سياست نظامي در اسلام

چون جامعه ي سياسي اسلامي از ديگر جوامع بشري متمايز و بر پايه ي مبدأ عدل قائم است و پرچمدار رسالت عدالت مي باشد، قهراً در معرض تجاوز ديگران قرار گرفته است، بويژه اگر توجه داشته باشيم كه روحيه ي تجاوز در نظام ها
شنبه، 11 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياست نظامي در اسلام
سياست نظامي در اسلام

 

نويسنده: شيخ محمّد مهدي شمس الدين
مترجم: مرتضي آيت الله زاده ي شيرازي





 

امور دفاعي و دفعِ متجاوز

چون جامعه ي سياسي اسلامي از ديگر جوامع بشري متمايز و بر پايه ي مبدأ عدل قائم است و پرچمدار رسالت عدالت مي باشد، قهراً در معرض تجاوز ديگران قرار گرفته است، بويژه اگر توجه داشته باشيم كه روحيه ي تجاوز در نظام ها و فلسفه هاي مادي گرا و گمراه، طبيعت ثانوي آنان است.
با اينكه گفتگو و همزيستي و تعاون با ديگران از مبادي اسلام و ويژگي هاي ثابت در كيان جامعه ي اسلامي است، اما چون هميشه مورد تجاوز نيروهاي بيگانه است ناچار براي دفاع و پدافند و ردّ تجاوز بايد آماده باشد.

الف- مشروعيت جنگ

خداوند متعال در جاي جاي قرآن كريم به مسلمين دفاع از خويشتن را اجازه داده است و چنانچه جامعه ي اسلامي يا حكومت اسلامي مورد تهاجم دشمن واقع بشود، دفاع از كيان خود را مشروع كرده است.
خداوند مي فرمايد:
« کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌ » ( بقره/مدني/ 2/ 216-217 ).
سياق اين دو آيه و آيات مشابه مبين اين نكته است كه جنگ و قتالِ مشروع، جنگ دفاعي و پدافندي است.
حكم و تكليف در آيه ها خطاب به امت است، يعني آنان كه مكلف به جنگ مي باشند و كساني كه قتال بر آنها واجب آمده است. امّت اسلامي، جامعه ي سياسي اسلامي است و متوجه به گروه يا گروه هايي خاص از مردم، يا امت نيامده است.

ب- تجهيز قوا

در محيطي خصم آلود كه دشمنان چنگ و دندان نشان مي دهند و هميشه آماده ي تهاجم اند، مهيا بودن براي جنگ هاي دفاعي و آمادگي لازم از لحاظ بسيج نيروها و سربازگيري و تجهيزات نظامي و سرمايه گذاري براي آن ضرورت دارد.
خداوند مي فرمايد:
« وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ، وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ، وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ، اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‌ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ » ( انفال/مدني/8/ 60 ).
مخاطبان اين آيه، امت و جامعه ي سياسي است كه خداوند فراهم كردن عوامل قدرت و شرايط مناسب جنگ و آمادگي دفاع را با تمام امكانات موجود بر وي واجب كرده است. همان گونه كه از ظاهر نص آيه معلوم است، هدف نهايي از آمادگي جنگي ايجاد رعب و ترس در دل دشمنان است تا توهم تهاجم را از خود بيرون برانند تا اگر از قصد حمله بازنگردند، مسلمانان در مقاومت و دفاع از خويش آمادگي داشته باشند و غافلگير نشوند. اين نوع برداشت از آيه ي شريفه متناسب با اين است كه جنگِ مشروع همان جنگِ پدافندي و دفاعي باشد.
ممكن است يك روي ديگر آيه چنين باشد كه:
از مسلمانان خواسته شده است كه از جهت نيرو برتر از دشمن باشند و ابرقدرت گردند تا هدف از ايجاد رعب كه بازدارنده ي تهاجم خصم است تحقق پذيرد، البته تنها تجهيز نيروي جنگنده كافي نيست و حتي تجهيز نيرويي كه در ميدان جنگ پيروزمند شود، شايد كافي نباشد بلكه آنچه متعين است، تجهيز نيرويي است كه در عين بازدارندگي خصم آنقدر نيرومند باشد كه دشمن را از حمله به مسلمانان و پيروزي بر آنان نااميد گرداند و اگر هم جنگي رخ بدهد براي مسلمانان پيروزي قاطع و سريع را تضمين بكند. (1)

ج- جنگ تدافعي، پدافندي

جنگ دفاعي كه از سوي شارع مقدس جعل و انشا گرديد، آمادگي براي اين جنگ را در سطح پيشگيري و ايجاد رعب در دل دشمن امر نمود. بعض آيات قرآني با اشاره و برخي ديگر با صراحت، طبيعت دفاعي آن را بيان كرده است و خداوند تعالي به مسلمانان دستور داده است چنانچه تهاجم دشمن، جنگ را بر آنان تحميل كرد بايد مسلمانان عليه دشمن وارد جنگ بشوند.
قال الله تعالي:
1- « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ، وَ لَوْ لاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْکَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِيراً، وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ. إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ، الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ، وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ » ( حج/ 22/ 39-41 ).
همان طور كه ملاحظه مي شود اجازه و اذن براي جنگ و قتال در اين آيه ي مباركه براي پيامبر ( صلي الله عليه و آله )‌ صادر نشده است، بلكه خطاب وجوب قتال و وجوب آمادگي براي جنگ، متوجه همه ي امت است.
2- « وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَکُمْ، وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌، وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوکُمْ، وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوکُمْ فِيهِ، فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ، کَذلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِينَ‌، فَإِنِ انْتَهَوْا، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌، َ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ، وَ يَکُونَ الدِّينُ لِلَّهِ، فَإِنِ انْتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ‌ » ( بقره/2/ 190-193 ).
سرتاسر اين آيات در نوع جنگ مشروع كه همان جنگ دفاعي است و براي رد تهاجم است صراحت دارد. آنگاه كه دشمن دست از تجاوز و تهاجم بازمي دارد، بايد مسلمانان دست از جنگ بكشند و عدوان روا ندارند. خطاب وجوب قتال در اين آيات همه متوجه امت است.
3- « سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوکُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ، کُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْکِسُوا فِيهَا، فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوکُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْکُمُ السَّلَمَ، وَ يَکُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِکُ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً مُبِيناً » ‌ ( نساء/مدني/4/ 91 ).
اين آيه ي شريفه مانند آيه هاي سابق ظهور در آن دارد كه قتال و جنگ مشروع جنگ دفاعي است و خطاب آيه منطوقاً و مفهوماً متوجه همه ي امت است.

د- فراخواني به صلح و اجابت به آن

از آنجا كه جنگ در اسلام جنگِ دفاعي است، لذا دعوت به صلح عادلانه بي درنگ اجابت مي شود.
خداوند متعال رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) را در مورد اجابت دعوت به صلح خطاب قرار داده مي فرمايد:
« وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا، وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‌ » ( انفال/ مدني/ 8/ 61 ).
آمادگي براي پذيرش پيشنهاد صلح و استقرار حالت صلح ميان مسلمانان و نامسلمانان، هميشه موجود است، چرا كه وجوب قبول فراخواني به صلح عادلانه يكي از اصول قوانين دفاع نظامي در اسلام است.
خداوند تعالي رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) و امت را در اين مورد خطاب مي كند و مي فرمايد:
« قُلْ لِلَّذِينَ کَفَرُوا: إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ‌. وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ، وَ يَکُونَ الدِّينُ کُلُّهُ لِلَّهِ، فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ، وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاَکُمْ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ » ( انفال/مدني/8/ 38-40 ).
اين آيه ها در اين مطلب ظهور دارد كه اگر كفار از جنگ عليه مسلمانان و تجاوز بر آنان باز ايستند، برقراري حالت صلح ميان مسلمانان و كفار امكان پذير مي شود. كفار بر آنچه از آنان سرزده است مؤاخذه و سرزنش نمي شوند و چنانچه كفار به تجاوز خود بازگشتند، بايد مسلمانان با آنان بجنگند تا نيروي تجاوز از كفار سلب شود. مفاد آيه ي 91 سوره ي نساء كه پيشتر نقل گرديد منطوقاً و مفهوماً همين معني را مي دهد. از دقت در آيات مربوط به جنگ و صلح معلوم مي شود خطاب در دو آيه اي كه پذيرفتن دعوت به صلح در آنها تشريع شده است، تنها متوجه رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) است و آياتي كه در آنها اداره ي جنگ دفاعي تشريع گرديده متوجه امت است. در آيه ي 38 سوره ي انفال خطاب درباره ي صلح « قُلْ لِلَّذِينَ کَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ... » متوجه پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) است و اما خطاب در آيات مربوط به امور قتال و جنگ « و قاتلوهم حتي لا تكون فتنة... » متوجه امت است.
از مطلب فوق الذكر مي توان استفاده كرد كه تنفيذ قراردادها و عهدنامه هاي صلح از اختيارات ويژه ي فرمانده عالي حكومت اسلامي است و هركس در هر مقام كه باشد از اين حق برخوردار نيست و سنت شريف نيز مؤيد اين مطلب است. همان طور كه ظاهراً « لغو » قراردادهاي منعقد شده با كفار در صورت بروز خيانت از اختيارات ويژه ي فرمانده عالي دولت اسلامي است و برعهده ي كس يا كسان ديگر نيست ( آيه ي 58 سوره ي انفال ).
اما اعلان جنگ - كه در همه حال دفاعي است - به دليل پاسخ به تجاوز عليه امت و جامعه ي سياسي ضرورت پيدا مي كند. چنانچه حكومت اسلامي برپا باشد، در بعضي شرايط بسيج نيروها و امكان اداره ي عمليات از اختيارات فرماندهي است و اما در بعضي مواقع - كه حكومت اسلامي برپا باشد - مشروعيت دخول در جنگ متوقف بر اجازه ي رهبري است. به هر حال جنگ دفاعي در همه ي احوال براي امت واجب كفايي است و براي همه عموميت دارد و بايد هميشه خود را براي آن مهيا بكند تا بتواند در موارد لزوم از خود دفاع بكند و تجاوز را رد كند و به پيروزي برسد. تفصيل اين مقوله در كتاب جهاد به طور مستقل آمده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. براي اطلاع بيشتر به كتاب جهاد از همين نويسنده رجوع شود.

منبع مقاله :
شمس الدين، محمد مهدي؛ ( 1380 )، جامعه ي سياسي اسلامي: « مباني فقهي و تاريخي »، دكتر سيد مرتضي آيت الله زاده شيرازي، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط