مسیر جاری :
مکانیزم تبدیل ناهنجاری به هنجار و بالعکس در فضای مجازی
بایسته های اخلاق در فضای سایبر
ضرورت و منزلت اخلاق فناوری اطلاعات
بررسی اخلاق نمایشی مبتنی بر تکنولوژی رسانه ای
تبیین جایگاه رسانه در اخلاق اسلامی براساس اصل قرآنی تسخیر
چشمههای حکمت صادقی: رهیافتی قرآنی به آموزههای امام جعفر صادق (ع)
تاریخچه استفاده از عطر و عطرسازی در ایران
رسانه اخلاقی و حفظ حریم خصوصی افراد براساس آموزههای اسلامی
ماهیت، رویکردها و چالش های اخلاق رسانه
رمز و راز عدم قیام مسلحانه امام صادق علیه السلام
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
لیست ویژگیهای شخصیتی
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان

عکس
آخر قصه چی میشه؟
کی میره و کی میمونه؟
یه برگ خسته تا کجا
اسیر باد و بارونه؟

آن بهار
عید بود و سبزه ها
مخملی قشنگ و ناز
در نگاه سبزشان
یک سبد پیام و راز

گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش سوم)
محمد مهدی ر سن ۷ سالگی همانند همسالانش دوران ابتدائی را آغاز کرد و در دبستان شهید برهان مجرد، واقع در خیابان خراسان، مشغول به تحصیل شد. در مدرسه جزو بچههای فعال بهحساب میآمد.

گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش دوم)
محمدمهدی هر وقت غذا میپختیم اصلاً اهل ایراد و بهانه نبود و همیشه از نعمتهای خدا بهاندازهی نیاز استفاده میکرد. فقط بین غذاها خیلی شوید باقالیپلو با گوشت یا مرغ دوست داشت. بین میوهها هم تقریباً هندوانه...

گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش اول)
شهید محمدمهدی دباغی در یازدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۵۱ مطابق با شب ۱۷ ربیعالاول در خانواده مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. تنها پسر خانواده بود و پنج خواهر داشت. دوران کودکیاش همزمان با دوران انقلاب...

گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش دوم)
شهید ابوالفضل علیزاده متولد ۳ خرداد ۱۳۳۹ در شهر تهران به دنیا آمد. خانواده شهید در شهر چهاردانگه استان تهران زندگی می کنند. دوران کودکی و نوجوانی شهید علیزاده همزمان با شروع سالهای اول مبارزه با رژیم طاغوت...

گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول)
شهید ابوالفضل علیزاده متولد ۳ خرداد ۱۳۳۹ در شهر تهران به دنیا آمد. خانواده شهید در شهر چهاردانگه استان تهران زندگی می کنند. دوران کودکی و نوجوانی شهید علیزاده همزمان با شروع سالهای اول مبارزه با رژیم طاغوت...

دلم هوای عباس(ع) روکرده
اومدگفت: «خیلی دلم گرفته. روضه می خونی؟ شاید دیگه فرصت نباشه!»
گفتم: «برو شب عملیاته، خیلی کار دارم.»
رفت و با دوستش برگشت. اصرار که فقط چند دقیقه! سهتایی نشستیم. گفتم: «چه روضهای؟»

آخرین گلوله
هنوز نگاهم به رضا و حسین که جواد را با خود می برند خیره مانده بود که ناگهان گلوله ای درست روی بدن پر زخم جواد جا خوش کرد. هاج و واج نگاهشان می کردم. در یک چشم بر هم زدن، انگار سه نفریشان پودر شده بودند...

جزیره
بلم آهسته و آرام راهش را از میان آب های کف آلود باز کرد. از بین نی های سبز وسوخته گذشت و پیش رفت. ایستادم و دستم را سایبان چشم هایم کردم. همه سو آب بود و مه. سرهای نی های بلند در مه گم بودند. بادی وزید...