روي برگشتنم از روي تو نيست
روي برگشتنم از روي تو نيست شاعر : انوري که جهانم به يکي موي تو نيست روي برگشتنم از روي تو نيست که بجز روي تو...
شنبه، 28 اسفند 1389
جانا دلم از خال سياه تو به حاليست
جانا دلم از خال سياه تو به حاليست شاعر : انوري کامروز بر آنم که نه دل نقطه‌ي خاليست جانا دلم از خال سياه تو به حاليست...
شنبه، 28 اسفند 1389
عشق تو بي‌روي تو درد دليست
عشق تو بي‌روي تو درد دليست شاعر : انوري مشکل عشق تو مشکل مشکليست عشق تو بي‌روي تو درد دليست وز تو در هر کوي پايي...
شنبه، 28 اسفند 1389
در همه مملکت مرا جانيست
در همه مملکت مرا جانيست شاعر : انوري هر زمان پاي‌بند جانانيست در همه مملکت مرا جانيست تا سحرگه ز ديده طوفانيست...
شنبه، 28 اسفند 1389
مکن اي دل که عشق کار تو نيست
مکن اي دل که عشق کار تو نيست شاعر : انوري بار خود را ببر که بار تو نيست مکن اي دل که عشق کار تو نيست گرچه اين...
شنبه، 28 اسفند 1389
بي‌مهر جمال تو دلي نيست
بي‌مهر جمال تو دلي نيست شاعر : انوري بي‌مهر هواي تو گلي نيست بي‌مهر جمال تو دلي نيست جز عمر گذشته حاصلي نيست...
شنبه، 28 اسفند 1389
يار با من چون سر ياري نداشت
يار با من چون سر ياري نداشت شاعر : انوري ذره‌اي در دل وفاداري نداشت يار با من چون سر ياري نداشت هيچ‌کس کس را...
شنبه، 28 اسفند 1389
باز کي گيرم اندر آغوشت
باز کي گيرم اندر آغوشت شاعر : انوري کي بيارم به دست چون دوشت باز کي گيرم اندر آغوشت يک شبي ديگر اندر آغوشت ...
شنبه، 28 اسفند 1389
رايت حسن تو از مه برگذشت
رايت حسن تو از مه برگذشت شاعر : انوري با من اين جور تو از حد درگذشت رايت حسن تو از مه برگذشت آب اندوه توام از...
شنبه، 28 اسفند 1389
يار ما را به هيچ برنگرفت
يار ما را به هيچ برنگرفت شاعر : انوري وانچه گفتيم هيچ درنگرفت يار ما را به هيچ برنگرفت پرده از روي کار برنگرفت...
شنبه، 28 اسفند 1389
سخت خوشي چشم بدت دورباد
سخت خوشي چشم بدت دورباد شاعر : انوري سال و مه و روز و شبت سور باد سخت خوشي چشم بدت دورباد خاک کف پاي تو کافور...
شنبه، 28 اسفند 1389
از بس که کشيدم از تو بيداد
از بس که کشيدم از تو بيداد شاعر : انوري از دست تو آمدم به فرياد از بس که کشيدم از تو بيداد بر من ز تو اي نگار...
شنبه، 28 اسفند 1389
مرا با دلبري کاري بيفتاد
مرا با دلبري کاري بيفتاد شاعر : انوري دلم را روز بازاري بيفتاد مرا با دلبري کاري بيفتاد دلم را ناگهان کاري بيفتاد...
شنبه، 28 اسفند 1389
هرکس که ز حال من خبر يابد
هرکس که ز حال من خبر يابد شاعر : انوري بدعهدي تو به جمله دريابد هرکس که ز حال من خبر يابد جانم شده گير اگر ظفر...
شنبه، 28 اسفند 1389
جان ز رازت خبر نمي‌يابد
جان ز رازت خبر نمي‌يابد شاعر : انوري عقل خوي تو درنمي‌يابد جان ز رازت خبر نمي‌يابد مي‌نيارد مگر نمي‌يابد چون...
شنبه، 28 اسفند 1389
در دور تو کم کسي امان يابد
در دور تو کم کسي امان يابد شاعر : انوري در عشق تو کم دلي زبان يابد در دور تو کم کسي امان يابد زان‌کس که ز تو...
شنبه، 28 اسفند 1389
حسنت اندر جهان نمي‌گنجد
حسنت اندر جهان نمي‌گنجد شاعر : انوري نامت اندر دهان نمي‌گنجد حسنت اندر جهان نمي‌گنجد زانکه در عقل و جان نمي‌گنجد...
شنبه، 28 اسفند 1389
يار گرد وفا نمي‌گردد
يار گرد وفا نمي‌گردد شاعر : انوري حاجتي زو روا نمي‌گردد يار گرد وفا نمي‌گردد گرچه او گرد ما نمي‌گردد ما به...
شنبه، 28 اسفند 1389
عشق تو بر هرکه عافيت به‌سر آرد
عشق تو بر هرکه عافيت به‌سر آرد شاعر : انوري هر دو جهانش به زير پاي درآرد عشق تو بر هرکه عافيت به‌سر آرد بر سر...
شنبه، 28 اسفند 1389
يار دل در ميان نمي‌آرد
يار دل در ميان نمي‌آرد شاعر : انوري وز دل من نشان نمي‌آرد يار دل در ميان نمي‌آرد تا که کارم به جان نمي‌آرد ...
شنبه، 28 اسفند 1389