مسیر جاری :
#اشعارخواجوی کرمانی در راسخون
#اشعارخواجوی کرمانی در مقالات
#اشعارخواجوی کرمانی در فیلم و صوت
#اشعارخواجوی کرمانی پرسش و پاسخ
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاوره
#اشعارخواجوی کرمانی در خبر
#اشعارخواجوی کرمانی در سبک زندگی
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاهیر
#اشعارخواجوی کرمانی در احادیث
#اشعارخواجوی کرمانی در ویژه نامه
خط زنگاري نگر از سبزه بر گرد سمن
خط زنگاري نگر از سبزه بر گرد سمن شاعر : خواجوي کرماني کاسهي ياقوت بين از لاله در صحن چمن خط زنگاري نگر از سبزه بر گرد سمن چشم روشن ميشود نرگس ببوي پيرهن يوسف گل تا...
سنبل سيه بر سمن مزن
سنبل سيه بر سمن مزن شاعر : خواجوي کرماني لشکر حبش بر ختن مزن سنبل سيه بر سمن مزن تاب طره بر نسترن مزن ابر مشکسا بر قمر مسا زلف را شکن بر شکن مزن تا دل شب تيره نشکند...
زبان خامه نتواند حديث دل بيان کردن
زبان خامه نتواند حديث دل بيان کردن شاعر : خواجوي کرماني که وصف آتش سوزان به ني مشکل توان کردن زبان خامه نتواند حديث دل بيان کردن دمادم قاصدي بايد ز خون دل روان کردن در...
به عقل کي متصور شود فنون جنون
به عقل کي متصور شود فنون جنون شاعر : خواجوي کرماني که عقل عين جنونست والجنون فنون به عقل کي متصور شود فنون جنون که کل عقل عقيلهست و عقل کل جنون ز عقل بگذر و مجنون زلف...
اي سر زلف تو ليلي و جهاني مجنون
اي سر زلف تو ليلي و جهاني مجنون شاعر : خواجوي کرماني عالمي بر شکن زلف سياهت مفتون اي سر زلف تو ليلي و جهاني مجنون عاقلان طرهي ليلي صفتت را مجنون خسروان شکر شيرين سخنت...
گهيکه جان رود از چشم ناتوان بيرون
گهيکه جان رود از چشم ناتوان بيرون شاعر : خواجوي کرماني گمان مبر که رود مهر او ز جان بيرون گهيکه جان رود از چشم ناتوان بيرون کي آمدست ز اردوي ايلخان بيرون ندانم آن بت...
هر کس که برگرفت دل از جان چنانکه من
هر کس که برگرفت دل از جان چنانکه من شاعر : خواجوي کرماني گو سر بباز در ره جانان چنانکه من هر کس که برگرفت دل از جان چنانکه من لالاي او شد از بن دندان چنانکه من لل چو...
بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن
بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن شاعر : خواجوي کرماني هزار نالهي شبگير بر کشيد چو من بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن بباد داد دل خسته در هواي سمن مگر چو باد صبا مژدهي...
بلبل خوش سراي شد مطرب مجلس چمن
بلبل خوش سراي شد مطرب مجلس چمن شاعر : خواجوي کرماني مطربهي سراي شد بلبل باغ انجمن بلبل خوش سراي شد مطرب مجلس چمن زانکه زبانه ميزند شمع زمردين لگن خادم عيشخانه کو تا...
اي باد سحرگاهي زينجا گذري کن
اي باد سحرگاهي زينجا گذري کن شاعر : خواجوي کرماني وز بهر من دلشده عزم سفري کن اي باد سحرگاهي زينجا گذري کن چون طوطي شوريده هواي شکري کن چون بلبل سودازده راه چمني گير...