0
مسیر جاری :
اي باد بامدادي خوش مي‌روي به شادي سعدی شیرازی

اي باد بامدادي خوش مي‌روي به شادي

اي باد بامدادي خوش مي‌روي به شادي شاعر : سعدي پيوند روح کردي پيغام دوست دادي اي باد بامدادي خوش مي‌روي به شادي شاد آمدي و خرم فرخنده بخت بادي بر بوستان گذشتي يا در بهشت...
چون خراباتي نباشد زاهدي سعدی شیرازی

چون خراباتي نباشد زاهدي

چون خراباتي نباشد زاهدي شاعر : سعدي کش به شب از در درآيد شاهدي چون خراباتي نباشد زاهدي همچو محرابي و من چون عابدي محتسب گو تا ببيند روي دوست غم نباشد گر بميرد حاسدي...
هم با تو گر ز دست تو دارم شکايتي سعدی شیرازی

هم با تو گر ز دست تو دارم شکايتي

هم با تو گر ز دست تو دارم شکايتي شاعر : سعدي سعدي نهفته چند بماند حديث عشق هم با تو گر ز دست تو دارم شکايتي اي از بهشت جزوي و از رحمت آيتي اين ريش اندرون بکند هم سرايتي...
نديدمت که بکردي وفا بدان چه بگفتي سعدی شیرازی

نديدمت که بکردي وفا بدان چه بگفتي

نديدمت که بکردي وفا بدان چه بگفتي شاعر : سعدي طريق وصل گشادي من آمدم تو برفتي نديدمت که بکردي وفا بدان چه بگفتي چو خويشتن به تو دادم تو ميل بازگرفتي وفاي عهد نمودي دل...
سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي سعدی شیرازی

سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي

سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي شاعر : سعدي آخر اي بدعهد سنگين دل چرا برداشتي سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي تا به يک ره سايه لطف از گدا برداشتي نوع تقصيري تواند...
ياد مي‌داري که با من جنگ در سر داشتي سعدی شیرازی

ياد مي‌داري که با من جنگ در سر داشتي

ياد مي‌داري که با من جنگ در سر داشتي شاعر : سعدي راي راي توست خواهي جنگ خواهي آشتي ياد مي‌داري که با من جنگ در سر داشتي اين بتر کردي که بد کردي و نيک انگاشتي نيک بد کردي...
اي باد که بر خاک در دوست گذشتي سعدی شیرازی

اي باد که بر خاک در دوست گذشتي

اي باد که بر خاک در دوست گذشتي شاعر : سعدي پندارمت از روضه بستان بهشتي اي باد که بر خاک در دوست گذشتي هر لحظه چو ديوانه دوان بر در و دشتي دور از سببي نيست که شوريده سودا...
تعالي الله چه رويست آن که گويي آفتابستي سعدی شیرازی

تعالي الله چه رويست آن که گويي آفتابستي

تعالي الله چه رويست آن که گويي آفتابستي شاعر : سعدي و گر مه را حيا بودي ز شرمش در نقابستي تعالي الله چه رويست آن که گويي آفتابستي ز شرم رنگ رخسارش چو نيلوفر در آبستي ...
نگارين روي و شيرين خوي و عنبربوي و سيمين تن سعدی شیرازی

نگارين روي و شيرين خوي و عنبربوي و سيمين تن

نگارين روي و شيرين خوي و عنبربوي و سيمين تن شاعر : سعدي چه خوش بودي در آغوشم اگر ياراي آنستي نگارين روي و شيرين خوي و عنبربوي و سيمين تن که کام از عمر برگيرم و گر خود يک...
يارا قدحي پر کن از آن داروي مستي سعدی شیرازی

يارا قدحي پر کن از آن داروي مستي

يارا قدحي پر کن از آن داروي مستي شاعر : سعدي تا از سر صوفي برود علت هستي يارا قدحي پر کن از آن داروي مستي در مذهب عشق آي و از اين جمله برستي عاقل متفکر بود و مصلحت انديش...