مسیر جاری :
صبح خيزان بين قيامت در جهان انگيخته
صبح خيزان بين قيامت در جهان انگيخته شاعر : خاقاني نعرههاشان نفخ صور از هر دهان انگيخته صبح خيزان بين قيامت در جهان انگيخته مرغ پيش از وجدشان شور از نهان انگيخته صبح...
فتح عراق و شام را وقتي مسما داشته
فتح عراق و شام را وقتي مسما داشته شاعر : خاقاني بحري است تيغش و آسمان بر گوهرش اختر فشان فتح عراق و شام را وقتي مسما داشته آن روض دوزخ بار بين، حور زباني سار بين ز آن...
اي در دل سودائيان، از غمزه غوغا داشته
اي در دل سودائيان، از غمزه غوغا داشته شاعر : خاقاني من کشتهي غوغائيان، دل مست سودا داشته اي در دل سودائيان، از غمزه غوغا داشته در آتش موسي لبت، باد مسيحا داشته جان خاک...
دور فلک ده جام را از نور عذرا داشته
دور فلک ده جام را از نور عذرا داشته شاعر : خاقاني چون عده داران چار مه در طارمي واداشته دور فلک ده جام را از نور عذرا داشته هم حامل روح آمده هم نفس عذرا داشته در آب خضر...
خورشيد کسري تاج بين ايوان نو پرداخته
خورشيد کسري تاج بين ايوان نو پرداخته شاعر : خاقاني يک اسبه بر گوي فلک ميدان نو پرداخته خورشيد کسري تاج بين ايوان نو پرداخته در حوت يونس گاه او برسان نوپرداخته عيسي کده...
ما فتنه بر توايم و تو فتنه بر آينه
ما فتنه بر توايم و تو فتنه بر آينه شاعر : خاقاني ما رانگاه در تو، تو را اندر آينه ما فتنه بر توايم و تو فتنه بر آينه تو عاشق خودي ز تو عاشقتر آينه تا آينه جمال تو ديد...
باز از تف زرين صدف، شد آب دريا ريخته
باز از تف زرين صدف، شد آب دريا ريخته شاعر : خاقاني ابر نهنگ آسا ز کف، لولوي لالا ريخته باز از تف زرين صدف، شد آب دريا ريخته اينک سلاحش يک به يک، در قلب هيجا ريخته شاه...
اي تير باران غمت، خون دل ما ريخته
اي تير باران غمت، خون دل ما ريخته شاعر : خاقاني نگذاشت طوفان غمت، خون دلي ناريخته اي تير باران غمت، خون دل ما ريخته چشم تو در يک چشم زد، صد خون تنها ريخته اي صد يک از...
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ريخته
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ريخته شاعر : خاقاني گردون هزاران نرگسه از سقف مينا ريخته در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ريخته بر شب شبيخون ساخته، خونش به عمدا ريخته...
آوازهي رحيل شنيدم به صبحگاه
آوازهي رحيل شنيدم به صبحگاه شاعر : خاقاني با شبروان دواسبه دويدم به صبحگاه آوازهي رحيل شنيدم به صبحگاه راه هزار ساله بريدم به صبحگاه با بختيان همت و با پختگان درد...