اي کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
وي کرده دست عشق تو زير و زبر مرا اي کرده در جهان غم عشقت سمر مرا در زير پاي عشق تو گم گشت سر مرا از پاي تا به سر همه عشقت شدم چنانک خود...
شنبه، 28 اسفند 1389
تا بود در عشق آن دلبر گرفتاري مرا
تا بود در عشق آن دلبر گرفتاري مرا شاعر : انوري کي بود ممکن که باشد خويشتن‌داري مرا تا بود در عشق آن دلبر گرفتاري...
شنبه، 28 اسفند 1389
گر باز دگرباره ببينم مگر اورا
گر باز دگرباره ببينم مگر اورا شاعر : انوري دارم ز سر شادي بر فرق سر او را گر باز دگرباره ببينم مگر اورا تلخ از...
شنبه، 28 اسفند 1389
از دور بديدم آن پري را
از دور بديدم آن پري را شاعر : انوري آن رشک بتان آزري را از دور بديدم آن پري را صد قافله ماه و مشتري را در...
شنبه، 28 اسفند 1389
جانا به جان رسيد ز عشق تو کار ما
جانا به جان رسيد ز عشق تو کار ما شاعر : انوري دردا که نيستت خبر از روزگار ما جانا به جان رسيد ز عشق تو کار ما ...
شنبه، 28 اسفند 1389
اي غارت عشق تو جهانها
اي غارت عشق تو جهانها شاعر : انوري بر باد غم تو خان و مانها اي غارت عشق تو جهانها سرها همه در سر زبانها شد...
شنبه، 28 اسفند 1389
اي از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
اي از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب شاعر : انوري وز شب تپانچه‌ها زده بر روي آفتاب اي از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب ...
شنبه، 28 اسفند 1389
خه‌خه به نام ايزد آن روي کيست يارب
خه‌خه به نام ايزد آن روي کيست يارب شاعر : انوري آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب خه‌خه به نام ايزد آن روي...
شنبه، 28 اسفند 1389
خه از کجات پرسم چونست روزگارت
خه از کجات پرسم چونست روزگارت شاعر : انوري ما را دو ديده باري خون شد در انتظارت خه از کجات پرسم چونست روزگارت ...
شنبه، 28 اسفند 1389
در همه عالم وفاداري کجاست
در همه عالم وفاداري کجاست شاعر : انوري غم به خروارست غمخواري کجاست در همه عالم وفاداري کجاست حاصلست از عشق دلداري...
شنبه، 28 اسفند 1389
غم عشق تو از غمها نجاتست
غم عشق تو از غمها نجاتست شاعر : انوري مرا خاک درت آب حياتست غم عشق تو از غمها نجاتست چه بندست آنکه خوشتر از نجاتست...
شنبه، 28 اسفند 1389
تا دل مسکين من در کار تست
تا دل مسکين من در کار تست شاعر : انوري آرزوي جان من ديدار تست تا دل مسکين من در کار تست کار من اين بود ديگر کار...
شنبه، 28 اسفند 1389
جرم رهي دوستي روي تست
جرم رهي دوستي روي تست شاعر : انوري آفت سوداي دلش موي تست جرم رهي دوستي روي تست در همه دلها هوس روي تست دل...
شنبه، 28 اسفند 1389
دل در آن يار دلاويز آويخت
دل در آن يار دلاويز آويخت شاعر : انوري فتنه اينست که آن يار انگيخت دل در آن يار دلاويز آويخت رخت بر سر به يکي...
شنبه، 28 اسفند 1389
اي به ديده‌ي دريغ خاک درت
اي به ديده‌ي دريغ خاک درت شاعر : انوري همه سوگند من به جان و سرت اي به ديده‌ي دريغ خاک درت از پي آن حديث چون...
شنبه، 28 اسفند 1389
رخت مه را رخ و فرزين نهادست
رخت مه را رخ و فرزين نهادست شاعر : انوري لبت بيجاده را صد ضربه دادست رخت مه را رخ و فرزين نهادست سه روز از مرکب...
شنبه، 28 اسفند 1389
گلبن عشق تو بي‌خار آمدست
گلبن عشق تو بي‌خار آمدست شاعر : انوري هر گلي را صد خريدار آمدست گلبن عشق تو بي‌خار آمدست پاي و پيشاني به ديوار...
شنبه، 28 اسفند 1389
پايم از عشق تو در سنگ آمدست
پايم از عشق تو در سنگ آمدست شاعر : انوري عقل را با تو قبا تنگ آمدست پايم از عشق تو در سنگ آمدست آري از نامم ترا...
شنبه، 28 اسفند 1389
نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه
نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه شاعر : انوري از دل به سر زبان رسيدست نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه صد بار مرا زيان رسيدست...
شنبه، 28 اسفند 1389
حسن را از وفا چه آزارست
حسن را از وفا چه آزارست شاعر : انوري که همه ساله با جفا يارست حسن را از وفا چه آزارست وين که در عادتست گفتارست...
شنبه، 28 اسفند 1389