این خبر هر چند موجی از بارقه های امید را در مردم چشم انتظار بازگشت قهرمانان به آغوش گرم وطن، زنده کرد، اما با واکنش خانواده حاج احمد مواجه شد. به راستی واقعیت چیست؟ آیا قهرمان «ایستاده در غبار» رخ نمایان می کند و یا مردم باید همچنان منتظر بازگشت فرمانده بمانند؟
بازگشت حاج احمد...
هوالحق
رؤیا و تصّور بازگشت «حاج احمد متوسلیان» و سه همرزم کهف نشین و فراموش شدۀ او پس از ۳۸ سال دوری و بی خبریِ مطلق، در همین روزها و روزگارِ پرحادثه به میهن عزیزمان، الحق که شیرین و گواراست. مجسم کنیم حاج احمد با سر و رویی که گرد پیری بر آن نشسته، به شهر خودش تهران بازگشته و پس از قریب به چهار دهه، برای ملاقات با مادری که در گمنامی و چشم انتظاری، چراغ عمرش خاموش شده، به خانۀ کوچک و قدیمی اش در کوچۀ علوی خیابان مولوی تهران سری می زند و با مردم و خیابانها و محله های این شهر شلوغ مواجه می شود ... .«بازگشتِ احمد» به تنهایی پتانسیلِ تبدیل شدن به جذاب ترین و شگفت انگیزترین فیلم سینمایی و یا سریال تلویزیونی پرمخاطب را پیرامون فرجام قصۀ این شیرِ در زنجیر داراست. همان انگیزه ای که سال ها قبل ما را بر آن داشت تا رایحه ای از زندگی و زمانۀ احمد را در قالب فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» راهیِ نمایش بر پرده های عریضِ سالن های سینما کنیم. امروز هم می تواند، شوق تخیّل و تصوّرِ بازگشتِ حیدر رزمندگان و سه جوانمرد سلحشور و همراهِ او، به این دیارِ غبارِ غم گرفتۀ بعد از شهادتِ حاج قاسم و سربرآوردن بلای کرونا، سوژۀ بکرِ دیگری برای پرداختِ روایت این مواجهۀ حیرت انگیز باشد.
آری؛ قصه ای شکوهمند که قهرمانان واقعیِ آن، به تأسی از امام و مقتدایشان، شریک غمِ مظلومان جهان شدند و برای اثبات این مدعا، در فردای پیروزمند نبرد اِلی بیت المقدس و نماز فتح در مسجد جامع خرمشهر، در ژوئن ۱۹۸۲، زیر بیرق فخر آفرینِ «قوای محّمد رسول الله»، عازم کرانه های مه گرفتۀ خطۀ خونرگ «لبنانِ» مظلوم شدند. قصه ای بی نظیر و تکرار ناشدنی از ورودِ باشکوه لشکر اسلام به دمشق و اقامۀ عزای شهیدان کربلای حسینی و کربلای خمینی در حرم اُمُّ المصائب، حضرت زینب کبری سلام الله علیها ، از استقبال گرم و مهمان نوازی صمیمانۀ مردم مسلمان سوریه، شیعیان آوارۀ لبنان و مظلومان بی پناه فلسطینی از «جُند محمَّد (ص)»، تا آغاز عملیات فشرده شناسایی در «درّۀ بقاع» و «بلندی های جولان»، از پادگان نیمه متروکۀ «زبدانی»و عملیات لغو شدۀ تیپ در «بُقاع» تا ... و سرانجام از پُست ایست و بازرسی «برباره» در جادۀ ساحلی «طرابلس - بیروت» که داغی التیام ناپذیر برقلب های سلحشوران ایران زمین و مستضعفان جهان گذاشت.
و حالاپس از ۳۸ سال از واقعۀ تلخ ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی، به جای تجسّم و تصّور و تخیّل، خبر آورده اند که فاتح راستین خونین شهر، حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او «سیدمحسن موسوی»، «تقی رستگار مقدم» و «کاظم اخوان» پس از ربوده شدن و سپری کردن ایّام کوتاهی در اسارت نیروهای مزدور شبه نظامی فالانژ وابسته به رژیم صهیونیستی، در ساحل مدیترانه تیرباران شده اند و محل دفن ایشان هم مشخص است.
