مسیر جاری :
سیری در آثار و آرا عرفانی قطب الدین شیرازی
شیخ قطب الدین محمد بن مسعود بن مصلح شیرازی کازرونی به سال 634 (هـ .ق) در شیراز متولد شد. پدرش طبیب بود و قطب الدین علم طب را نزد او و عمویش کمال الدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی و زکی رکشاوی و شمس کاتبی...
اِشراقاتی از حکمت اشراق
این مقاله به بررسی پاره ای از دیدگاه های فلسفی ویژه شیخ شهاب الدین سهروری –ملقب به شیخ اشراق- اختصاص یافته است. شیخ اشراق که بنیان گذار فلسفة اشراق به شمار می آید، در شماری از مسائل فلسفی با مشهور فیلسوفان...
علم خداوند از دیدگاه ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا
ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین شیرازی سه حکیم نامدار ایرانی و مسلمانند که تأثیر شگرفی در رشد و بالندگی تفکر فلسفی در جهان اسلام داشته اند.
سهروردی در برزخ
یکی دیگر از عالم های چهارگانه ی سهروردی (عالم های انوار مجرد محض، انوار مدبر، مُثُل معلقه و برزخ) عالم برزخ (فلکی و عنصری) است. برزخ از نظر سهروردی همان جسم است (البرزخ هو الجسم) که جوهری است مقصود به
نوری در جسم انسان (2)
سهروردی پس از بحث تناسخِ ناقصان به احوال کاملان پس از جدایی از بدن می پردازد. اما پیش از آن برای بقاء نفس پس از جدایی از بدن برهان اقامه می کند و می گوید:
نوری در جسم انسان (1)
درباره ی نور مدبّر و ارتباط آن با انوار قاهر طولی و عرضی در فصل پیش بحث هایی به میان آمد. اکنون در پی آن بحث ها، نکاتی را درباره ی نفوس انسانی و فلکی به میان می آوریم.
نظام کیهانی انوار قاهر طولی و عرضی (2)
توضیح سهروردی درباره ی «علمِ نورالانوار» این است که او خود برای خود ظاهر و غیر او برای او ظاهر است. و حجابی بین او و چیزی نیست. و علم او همانا بصر اوست و نور بودن او همانا قدرت اوست. زیرا نور فیاض لذاته...
نظام کیهانی انوار قاهر طولی و عرضی (1)
«نور» در طبیعت دارای بالاترین و وسیع ترین طول موج است. در آیین زرتشت تفسیر واقعیت و به ویژه عالم ایزدی، و تقدیس آتش، بر اساس نور صورت می گرفته است.
فیلسوف صوفی
کلمه ی «صوفی» در آثار ادبی نام گروهی معین از زاهدان بود (1). در قرن دوم هجری جنبشی وسیع و خودجوش در زمینه ی کناره گیری از دنیا ظهور کرد. عذاب آخرت هر چه بیشتر ذهن ها را به خود مشغول داشت و
سهروردی و امام حکیمان
سهروردی حکمت یونان را از جمله بُن مایه های حکمت اشراق شمرده است: او در مجموعه مصنفات ج 1، پانزده بار از افلاطون و هفده بار از ارسطو، و در مجموعه دوم، دوازده بار از افلاطون و یازده بار از ارسطو، و در