مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
دروازه بان ماهر
تنها سرگرمي او جدا از کار و خانواده اش، ورزش بود. شنا، سوارکاري، کشتي، کاراته و مهمتر از همه، دو. کارخانه ي محل کارمان در 18 کيلومتري جادّه ي قوچان بود. هر روز صبح ساعت 5/30 سوار سرويس مي شديم. حسين اما...
شوت هاي سرکش
از ده سالگي به دنبال فراگرفتن فن شناگري و غوّاصي رفت و با آمادگي جسماني و بدن ورزيده اي که داشت، مهارت زيادي کسب کرد. او به همراه پسرعمويش غوّاصي مي کرد و في سبيل الله به کساني که احتياج داشتند کمک مي...
شوت هاي سرکش
از ده سالگي به دنبال فراگرفتن فن شناگري و غوّاصي رفت و با آمادگي جسماني و بدن ورزيده اي که داشت، مهارت زيادي کسب کرد. او به همراه پسرعمويش غوّاصي مي کرد و في سبيل الله به کساني که احتياج داشتند کمک مي...
رعايت اخلاق در ورزش
شهيد علي مرادي به ورزش، به خصوص رشته ي وزنه برداري، علاقه ي فراوان داشت و بارها با پدرش مشورت کرد تا در خور موج باشگاهي را تأسيس کند و به پرورش جوانان بپردازد. حتّي چند بار هم با مسئولان استان در اين باره...
بخاطر داور پنالتي را گل نکرد!
حسين املاکي به همراه يکي دو نفر از بچّه هاي محل به جمع نيروهاي محمّد اصغري خواه پيوسته بودند تا با دويدن به طرف ليلاکوه و ملات، آمادگي جسماني بيشتري پيدا کنند. آن روز صبح، حسين املاکي، متوجّه جهانگير بني...
بخاطر داور پنالتي را گل نکرد!
حسين املاکي به همراه يکي دو نفر از بچّه هاي محل به جمع نيروهاي محمّد اصغري خواه پيوسته بودند تا با دويدن به طرف ليلاکوه و ملات، آمادگي جسماني بيشتري پيدا کنند. آن روز صبح، حسين املاکي، متوجّه جهانگير بني...
نگذاشت من خجل شوم
دو سه ساعتي به افطار باقي بود. مشغول آماده کردن افطاري بودم که سر و کله ي منصور پيدا شد. خسته و کوفته از کار مزرعه آمده بود. دست و پايش را شست. ساک ورزشي اش را برداشت و از در بيرون رفت. گفتم:
روحيه ي پهلواني
محمّدرضا به فوتبال هم خيلي علاقه داشت. تو همان مدرسه ي راهنمايي، همان سال اول، از بس بازي اش خوب بود رفت تو تيم مدرسه شان. واليبال و اين چيزها هم بازي مي کرد، ولي تمام عشق و علاقه اش فوتبال بود. عصرها...
در ورزش هميشه با وضو بودم!
در باشگاه کشتي بوديم. آماده مي شديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد.
باخت تا من ضايع نشوم!
صبح زود بود. ابراهيم با وسايل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جايي مي رفت دنبالش بوديم. تا اينکه داخل سالن هفت تير فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ...