اسلام و گوته

گوته در ايران بيشتر به عنوان يك شاعر آلماني شناخته شده است. ديوان غربي شرقي گوته كه اتفاقا با الهام از مضامين شاعرانه حافظ سروده شده، نيازي به معرفي ندارند. اين كتاب با ترجمه روان كو روش صفوي در بازار كتاب موجود است. دليل صفحه امروز انديشه به گوته اختصاص يافته آن است كه گوته آشنايي عميقي با اسلام، قرآن و فرهنگ ايراني داشته است. آن زمان كه مطالعات اسلام شناسي از
دوشنبه، 17 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلام و گوته
اسلام و گوته
اسلام و گوته

نويسنده: كاتارينا مومزن
مترجم: شهرام تقي زاده



گوته در ايران بيشتر به عنوان يك شاعر آلماني شناخته شده است. ديوان غربي شرقي گوته كه اتفاقا با الهام از مضامين شاعرانه حافظ سروده شده، نيازي به معرفي ندارند. اين كتاب با ترجمه روان كو روش صفوي در بازار كتاب موجود است.
دليل صفحه امروز انديشه به گوته اختصاص يافته آن است كه گوته آشنايي عميقي با اسلام، قرآن و فرهنگ ايراني داشته است. آن زمان كه مطالعات اسلام شناسي از وسعت چنداني برخوردار نبود و داوريهاي شتابزده در باب فرهنگ اسلامي در اروپا و آلمان رواج داشت، گوته با رهيافتي بنيادين سعي در شناخت اسلام و قرآن داشت و از آموزه هاي انساني آن به احترام ياد مي كرد. از اين رو شايد گزاف نباشد اگر گوته را بنيانگذار گفت وگوي اديان بدانيم. مطلبي كه از پي مي آيد با نگاهي به زمانه گوته به سيري در برداشتها و نگرشهاي وي نسبت به فرهنگ اسلامي مي پردازد. با هم مي خوانيم.
رابطه گوته و اسلام و نيز پيامبر اسلام يعني محمد (ص) كه بنيان گذار دين اسلام است، داراي چنان ابعاد جالب و اعجاب انگيزي است كه جا دارد، دوباره به آن با نظر دقيق تري نگاه كنيم. سهم گوته در مطالعه دين اسلام، خيلي بيشتر از سهم او درباره مطالعه اديان ديگر است، البته بجز دين مسيحيت. او در اعصار مختلف زندگاني اش، مطالعات مختلفي درباره دين اسلام داشته است. او در ۲۳ سالگي اشعاري بسيار عالي درباره پيامبر اسلام سرود و در ۷۰ سالگي نيز هنوز افكارش متوجه دين اسلام و بنيان گذار آن يعني محمد (ص) بود. او مي گفت: «با نهايت احترام بايد در شب قدر كه قرآن به محمد (ص)از طرف خدا وحي شد، جشن بگيريم». گوته در طول نيم قرن، به طرق مختلف، ارادت خود را نسبت به دين اسلام و پيامبر آن نشان داده است. او در كتاب بسيار مهم و ارزشمند خود كه بعد از كتاب «فاوست» داراي اعتبار زيادي است، يعني «ديوان شرقي _ غربي» ، اين مطلب را به اثبات رسانده است. او حتي در مورد اسلام و مسلمان گفته است: «اين ظن را انكار نمي كند كه يك مسلمان است» . اگر ما در جست و جوي استدلالي براي اين نقطه نظر فوق العاده عجيب او باشيم، ابتدا بايد يادآوري كنيم كه او به همه اديان با نظر احترام مي نگريست و به آنها علاقه خاصي داشت. نه تنها تمام آثار شعري او، بلكه تمام آثار علمي او نيز براساس بارقه هاي مذهبي و عقايد مذهبي است. در ارتباط با اسلام، مسلماً كوشش او در آن عصر با نظر به شرايط آن موقع تأثير فراوان داشته است. روشنگري آن عصر مملو از افكار توأم با مدارا (Toleranz) بود، بدين دليل او احساس وظيفه كرده بود كه ارزش هاي مذاهب ديگر غير مسيحي را به رسميت بشمارد. او در اين موقع، اول متوجه دين اسلام شد، چون اطلاعات وسيع خوبي درباره آن داشت. با اين حال نمي توان در اينجا، ارتباط گوته را با اسلام به تنهايي توضيح داد. اين مسأله را شدت اظهارات قهرمانانه او نشان مي دهد كه قبلاً به آن اشاره اي شد. اگر مي خواهيم اراده شخصي، ويژگي ها و شجاعت او را ارزيابي كنيم، بايد ابتدا حداقل، ارتباط هم عصران گوته را با اسلام بشناسيم. ما بايد در نظر داشته باشيم كه ارتباط افكار او با شرايط تاريخي چگونه بوده است ، و چه موقع ودر چه جايي ، افكار و احساسات او شروع شده است.
به طور كلي از ميانه قرن هفتم تا قرن هفدهم يعني به مدت هزار سال، اين فكر به وجود آمده بود كه دين اسلام، دشمن مسيحيت است. دعواها و جنگها بين مسلمانان و مسيحيان باعث شد كه نقطه نظرهاي آن هنگام خالي از پيش داوري نباشد. براي مثال لازم است كه يادآوري كنيم كه در سال ،۱۶۸۳ ترك ها براي آخرين بار شهر وين را تصرف كردند. در اواخر قرن هفدهم، نقطه عطفي به وجود آمد. در سال ،۱۶۹۸ قرآني با ترجمه لاتيني بوسيله پاتر لودويكو ماراسي منتشر شد. در سال ۱۷۰۵هادريان رلاند شرق شناسي كه يك دانشمند پروتستان بود، كتابي به نام «محمد مذهبي» نوشت كه در آن از عدالت اسلام صحبت به ميان آورد. اين كتاب تأثير خوبي بجاي گذاشت.ترجمه قرآن به زبان انگليسي توسط جرج سل در سال ۱۷۳۴ انجام گرفت كه به سرعت به زبان هاي آلماني، هلندي و فرانسوي ترجمه شد و اهميت زيادي پيدا كرد. اين ترجمه قرآن به مدت يكصد سال، منبع اصلي مطالعه و تحقيق در مورد شناخت قرآن بود. جرج سل به خاطر روح عصر روشنگري، اشاراتي به امتيازات اسلام كرد، به خصوص به خاطر مشتركات متنوعي كه دين اسلام با دين مسيحيت داشت.در كشور فرانسه، در سال ۱۶۹۷ دائره المعارف شرق شناسي توسط بارتلمي هربلوت منتشر شد كه سهم بسزايي در معرفي اسلام داشت. در سال ،۱۷۳۰ آقاي گراف هنري دو بولين ويليرز زندگي نامه محمد (ص) را نوشت كه در آن به دفاع از حضرت پرداخته و برخي كج فهمي هاي گذشته را مرتفع كرده بود. به عقيده او محمد، خالق مذهبي عقلاني است كه در غرب قابل احترام مي باشد. اين كتاب بعد از فوت مؤلف در شهر لندن منتشر شد و تأثير بسزايي روي عقايد ولتر گذاشت. ولتر در كتاب خود بنام «مقاله اي درباره رسوم» اسلام و قرآن و محمد (ص) را تحسين مي كند. ولتر محمد(ص) و كنفسيوس و زرتشت را سه قانون گزار دنيا مي داند؛ البته ولتر مسلماً در گذشته عقايد مخالفي نيز داشته است. حال بر مي گرديم به عقايد و افكار در كشور آلمان. لايبنيتس، لسينگ و هردر در ابتدا سعي كردند معني بشردوستانه اسلام را دريابند و با عقايد روشنگرانه، همخوان بدانند. به خصوص در اين ميان، لسينگ با نوشتن ناتان حكيم در حقيقت نماينده اصلي «مدارا» در مسائل مذهبي به شمار مي رود.
به اين ترتيب، لسينگ در كتاب كاردانوس خود، سعي كرده است همه مقولات اصلي يك مذهب طبيعي را در قرآن بيابد. هردر در كتاب خود به نام «عقايد فلسفه تاريخ بشريت» محمد(ص) را به احترام نگريسته، مي نويسد: اشتياق عميق محمد(ص) به تعليم خداوند واحد و طرق مختلف خدمت به خداوند كه عبارت است از پاكي، عبادت و عمل صالح، بسيار قابل تحسين است. محمد(ص) توانست سنت هاي فاسد يهوديان و مسيحيان را از خود دور كرده و مردم را ارشاد كند. علاوه بر اين، هردر فرهنگ مسلمانان را تمجيد كرده و عوام الناس مسيحيان را به خاطر عياشي و خوش گذراني هاي زودگذر و عادات وحشيانه سخت مورد تحقير قرار مي دهد. هردر عقيده دارد كه ممنوعيت شراب خواري، تناول غذاهاي ناپاك، رباخواري، قماربازي و غيره از جمله مسائلي هستند كه مسلمانان را پاك نگاهداشته تا بتوانند خداوند خالق، حاكم و داور را عبادت كنند. علاوه بر اين، مراعات دستورهاي فوق به علاوه عبادات روزانه و تسليم به امر خداوندي كه در قرآن ذكر شده ، باعث مي شود كه مسلمانان داراي آرامش روحي و خصوصيت هاي همساني شوند.هردر، دليل احترام شديد خود را به قرآن به صورت ذيل بيان مي كند: «اگر مهاجرين آلماني اروپا، يك كتاب كلاسيك در زبان خود، مثل قرآن اعراب (مسلمانان) داشتند هرگز زبان لاتين، آقاي زبان آنها نمي شد و همچنين اين همه افراد به اشتباه نمي افتادند.»بنابراين در عصر گوته، تلاش مي شد كه اسلام را آزادتر و بي غرض تر نشان دهند، چون قرن ها معمول بود كه اسلام را مغرضانه نشان دهند؛ اما نبايد فراموش كرد كه هميشه اشخاص اندكي وجود داشته اند كه نقطه نظرهاي عاري از پيش داوري داشته باشند. در اين ميان، فقط متفكران صالح آن زمان سعي داشتند عقايد تنگ نظرانه را از ميان بردارند، ذهن همشهريان خود را روشن كنند و عقايد و طرز تفكر آنها را تكامل ببخشند. در مقابل اين موج، بقيه دانشمندان چون داراي مطالعات كمي درباره اسلام بودند، اكثراً درك صحيحي از آن نداشتند و ناشكيبا بودند. با توجه به نظرات مثبت گوته درباره اسلام، نبايد تعجب كرد كه گوته چرا مقايسه اديان مختلف را ممكن مي ديد. گوته از كوششي كه توسط بيزانسي ها در اوائل قرن هشتم براي متحد كردن مسيحيان، يهوديان و مسلمانان انجام گرفت، استقبال كرد؛ با وجود اينكه به عنوان يك هنر دوست، دست اندازي به آثار هنري مسيحي را نمي پذيرفت. موج احساسات رايج در هنگام جنگ هاي آزادي خواهانه با ناپلئون باعث شد كه گوته به خاطر احترام به مسلمانان جايگاه ويژه اي پيدا كند و در نتيجه، افكارش متوجه متحد ساختن و نزديك كردن مذاهب شد. در آن موقع تحت لواي لشگر هاي متحد روسيه، عده اي افسر و سرباز مسلمان به وايمار آمدند. گوته از اين موقعيت استفاده كرده و تماس هاي شخصي با آنها ايجاد كرد. خوشحالي او از اين موضوع را مي توان در نامه او به تربرا (Trebra) درك كرد كه چگونه او را مورد ملاطفت خود قرار مي دهد. دفتر روزانه گوته، بسياري از افكار رد و بدل شده بين او و مهمانان مسلمان را ثبت كرده است. اين تماس هاي شخصي و احساسات مشترك با مبارزين مسيحي و مسلمان باعث شد كه گوته بعد از كشتار مردم در نزديكي شهر لايپزيگ، برگزاري جشن پروتستان ها را در روز سي و يكم ماه اكتبر به عنوان جشن جنبش مذهبي براي اصلاح كليسا صحيح نداند. اين موضوع را نامه منتشر نشده گوته در سال ۱۸۱۶ كه در ارتباط با سيصدمين سالگرد اصلاح كليسا نوشته است، ثابت مي كند.
