مسیر جاری :
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
اصول و قواعد دوازده گانه خوشنویسی
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
اي کرده ز نور راي تو دريوزه
اي کرده ز نور راي تو دريوزه شاعر : خاقاني از قرص منير راي تو هر روزه اي کرده ز نور راي تو دريوزه هرچه آمده زير خاتم فيروزه در زير نگين جودت آورده فلک کز بام سپهر ملک...
دردي است مرا به دل دوايم بکنيد
دردي است مرا به دل دوايم بکنيد شاعر : خاقاني گرد سر آن شوخ فدايم بکنيد دردي است مرا به دل دوايم بکنيد زنجير بياريد و به پايم بکنيد ديوانهام و روي به صحرا دارم ما...
بي زحمت تو با تو وصالي است مرا
بي زحمت تو با تو وصالي است مرا شاعر : خاقاني فارغ ز تو با تو حسب حالي است مرا بي زحمت تو با تو وصالي است مرا پيوند خيال با خيالي است مرا در پيش خيال تو خيال است تنم ...
تو چو گل خون به لب آورده شدي و چو رطب
تو چو گل خون به لب آورده شدي و چو رطب شاعر : خاقاني خون به چشم آمده پر خار و خطر باد پدر تو چو گل خون به لب آورده شدي و چو رطب چشم خونين ز تو بر سان پدر باد پدر با لب...
کارم از دست پايمرد گذشت
کارم از دست پايمرد گذشت شاعر : خاقاني آهم از چرخ لاجورد گذشت کارم از دست پايمرد گذشت روزم از آفتاب زرد گذشت همه عالم شب است خاصه مراک همه عمرم به چشم درد گذشت روز...
اي روز رفتگان جگر شب فرو دريد
اي روز رفتگان جگر شب فرو دريد شاعر : خاقاني آن آفتاب از آن جگر شب برآوريد اي روز رفتگان جگر شب فرو دريد خاکي که آفتاب خورد خون او خوريد شب چيست خاک خاک نگر آفتاب خوار...
اين جان ز دام گلخن تن درگذشتني است
اين جان ز دام گلخن تن درگذشتني است شاعر : خاقاني وين دل به بام گلشن جان برگذشتني است اين جان ز دام گلخن تن درگذشتني است چون طفل غازيانت ز چنبر گذشتني است اي پير عاشقان...
شيشه ز آن بشکست و باده زان بريخت
شيشه ز آن بشکست و باده زان بريخت شاعر : خاقاني کامتحان چشم احول کردهاند شيشه ز آن بشکست و باده زان بريخت سخره بر راعشي و اخطل کردهاند راويان شعر من در مدح او گنج...
برقع زرنگار بندد صبح
برقع زرنگار بندد صبح شاعر : خاقاني نقش رخسار يار بندد صبح برقع زرنگار بندد صبح آينه بر عذار بندد صبح از جنيبت فرو گشايد ساخت که همه مشک بار بندد صبح دم گرگ است...
بر سر کيوان رسد پاي کميتش چنانک
بر سر کيوان رسد پاي کميتش چنانک شاعر : خاقاني بر سر روح القدس پايهي گاهش سزد بر سر کيوان رسد پاي کميتش چنانک پاردم جوزهر چنبر ماهش سزد هست کميتش سپهر جوزهري بر دمش ...