینی برگزار کردند.
 
به گزارش راسخون به نقل از ستاد خبری سی ونهمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم، همچنین عصر امروز این رقابت ها با برگزاری مرحله نیمه نهایی رشته قرائت و مرحله نهایی رشته ترتیل پیگیری شد.
 
۱
 
صبح آسمان ابری‌ست. اما نمی‌بارد. مسابقات معارف قرآن در سالن جام جم و مسابقات اذان و ابتهال در سالن شهید آوینی برگزار می‌شود. دلم می‌خواهد تمام وقت سالن جام جم باشم، چون مسابقات معارف از معدود مسابقاتی‌ست که کمی هیجان دارد. اما برای عکاسی از  متسابقین اذان و ابتهال، باید مدام بین دو سالن در رفت و آمد باشم.
 
۲
 
ظهر، قبل از نماز سری به نمایش‌گاه جانبی می‌زنم. غرفه‌هایی از صنایع دستی و هنر گیلانی. مرد جوانی که لباس محلی گیلان پوشیده با جدیت مشغول چانه‌گیری و بعد پهن کردن خمیر و پخت نان به شیوه‌ی محلی‌ست. روحانی جوانی در غرفه‌ای مفاهیم ساده‌ی مذهبی و انقلابی را به کودکان از روی تابلو و بنرهای چسبیده به غرفه‌ش توضیح می‌دهد. دارت بادکنکی هم دارد برای بچه‌ها. غرفه‌ی دیگری محصولات بافته از حصیر می‌فروشد. زنبیل و زیلو و جانماز. خانمی شال و روسری و کیف و دفترِ با پارچه‌های گل‌دوزی شده عرضه می‌کند. خوش‌نویسی غرفه‌اش را پر کرده از تابلوهایش. و آخرین غرفه هم غرفه‌ی نجاری‌ست که منبر و در و پنجره توی غرفه‌اش گذاشته و می‌گوید هرکاری که با چوب باشد انجام می‌دهد.
 
۳
 
مسابقات اذان و ابتهال سر وقت‌شان تمام می‌شوند، اما مسابقات معارف تا بعد نماز مغرب هم ادامه دارد. حین مسابقه با یکی از مسئولین اجرایی هم‌صحبت می‌شوم. از حاشیه‌نویسی‌ها می‌پرسد، و می‌گویم پیدا کردن سوژه برای نوشتن سخت است. می‌گوید از طراحی دکور که از روی پوستر مسابقات طراحی شده بنویسم و از ریزه‌کاری‌هایش. مخصوصن حدیث امام حسین علیه‌السلام که در حاشیه‌ی طرح کار شده. من اما ترجیح می‌دهم کار هنری را توضیح ندهم، تا هرکسی برداشت خودش را داشته باشد. ابرهای آسمان بالاخره می‌بارند. یک هم‌نوایی شبانه با مسابقات قرآن. رحمت در رحمت. مسابقات نهایی معارف هم تمام می‌شود و با فاصله‌ی کمی مراسم اختتامیه‌ی مسابقات اذان، ابتهال و معارف قرآن کریم برگزار می‌شود و نفرات برتر اعلام می‌شوند. خوش‌حالم که پیش‌بینی‌ا‌م در خصوص نفر اول مسابقات معارف درست از آب درآمده. و خوش‌حال‌تر، وقتی که خون‌سردی و آرامشِ حسن فرخیِ ایلامیِ برنده را می‌بینم. مخصوصن وقتی از  «عزیز»اش نام می‌برد. پسرش. و برایش آرزوی «قرآنی» شدن می‌کند.
 
۴
 
شام خودم و هم‌کاران را گرفته‌ام و راهی اتاقم. در آسانسور، متسابقین به شامم اشاره می‌کنند و با نوای آهنگین «الشام الشام الشام» و لبخند، به شوخی می‌گویند که هیچ‌وقت با پنج پرس غذا وارد یک آسانسور شلوغ نشو. راستش اگر خیلی گرسنه نبودیم خوش‌حال هم می‌شدم غذاها را بهشان بدهم. ما به عشق باقلاقاتق و میرزاقاسمی و ترشی‌تره آمده بودیم گیلان.
 
۵
 
بعد شام، همه مشغول کاریم که صدای آوای قرآن از اتاق‌های بغل می‌آید. فردا مسابقات حفظ و ترتیل و قرائت برگزار می‌شود و متسابقین دارند تمرین می‌کنند. هم‌کاری که روی تخت کناری،  خسته مشغول کار است آرام آرام با نوای دل‌نشین  قرآن خوابش می‌برد. انگار که به گوشش لالایی خوانده باشیم.
/2759/



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.