این خبر، یا واقعیت دارد و یا صرفاً یک ادعاست! هر چه که هست سال های سال، اساتید، محققین، مستندسازان، نویسندگان و پژوهشگران توانا و به نامِ وادیِ ادبیات پایداریِ این دیار، بر مبنای اسناد و شواهد و قرائنِ متقن و شهادتِ شاهدان زنده و حاضر در اسارتگاه و محل تیرباران و دفن این چهار ایرانیِ مظلوم، گواهی می دهند که حاج احمد متوسّلیان و همراهان غریبش به طرز وحشیانه ای به شهادت رسیده اند و پیکر نیمه جانشان نیز در نقطه ای مشخص در زیر خرواری از خاک و بُتن قرار گرفته و تا امروز مدفون مانده اند.
صحّت و سقم این مُدعا موقعی روشن و عیان می شود که سلحشوران نیروی قدس سپاه با همکاری وزارت امور خارجه و دریادلان حزب الله لبنان، نقطۀ مورد نظر را با دقّت و سرعت، تفحص و کاوش نموده و چنانچه بقایای پیکرهای مطهرشان کشف گردید، با آزمایش DNA، طی بیانیه ای حقیقت را با مردم، یاران و خانواده های چشم انتظارشان در میان بگذارند.
اکنون می توانیم مجسم کنیم که در همین نزدیکی ها و ماه های آینده و تا قبل از فرارسیدن چهاردهم تیرماهِ سال ۱۴۰۰، به جای جسم خسته و نحیف حاج احمد، پیکر مطهر او پس از سال ها غربت، به دامانِ میهن بازگردد و چشم و چراغ ملّت گردد و پس از استقبال و تشییع طوفانیِ جوانانِ این سرزمین، در کنار مقتدای روح اللهی اش و در جوار مزار یاران شهیدش، تا ابد آرام بگیرد.
اگر منافعی در «زنده نمایی» و نیامدن این پیکرهای دور افتاده از وطن برای عده ای خاص نباشد، حتماً آن جریان مصلحت اندیش و منفعت طلب هم در برابر مطالبۀ عمومیِ مردم و اصحاب رسانه، مقاومت نخواهند کرد و تسلیم اراده و پیگیری منسجم و یکپارچه خواهند شد.
دست به نقد؛ عملکرد مسئولین ذیربط و رسانه های وطنیِ خودمان را در ماجرای ۳۸ سالۀ ربوده شدن ۴ فرزند رشید این آب و خاک، مقایسه کنید با عملکرد بوق های تبلیغاتی نظام جهانی سلطۀ صهیونیستی دربارۀ «ران آراد» - خلبان مفقود شده نیروی هوایی ارتش اسراییل -، تا ببینید کجای کاریم!
حکّام تل آویو هر سال برای صهیونیستِ مذکور، جشن تولد، جشن سالگرد فارغ التحصیلی، جشن سالروز ورود به ارتش صهیونیستی، جشن اولین پرواز موفقیت آمیز! و انواع و اقسام مراسم ها می گیرند. ده ها صفحه از مطبوعات اسرائیلی و غربی در هر یک از این مناسبت های ادواری، در رثای آدمکش مفقود شده اسرائیلی سیاه می شوند. رسانه های گلوبال و شبکه های ریز و درشت ماهواره ای و شبکه های اجتماعیِ فضای مجازی را به صف می کنند و همچون ترجیع بندی تکراری و مسلسل، افکار عمومیِ مردم پنج قاره را با وِرد «ران آراد، ران آراد» خودشان بمباران می کنند و در عوض عملکرد ما و رسانه های آزاده و مستقل ما، دربارۀ روشن شدن سرنوشت ۴ گروگان یا شهیدِ ایرانی مان توسط تروریست های آدم ربای حاکم بر تل آویو ... تقریباً هیچ!!
شک ندارم به یاری پروردگار، و دعای مردم و همت والای اهالی رسانه، - نه بصورت پراکنده و مقطعی- که هماهنگ و ریشه ای، برای آغاز یک جهاد رسانه ای، تا قبل از شمارش معکوس و از راه رسیدن چهاردهم تیرماه ۱۴۰۰، این پروندۀ قطور و بلند بالا، به صفحۀ آخر خود خواهد رسید. پس با توکل به حضرت مقلب القلوب؛ شروع می کنیم: «۳۶۵»
والسلام
واکنش فرزند شهید همت
فرزند شهید همت هم با انتشار یک پیام در صفحه توییتر خود از بازگشت پیکر شهید متوسلیان به ایران خبر داد.
