مسیر جاری :
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
هتل بینالمللی کیش یا پارمیدا مشهد: مقایسه اقامت در دونقطه متفاوت
قیمت ایمپلنت کامل فک بالا و پایین
چطور بلیط های چارتر لحظه آخری را با بهترین قیمت پیدا کنیم؟
گیتار بیس یا گیتار الکتریک؛ یادگیری کدامیک آسانتر است؟
آشنایی با مشکلات و تعمیر سایبان برقی
تأثیر استفاده از کفش مناسب بر پیشگیری از آسیبهای اسکلتی
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی
ای معشوق عزیزتر از جان! عاشق و دوستدار تواَم و می دانم که این را فهمیده ای و می دانی؛ زیرا که تو هم پنهانی و نادیدنی را می بینی و هم ننوشته شده را می خوانی و به اسرار آگاه هستی.
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
تا می توانی از وقت و فرصت عمر نهایت استفاده را بکن؛ ای عزیز! حاصل زندگی تو همین لحظه است؛ هوشیار باش تا آن را از دست ندهی.
اَحمدُ اللهَ علی مَعدِلَهِ السُّلطان
خان پسر خان و پادشاهی که از نژاد شاهان بزرگ است؛ کسی است که اگر او را جان عالم بخوانی، سزاوار و لایق است.
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کیست که از سوی معشوق من نامه ای محبت آمیز بیاورد؟ اگر پیک صبا می خواهد لطف و بخششی به من کند، کجاست؟
اَتَتْ روائحُ رَندِ الحِسمی وَ زادَ غَرامی
نسیم های خوشبوی کوی معشوق آمد و اشتیاق من فزونی گرفت؛ این جان گرامی و عزیز، فدای خاک کوی یار باد.
مِی خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی
پیاله ی شراب بخواه و باده بنوش؛ شاد باش و همه جا را گل باران کن؛ از سرنوشت و روزگار چه می خواهی؟ گل این سخن را به هنگام سحر گفت؛ حال ای بلبل عاشق! تو چه می گویی؟
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
ای دل! اگر عشق و مستی را ترک کنی و از چاه زنخدان معشوق بیرون بیایی، هر جا که بروی فوراً پشیمان می شوی و به پناهگاه اصلی خود بر می گردی؛ پس این کار را نکن.
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
ای معشوق که پادشاه کشور زیبارویانی! ای کسی که از همه زیبایان، زیباتری! فریاد از غم تنهایی که بسیار طاقت فرساست؛ این دل عاشق بدون تو درمانده شده؛ وقت آن است که به سوی من بازگردی و به این عاشق بیتاب خود...
سلامی چو بوی خوش آشنایی
سلامی به خوشبویی محبت و دوستی بر آن معشوق عزیزی که مانند مردمک چشم روشن است؛ آن محبوبی که نور چشم من است.
به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی
من ابروی معشوق زیبارویی را پیش چشم آورده ام؛ تصویر ذهنی چهره ی جوان و زیبایی همیشه در پیش چشم من است؛ عاشق کسی شده ام که همواره تصوّری از او را پیش چشم دارم.