مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پسر داشتم چون بلند آفتابي
پسر داشتم چون بلند آفتابي شاعر : خاقاني ز ناگه به تاري مغاکش سپردم پسر داشتم چون بلند آفتابي به خاک آن تن دردناکش سپردم به درد پسر مادرش چون فروشد به روشندلي چون...
فرزند بمرد و مقتدا هم
فرزند بمرد و مقتدا هم شاعر : خاقاني ماتم ز پي کدام دارم فرزند بمرد و مقتدا هم يا تعزيت امام دارم بر واقعهي رشيد مويم کز خدمتش احترام دارم سلطان ائمه عمدة الدين...
ز گفتهي تو بجوشيد طبع خاقاني
ز گفتهي تو بجوشيد طبع خاقاني شاعر : خاقاني جواب داد به انصاف اگرچه ديد ستم ز گفتهي تو بجوشيد طبع خاقاني پس اين زبان چو تيغم به تيغ باد قلم که گر به ذکر تو ديگر قلم...
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم شاعر : خاقاني وحيد گنج هنر بود و بود عم به سرم جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم دلي است معتکف و همتي است برحذرم به سوي اين دو يگانه به موصل...
من که خاقانيم جفاي وطن
من که خاقانيم جفاي وطن شاعر : خاقاني بردهام وز جفا گريختهام من که خاقانيم جفاي وطن چون ملخ بر ملا گريختهام از خسان چو سار شور انگيز کز کمين بلا گريختهام شاه...
دي فرد و خفته بخت سوي ارمن آمدم
دي فرد و خفته بخت سوي ارمن آمدم شاعر : خاقاني امروز جفت نعمت بسيار ميروم دي فرد و خفته بخت سوي ارمن آمدم من زين دو بحر شاکر آثار ميروم ديدم دو بحر، بحر ايادي و بحر...
با دلم چشم از نهان ميگفت کز مرگ عماد
با دلم چشم از نهان ميگفت کز مرگ عماد شاعر : خاقاني تا کي آب چشم پالائي که بردي آب چشم با دلم چشم از نهان ميگفت کز مرگ عماد گوش را بربند آخر، چند بندي خواب چشم از ره...
دو گهر دان پيمبري و کرم
دو گهر دان پيمبري و کرم شاعر : خاقاني زاده از کان کاينات بهم دو گهر دان پيمبري و کرم هر دو را افتاب نور قدم هر دو را کوهسار مغز بشر بيخ پيغمبري و شاخ کرم ز آفرينش...
\N
\N شاعر : خاقاني اي شده ... چپ سلطان \N ... راستي عالم هم \N گر به ما ... کج کني ما را \N ... راست برشود به شکم \N که به بد گفتنش سخن رانم خواجه بد...
چو آسمان ورق عهد مقتفي بنوشت
چو آسمان ورق عهد مقتفي بنوشت شاعر : خاقاني برآمد آيت مستنجد از صحيفهي حال چو آسمان ورق عهد مقتفي بنوشت برآمد از پس صبح آفتاب عرش ظلال چو صبح صادق دين را نهفت ظل ابد...