اکسیدان کجا و طلا و مس کجا

داستان فیلم اکسیدان درباره جوانیه (جواد عزتی) که به خاطر خارج رفتن نامزدش (لیندا کیانی) مجبور شده ویزا برای خروج بگیرد و در این مسیر با یک دللال (امیر جعفری) آشنا می شود و برای اینکه ویزا بگیرد باید به نقشه های دلال گوش بدهد وگرنه ویزا بی ویزا.
دوشنبه، 21 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: روابط عمومی راسخون
موارد بیشتر برای شما
اکسیدان کجا و طلا و مس کجا
داستان فیلم اکسیدان درباره جوانیه (جواد عزتی) که به خاطر خارج رفتن نامزدش (لیندا کیانی) مجبور شده ویزا برای خروج بگیرد و در این مسیر با یک دلال (امیر جعفری) آشنا می شود و برای اینکه ویزا بگیرد باید به نقشه های دلال گوش بدهد وگرنه ویزا بی ویزا.

 راسخون : خیلی انگیزه برای دیدن فیلم اکسیدان داشتم، چون نویسنده طلا و مس یعنی آقای محمدی این فیلم رو نوشتند و با انتخاب بازیگرهایی طنازی مثل جواد عزتی و امیر جعفری خیلی بهتر می توانستند مخاطب را پای فیلم نگه دارند ولی، طلا مس قصه ی بسیار روان و با کاراکتر‌هایی پخته و بدون حاشیه داشت اما اکسیدان خیلی دور‌تر از طلا و مس بود و با این پیش فرض که ژانر فیلم‌ها با هم تفاوت داشت.

داستان فیلم اکسیدان درباره جوانیه (جواد عزتی) که به خاطر خارج رفتن نامزدش (لیندا کیانی) مجبور شده ویزا برای خروج بگیرد و در این مسیر با یک دلال (امیر جعفری) آشنا می شود و برای اینکه ویزا بگیرد باید به نقشه‌های دلال گوش بدهد وگرنه ویزا بی ویزا. جواد عزتی در مسیر همراهی با دلال در اولین پروژه می‌خواهد دینش را عوض کند که شبیه به فیلم مارمولک با دزدین لباس روحانی مسیحی این داستان رقم می خورد و با اعلام مسیحی شدن، سفارت را قانع کند که مسیحی شده ولی فیلم در این مرحله خیلی از افت و خیز اول فیلم فاصله گرفت و وارد شوخی‌های کلامی و کلیشه‌ای شد.

چند نکته درباره اشکالات فرهنگی فیلم


نگاهی کالا گونه به زن


بازیگر زنی که تقریبا مسن هم هست نمی دانم نقشش در این فیلم چیست؟ زنی مسن و پولدار که عاشق یک مرد مکانیک و بدون جایگاه اجتماعی (جواد عزتی)، شده است و در طول فیلم به بهانه‌های مختلف فضا به سمتی می‌رود که این زن به نوعی از عشقش دلبری کند و در یک صحنه کار به خونه خالی می‌رسد که ما بقی آن را مخاطب باید ذهن‌خوانی کند و فیلم ساکت می‌شود. اما واقعا شأن زن را همین قدر باید نشان داد؟ اصلا این کاراکتر که ربطی به قصه ندارد و فقط به خاطر شوخی و خنده باید هویت یک زن تنها را در حد شوهر لازم بودن، به تصویر بکشیم؟

جالب است بعدا همین سینما‌گران ها و بازیگران از توهین به زن و نقض حقوق اجتماعی و ظلم به زنان  ... گلایه می کنند، اصلا چرا به این نقش‌های سخیف تن می دهد؟ چرا نمی گوید شأن شما بازی کردن در این نوع کاراکتر‌های جلف و پوچ نیست. در نهایت بهتر است برای هر جنسیتی ارزشی قائل باشیم فراتر از عرف غلط جامعه نشان بدهیم مثلا یک زن تنها اینقدر برای خودش جایگاه دارد که حتی به خاطر عشق یا پول یا ... خود را ذلیل جنس مخالفش نمی‌کند. البته که باید در نقش‌های زنانه حیاء موج بزند و این فرهنگ بی‌حیایی و دور از عرف عقلایی را با این فیلم‌ها به خورد نسل امروز ندهیم. فراموش نکنیم تمام دعوای ما با شاه و حکومت بی‌حیا و ضد فرهنگ و هدف انقلاب برگرداندن کرامت و رهایی زن از نگاهی سخیف بوده است.


شوخی‌های جنسی به خاطر گیشه


در یکی از نقد‌هایی که برای این فیلم نوشته شده بود، تیتر زده بودند «خنداندن به چه قیمت» البته شاید نظر ناقد این بود ولی در واقع هم به این نتیجه می‌شود رسید که چرا برای گیشه یا فروش یا خنداندن مردم هر کلمه یا شوخی ولو جنسی را وارد سینما می‌کنیم؟ یاد مصاحبه کارگردان فیلم جشنواره فجر امسال می‌افتم که در جواب خبرنگاری که پرسید چرا به هر قیمتی می خواهید از مخاطب خنده بگیرید گفت من قصدی نداشتم و در واقع حرف‌هایم سوء برداشت شد و حرکتی که بعدا عذر‌خواهی کرد و .... در کجای اخلاق و اسلام و فرهنگ ایرانی به بهانه خنداندن اجازه گفتن هر دیالوگ و خلق هر تصویری را داده‌اند؟ مگر شهید آوینی نمی‌گفت هنر باید آسمانی باشد کجای طنز‌های ما که میلیاردی هم می‌فروشند، بوی آسمان می‌دهد؟ اینکه هدف وسیله را توجیه می‌کند، دلیل بر انجام هر کاری نمی‌شود. بله مردم ما برای طنز به سینما می‌آیند ولی نه هر طنزی و با هر ادبیات و کاراکتر‌های جلف و نپخته‌ای؟


هم جنس بازی راه خروج از بحران


اینکه در پرده آخر فیلم جواد عزتی برای گرفتن ویزا به پیشنهاد امیر جعفری لباس همجنسبازان را می‌پوشد و تلویحا با هم زوج هستند تا بتواند در کشور مورد نظر ازدواج کنند و ویزا هم دریافت کنند و جالب این است گزینه‌های قبلی جواب نداد و این کار شد تنها راه پذیرفته شدن در کشوری که این عمل ضد اخلاقی را می‌پسندد. حال سوال این است اگر شما آسیب‌ها و مشکلات خروج از کشور و تابعیت گرفتن در ممالک دیگر را بیان می‌کردید بهتر بود تا اینکه به بهانه طنز، زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دهید. چرا باید یک انسان به خاطر پناه بردن به کشور بیگانه متوسل به تظاهر به این عمل ضد اخلاق بشود، واقعا راه کار دیگری که درون مایه طنز هم داشته باشد وجود ندارد؟ سیاسی شدن که جذاب تر و کم‌حاشیه تر بود تا اینکه با همجنس‌بازی قفل کور فیلم را باز کنید.

البته شاید بگویید این هم مورد علاقه عده‌ای است و الان هم تبدیل به یک بیماری شده و ... اما حرف این است همیشه و هر چیزی یک جایگزین و چاره‌ای دارد به جز مرگ که چاره‌ای ندارد.

پس بهتر است به طور کل هم ما که بیننده هستیم پای هر فیلمی ننشینیم و عمر خود را برای هر ادبیات و فیلم نامه‌ای هدر ندهیم و هم اینکه مسئولین از اعتماد مردم سوء‌استفاده نکنند و به هر فیلمی اجازه ساخت و انتشار ندهند و هم سازندگان و نویسندگان عزیز این مملکت برای مردم خود بهترین‌ها را تولید کنند و قلمی بزنند که مورد حیرت بیگانگان باشیم نه اینکه به هر بهانه‌ای به فیلم‌های سیاه و تاریک ما اسکار و هدیه بدهند و بعضی هم ذوق کنند و از سر اشتیاق برای خود نوشابه باز کنند و باور کنند که بله شاخ قول را شکاندند و کاری کردند کارستان.
/2759/

اخبار مرتبط :
فیلمهای مورد توجه رهبری انقلاب

مطالب مرتبط
نقدی بر فیلم «اکسیدان»، اکسید شدن اخلاق و احترام به ادیان
فیلم اکسیدان
فیلم طلا و مس
فیلم سینمائی طلا و مس



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.