0
مسیر جاری :
لقاى دوست الهی‌نامه

لقاى دوست

مى نشينم چو گدا كنج سرايت اى دوست تا كه بينم همه شب لطف و عطايت اى دوست آتش هجر تو در سينه سوزان من است
لطف تو به من الهی‌نامه

لطف تو به من

كجا روم كه در لطف تو به من باز است شها ز توست در عالم هر آنچه آواز است كسى به باب دگر مى‌رود كه انديشد
لایق لطف و عطا(رمضان) الهی‌نامه

لایق لطف و عطا(رمضان)

ای خدا من لایق لطف و عطایت نیستم آگهم من بنده خوبی برایت نیستم هر سحر از فعل روز خود خجالت می کشم
گناه می‌چکد الهی‌نامه

گناه می‌چکد

گناه می چکد از سقف اعتقاد گلینم میان این همه سنگ بنا خراب ترینم سوار ناقه ی معراجم و عروج ندارم
گناه روی گناهم بود الهی‌نامه

گناه روی گناهم بود

گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟ سزد ز غصه گریبان خویش پاره کنم روا بود که روم با شتاب سوی جحیم
گریه می‌کنم الهی‌نامه

گریه می‌کنم

مانند طفل در به دری گریه می‌کنم مثل گدای پشت دری گریه می‌کنم اشک مرا زمان گدایی ندیده‌اند
كوه‌ها و منافع آن‌ها الهی‌نامه

كوه‌ها و منافع آن‌ها

خورده سوگند خداوند به كوه‏ زانكه در كوه بود فرّ و شكوه‏ كوه معراج خردمندانست‏
كريما ... الهی‌نامه

كريما ...

كريما به رزق تو پرورده ايم به انعام و لطف تو خو كرده ايم گدا چون كرم بيند و لطف و ناز
كار آتش الهی‌نامه

كار آتش

كار آتش به صبح معركه بگداختن است نَفس سركش هدفش كار خرد ساختن است علّت غفلت انسان ز خدا، آز و هواست
کيست اين پنهان مرا در جان و تن الهی‌نامه

کيست اين پنهان مرا در جان و تن

کيست اين پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گويد سخن؟ اين که گويد از لب من راز کيست بنگريد اين صاحب آواز کيست