0
مسیر جاری :
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (6) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (6)

به رغم وضوح عبارات علّامه در تفسیر المیزان مبنی بر وجود ارتباط واقعی بین باید و هست (و استنتاج بایدهای اخلاقی از هست ها)، برخی از محققان به ظاهرِ
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (5) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (5)

بر اساس نظریه ی اعتباریات، چنان که گذشت، همه ی بایدها و نبایدها (و حتی به یک معنا، حسن ها و قبح ها)، ضرورت های ادّعایی و اعتباری می باشند که
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (4) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (4)

اولاً: همان طور که گذشت، علّامه حسن و قبح به معنای اوّل را اعتباری می داند، ولی حسن و قبح به معنای دوم را اعتباری نمی داند؛ بلکه تبیین مفاهیم حسن و قبح
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (3) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (3)

منظور از حسن و قبح عقلی آن است که عقل می تواند ممدوحیت و مذمومیت نفس الامری بعضی از افعال را تشخیص دهد؛ هرچند شرع به آن حکم نکرده باشد.
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (2) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (2)

علّامه باید و نبایدهای اخلاقی، بلکه مطلق باید و نبایدها را جزء اعتباریات قبل الاجتماع و عامّه می داند و نیز آنها را نخستین ادراک اعتباری از اعتباریات عملی می شمارد
تشکیک در «تشکیک وجود» حکمت صدرایی (2) حکمت متعالیه

تشکیک در «تشکیک وجود» حکمت صدرایی (2)

مابه الاشتراک بین مراتب وجودی، از سه احتمال بیرون نیست. این مابه الاشتراک یا به خودی خود ضرورت وجود دارد یا نه؛ اگر به خودی خود ضرورت وجود ندارد،
حرکت جوهری از بسیار به یک (11) حکمت متعالیه

حرکت جوهری از بسیار به یک (11)

فیلسوفان الهی از دیرباز با تکبه بر روی صفات و خواصی که در انسانها است اما در ماده مطلق نیست برای انسانها جنبه ای غیر مادی اثبات کرده اند.
حرکت جوهری از بسیار به یک (10) حکمت متعالیه

حرکت جوهری از بسیار به یک (10)

این امر در اولین نظر مستقیماً از اصل حرکت جوهری بر می خیزد و به هیچ برهان و سخن دیگر نیازمند نیست حرکت معنی ندارد مگر اینکه جهت داشته باشد و رو به جایی و هدفی برود.
حرکت جوهری از بسیار به یک (9) حکمت متعالیه

حرکت جوهری از بسیار به یک (9)

همچنان که اشارت رفت نیاز به خدا و اتکا محض سراپای جهان مادی به یک محرک مقوم یعنی موجودی که این کاروان شتابنده و آسایش ناپذیر کائنات را
حرکت جوهری از بسیار به یک (8) حکمت متعالیه

حرکت جوهری از بسیار به یک (8)

به سراغ زمان می رویم. فیلسوف ما در این مورد نیز فیلسوفی واقع بین است. به وجود و واقعی زمان در خارج اذعان دارد و مثلاً فاصله سیصد ساله میان رودکی و