0
مسیر جاری :
نه خود اندر زمين نظير تو نيست سعدی شیرازی

نه خود اندر زمين نظير تو نيست

نه خود اندر زمين نظير تو نيست شاعر : سعدي که قمر چون رخ منير تو نيست نه خود اندر زمين نظير تو نيست که چو بالاي دلپذير تو نيست ندهم دل به قد و قامت سرو کس ندانم که...
کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست سعدی شیرازی

کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست

کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست شاعر : سعدي هيچ بازار چنين گرم که بازار تو نيست کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست شهد شيرين و به شيريني گفتار تو نيست سرو زيبا...
گفت سعدي خيال خيره مبند سعدی شیرازی

گفت سعدي خيال خيره مبند

گفت سعدي خيال خيره مبند شاعر : سعدي سيب سيمين براي چيدن نيست گفت سعدي خيال خيره مبند شب هجرانم آرميدن نيست روز وصلم قرار ديدن نيست وز حبيبم سر بريدن نيست طاقت سر...
در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست سعدی شیرازی

در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست

در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست شاعر : سعدي از گل و لاله گزيرست و ز گلرويان نيست در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست هيچ کس نيست که مطلوب مرا جويان نيست دل گم...
در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست سعدی شیرازی

در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست

در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست شاعر : سعدي زرق نفروشم و زهدي ننمايم کان نيست در من اين هست که صبرم ز نکورويان نيست گر تو را قوت اين هست مرا امکان نيست اي که منظور...
با فراقت چند سازم برگ تنهاييم نيست سعدی شیرازی

با فراقت چند سازم برگ تنهاييم نيست

با فراقت چند سازم برگ تنهاييم نيست شاعر : سعدي دستگاه صبر و پاياب شکيباييم نيست با فراقت چند سازم برگ تنهاييم نيست ترس تنهاييست ور نه بيم رسواييم نيست ترسم از تنهايي...
خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست سعدی شیرازی

خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست

خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست شاعر : سعدي طاقت بار فراق اين همه ايامم نيست خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست سر مويي به غلط در همه اندامم نيست خالي از ذکر تو عضوي چه...
هر چه خواهي کن که ما را با تو روي جنگ نيست سعدی شیرازی

هر چه خواهي کن که ما را با تو روي جنگ نيست

هر چه خواهي کن که ما را با تو روي جنگ نيست شاعر : سعدي پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نيست هر چه خواهي کن که ما را با تو روي جنگ نيست چون تو در عالم نباشد ور نه عالم تنگ...
جان ندارد هر که جانانيش نيست سعدی شیرازی

جان ندارد هر که جانانيش نيست

جان ندارد هر که جانانيش نيست شاعر : سعدي تنگ عيشست آن که بستانيش نيست جان ندارد هر که جانانيش نيست صورتي دارد ولي جانيش نيست هر که را صورت نبندد سر عشق ضايع آن کشور...
اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست سعدی شیرازی

اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست

اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست شاعر : سعدي گر اميد وصل باشد همچنان دشوار نيست اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست وين عجب کان وقت مي‌گريم که کس بيدار نيست خلق...