محمد مهدی همت در این باره نوشت: «خبر شهادت عموی عزیزم حاج احمد متوسلیان و همراهان غریبش در همان ابتدای اسارت به گوش میرسد. گویا محل دقیق پیکرها هم اعلام شده است. میخواهید مرد و نامرد را بشناسید ببینید چه کسی پای کار میایستد.»
برادر حاج احمد تکذیب کرد
امیر متوسلیان درباره اخبار شنیده شده مبنی بر بازگشت پیکر حاج احمد و همراهان ایشان، اظهار کرد: ماجرای به شهادت رسیدن یا نرسیدن حاج احمد یک قصه ۳۸ سال است و این صحبتها برای امروز و دیروز نیست.
وی بیان کرد: در روزهای ۱۳ و ۱۴ تیر اخبار جعلی درباره حاج احمد پخش میشود و ۱۵ تیر به بعد هم دیگر هیچ خبری نمیشنویم و به هیچکس ادعایی ندارد.
امیر متوسلیان با بیان اینکه موضوع تیر باران حاج احمد و همراهانش از دو سال گذشته مطرح شده است، گفت: آقای عیسی ایوبی دو سال پیش بود که اعلام کرد با حاج احمد بوده و تایید کرده است که ایشان و همراهانشان تیرباران شدند.
وی گفت: از مطلب آقای حسنی فقط چهار پاراگراف آن دست به دست شد و اصلاً منظور این فرد تایید شهادت و بازگشت پیکر حاج احمد نبوده است، اما در فضای مجازی اینطور گفته شده حاج احمد به شهادت رسیده و پیکر ایشان باز میگردد، این اخبار کذب است و در این سالها همواره دل خانواده ما با این خبرها به لرزه میافتد و من از صبح که این خبر در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است، نگران حال مادرمان بودم.
برادر حاج احمد متوسلیان ادامه داد: ۳۸ سال از این ماجرا گذشته و فقط در این روزهای ۱۳ و ۱۴ تیر اخبار جدید درخصوص حاج احمد شنیده میشود و انتشار اخبار کذب در این چند روز یک محل برای مطرح شدن افراد شده است.
وی درباره گرفتن آزمایش DNA از خانواده حاج احمد گفت: بعد از این همه سال آزمایش DNA برای حاج احمد دیگر معنی ندارد، هر چند که حدود ۱۵ سال پیش زمانی که پدرم زنده بود و گفته شد که پیکرهای پیدا شده و ممکن است حاج احمد و همراهانش باشند، از روی استخوان دستهایشان نمونه برداری کردن و بعد از آن اعلام شد که پیکرهای پیدا شده متعلق به حاج احمد و همراهانشان نبوده است.
متوسلیان خاطرنشان کرد: هنوز هم مطمئن نیستیم که شهادت حاج احمد قطعی است، اما اگر شهید شدند به آرزوی خود رسیدند.
سخن پایانی
به هرحال، اخبار و گزارشها در مورد حاج احمد متوسلیان و همراهانش زیاد است؛ عده ای او را شهید متوسلیان می نامند و عدهای هم او را زنده و حاج احمد می خوانند؛ هر چه هست ۸۰ میلیون ایرانی منتظر اوست.به امید روزی که قهرمان «ایستاده در غبار» رخ نمایان کند و مردم از چشم انتظاری و فراق فرمانده درآیند.
۳۸ سال بی اطلاعی از سرنوشت قهرمان
ظهر روز چهاردهم تیرماه ۱۳۶۱ حاج احمد متوسلیان با اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران هنگام عزیمت به بیروت، در یک پست ایست و بازرسی موسوم به حاجز باربرا به فاصله ۴۰ کیلومتری بیروت متعلق به شبه نظامیان مارونی وابسته به حزب کتائب متوقف شد و چهار سرنشین آن به رغم داشتن مصونیت دیپلماتیک، توسط تروریست به گروگان گرفته شدند و پس از شکنجه و بازجویی به نظامیان اسرائیل تحویل گردیدند که تا امروز اطلاعی از سرنوشت آنها نبود.
منبع: خبرگزاری حوزه