در مقابله با اين مسأله، گوته پيشنهاد كرد كه جشني براي اتحاد مذاهب گرفته شود، جشني كه ويژه انسانيت پاك و خالص باشد. در اين جشن گوته تأكيد كرد كه هيچكس حق ندارد، سؤال از مذهب كسي بكند و در ادامه مي گويد: «همه بايد متحدانه به كليسا برويم و در مراسم خطابه و عبادت آن شركت كنيم. همه بايد آتشي روشن كنيم و دور آن حلقه بزنيم و از شعله آن روشنايي بگيريم. همه بايد در اين روز، خاطره ها را تجديد كنيم و با روح بلند خود، از اين افتخار كه شامل حال مسيحيان، يهوديان، و مسلمانان شده، سرافراز باشيم.»افكار گوته به تحقق نپيوست و به عنوان يك آرزو باقي ماند. شايد مسأله اي كه باعث شد كه به گوته چنين الهامي شود، احساسات شخصي او از مراسم عبادت مسلمانان در شهر وايمار بوده باشد كه در آن شركت كرده بود. اين مراسم عبادت مسلمانان نه تنها اثر عميقي روي شاعر ما گوته گذاشت، بلكه آثار آن روي محيط اطراف او نيز ديده شده است. گوته مي نويسد كه پس از اتمام اين مراسم عبادي مسلمانان، بسياري از خانم هاي مذهبي از كتابخانه، قرآن تهيه كردند تا آن را تلاوت كنند. گوته در اين باره در ماه ژانويه ۱۹۱۴ به تِربا نوشت: «چه كسي چند سال پيش اجازه داشت اعلام كند كه در سالن سخنراني دبيرستان پروتستان ما، مراسم عبادي مسلمانان انجام شده و در آن، مردم سوره هاي قرآن را بر زبان آورده اند...»چند ماه قبل از اجراي اين مراسم، گوته مشغول مطالعه و تفكر در نسخه اي قديمي به زبان عربي از قرآني شده بود كه سربازان وايمار از جنگ در اسپانيا، آن را با خود به همراه آورده بودند. گوته اين دست نوشته را براي ترجمه به لورزباخ ، شرق شناس دانشگاه ينا داد. متن اين دست نوشته، سوره ۱۱۴ قرآن يعني «الناس» بود. گوته سعي كرد تا متن عربي عبارات آن را تقليد كند. دست نوشته هاي گوته از روي اين سوره هنوز باقي مانده است. پس از مدت كوتاهي، گوته اولين اشعار ديوان شرقي _ غربي خود را كه درباره اسلام و افكار جهاني اوست، سرود. ممكن است اكنون براي ما اين مسأله روشن شده باشد كه اين اثر مهم گوته بدون رابطه مثبت گوته با اسلام نمي توانست به وجود آيد؛ يعني جوانه هاي اين اثر مربوط مي شود به دوران جواني شاعر ما.
منبع:روزنامه همشهری




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط