0
مسیر جاری :
طُفیل هستی عشقند آدمی و پری شرح دیوان حافظ

طُفیل هستی عشقند آدمی و پری

همه ی موجودات عالم وابسته ی وجود عشق هستند؛ پس تو نیز توجه خاصی از خود نشان بده تا سعادتمند و نیکبخت شوی؛ همه ی هستی از عشق پدید می آید. پس تو باید طالب درک این معنی باشی تا آن را درک کنی.
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری شرح دیوان حافظ

خوش کرد یاوری فلکت روز داوری

ای شاه! گردش روزگار در روز جنگ، چه خوب و خوش تو را یاری کرد تا ببینیم که چگونه سپاس می گزاری و چه چیزی را به عنوان شکرانه می آوری؛ باید خدا را شکر کنی و به درویشان چیزی بدهی.
روزگاری است که ما را نگران می داری شرح دیوان حافظ

روزگاری است که ما را نگران می داری

ای معشوق! خیلی وقت است که ما را نگران و پریشان حال کرده ای و با دوستان خالص یکرنگ خود مانند دیگران رفتار نمی کنی.
ای که مهجوری عشّاق روا می داری شرح دیوان حافظ

ای که مهجوری عشّاق روا می داری

ای یار! ای معشوقی که برای عاشقانت دوری و هجران را جایز می دانی و آنها را از کنار خود دور می سازی.
ای که در کوی خرابات مقامی داری شرح دیوان حافظ

ای که در کوی خرابات مقامی داری

ای کسی که در کوی میکده مقام و مرتبه ای داری! اگر به جام شرابی دست یافتی، به یقین جمشید روزگار خود هستی؛ زیرا که به دل آگاه و نور باطن دست یافته ای.
بیا با ما مور زاین کینه داری شرح دیوان حافظ

بیا با ما مور زاین کینه داری

ای دوست! تو که ماه و خورشید با همه عظمت و درخشش، آینه گردان جمال تواند، کی به رندان عاشق پیشه ی مست چهره نشان می دهی و توجه می کنی؟ ای معشوق زیبا! کی به این عاشقان لطف و عنایتی می کنی؟
صبا تو نکهت آن زلف مشکبو داری شرح دیوان حافظ

صبا تو نکهت آن زلف مشکبو داری

ای باد صبا! تو بوی خوش زلف سیاه و معطر یار را به همراه داری. امید است که همیشه باشی و در یادها بمانی؛ زیرا که بوی خوش او را داری؛ تو یادگار معشوق هستی.
تو را که هر چه مرادست در جهان داری شرح دیوان حافظ

تو را که هر چه مرادست در جهان داری

از غلام و خدمت گزار خود، جان و دل بخواه و بی درنگ روح و روان او را بگیر، زیرا حکم تو بر سر عاشقان آزاده جاری و نافذ است.
شهری است پر ظریفان و زهر طرف نگاری شرح دیوان حافظ

شهری است پر ظریفان و زهر طرف نگاری

شهری است پر از زیبا رویان خوش طبع و بذله گو و از هر طرف معشوق دلربایی جلوه گری می کند. دوستان! اینک آواز عشق از هر سو بلند است؛ اگر می خواهید کاری کنید، اکنون وقت مناسبی است؛ عاشق باشید که کار درست همین...
چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری شرح دیوان حافظ

چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری

ای یار! اگر لحظه ای مانند سرو در گلزار با ناز و تکبّر راه بروی، هر گلی از رشک و حسد چهره ی زیبا و دلفریب تو رنج می کشد و خاری را بر تن خود احساس می کند؛ اگر به باغ بیایی، گل ها به زیبایی تو حسادت می کنند.