سينما و برخورد تمدنها

گوناگوني فرهنگ انساني بسيار چشم گير است. ارزش ها و هنجارهاي رفتاري از فرهنگي به فرهنگ ديگر بسيار فرق مي کنند. شاخصه هاي نظام سياسي را مي توان بخشي از اين فرهنگ در نظر گرفت که در هر جامعه بر اساس
دوشنبه، 24 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سينما و برخورد تمدنها
 سينما و برخورد تمدنها

 

نويسنده: جواد امين خندقي




 
گوناگوني فرهنگ انساني بسيار چشم گير است. ارزش ها و هنجارهاي رفتاري از فرهنگي به فرهنگ ديگر بسيار فرق مي کنند. شاخصه هاي نظام سياسي را مي توان بخشي از اين فرهنگ در نظر گرفت که در هر جامعه بر اساس اعتقادات فردي و اجتماعي تعيين مي شود. به همين دليل، ميان جوامع مختلف انساني، تفاوت هاي بسياري در حوزه ي فرهنگ و سياست ديده مي شود. زماني که فرهنگ ها و نظام ها سياسي براي ماندن و گسترش به جريان هاي ديگري نياز دارد؛ به همين دليل، ارتباط سياسي ميان کشورها، اهميت ويژه دارد. دسته از فيلم ها بر اساس همين نگرش، چگونگي روابط ميان ملل مختلف را به نمايش مي گذارند و جنبه هاي گوناگوني از آن را به عنوان دست مايه ي اصلي خود قرار مي دهند و به نقد مي کشند.

يک. تأثير متقابل فرهنگ ها

همزمان با شروع اختراعات و اکتشافات و به طور کلي همزمان با پيشرفت علم و تبادل آرا و انديشه ها در نقاط مختلف جهان، موضوعي جديد در متون و و آثار جامعه شناسي به نام « برخورد تمدن ها » شکل گرفت. مهم ترين نتيجه ي اين دگرگوني ارتباط که در عصر حاضر به اوج خود نزديک شده، تأثير متقابل فرهنگ ها بر يکديگر است. به ديگر سخن، هر فرهنک فردي، اجتماعي و حتي سياسي در تقابل با ديگر فرهنگ ها دچار دگرگوني مي شود. بر اساس ميزان قوت و ضعف هر نظام و فرهنگ، برخي از آن در اين تقابل تأثير مي پذيرند و برخي تأثير مي گذارند. رويدادهاي سياسي در حوزه ي برون مرزي و بين الملل، يکي از زمينه هاي ايجاد تقابل و دگرگوني فرهنگ ها است که فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني در قالب هاي گوناگون به آن مي پردازند.
فيلم « بابل » (1) نمونه اي روشن براي نمايش تأثير و تأثر فرهنگ ها است. داستان فيل به صورت موازي، برخي آسيب هاي اجتماعي نهفته، ميان افراد خانواده را در کشورهايي با فرهنگ هاي کاملاَ متفاوت به تصوير مي کشد. در اين ميان، حلقه ي اصلي که داستان هاي فيلم را به هم متصل مي کند، ماجراي زخمي شدن يک زن گردش گر امريکايي در مراکش است. پيشرفت داستان، جريان اسلحه اي را دنبال مي کند که عامل زخمي شدن گردش گر است. اين اسلحه را مردي ژاپني از آمريکا خريده است و با آن براي شکار به مراکش مي رود. وي در آن جا پس از شکار، اسلحه را به راهنماي محلي خود هديه مي دهد. راهنماي مراکشي، اسلحه را به چوپاني در روستاي محل زندگي اش مي فروشد. چوپان اسلحه را به دو پسرش مي دهد تا براي محافظت از گله در مقابل حيوانات مهاجم استفاده کنند. در نهايت، يکي از اين دو نوجوان هنگام تمرين به سمت اتوبوس گردشگران امريکايي نشانه مي رود و به صورت غير منتظره به زن گردشگر امريکاي شليک مي کند. اسلحه، يکي از آسيب هاي فرهنگ مدرن در جامعه امريکا است که با تأثير بر انسانها بر کشورهاي ديگر در نهايت به مردم امريکا آسيب مي رساند.فيلم در کنار نگاه به مشکلات افراد در جوامع سنتي و مدرن، تأثير و تأثر فرهنگ ها را در قالب ياد شده بيان مي کند.
حضور نظاميان امريکايي در ويتنام، محور داستان فيلم « آسمان و زمين » (2) است. فيلم، بخشي از تأثير متقابل فرهنگ غربي امريکايي و ويتنامي را بر سربازان امريکايي و مردم ويتنام روايت مي کند. دختر ويتنامي که با يک سرباز امريکايي ازدواج مي کند. و به امريکا مي رود، خود را ميان دو فرهنگ متفاوت، به گفته خودش در انتهاي فيلم، ميان زمين و آسمان، ميان ويتنام و امريکا معلق مي داند.
فيلم « ارباب جنگ » (3) بر اساس جريان قاچاق اسلحه اين تأثير و تأثر را نمايش مي دهد. داستان در باره فردي امريکايي است که تصميم مي گيرد وارد تجارت اسلحه شود و در اين کار هم موفق مي شود. قاچاقچيان اسلحه در فيلم براي رونق بازار خود در شکل گيري و گستش جنگ ها نيز دخالت مي کنند. فيلم تجارت اسلحه و مهمات جنگي از جانب دلالان امريکايي و اسيب هاي آن را در کشور هاي ديگر به ويژه افريقا به نقد مي کشد.
برخي آثار، حضور نظاميان در کشورهاي ديگر يا جنگ ها و مواحهه با فرهنگ هاي ديگر را عاملي براي تحول در افراد و همچنين تأثير و تأثر در فرهنگ ها مي دانند. در اين فيلم ها به سبب جنگ، نظاميان در فضايي متفاوت از فرهنگ خويش حضور مي يابند که همين عامل باعث بروز تغييراتي در عقايد آنان مي شود. در برخي از اين آثار، فرد، متحول به عاملي
براي جريان بومي تبديل مي شود و براي آنان مبارزه مي کند. دو فيلم شاخص « اينک آخر زمان » (4)و « آخرين سامورايي » (5)نمونه هايي براي اين دسته به شمار مي آيند.

دو. تقابل فرهنگ شرق و غرب

يکي از موضوعاتي که به صورت گسترده در آثار سينمايي و تلويزيوني به عنوان محور داستان قرار مي گيرد، نگاه به فرهنگ شرق در مقابل فرهنگ غرب و مقايسه ي آن دو با يکديگر است. مراد از شرق در اين گونه آثار غالباً کشورهاي عرب نشين و مسلمان است. هم چنين کشوري که به عنوان فرهنگ غرب در اين آثار ديده مي شود، معمولاً امريکا يا يکي از کشورهاي اروپا است. نکته ي بسيار مهم در اين زمينه، آن است که همواره نگرش و فرهنگ غرب در مقايسه با فرهنگ شرقي برتري دارد.
داستان در آثار اين گروه به گونه اي پيش مي رود که نشان دهنده ي بخشي از فرهنگ شرق يا غرب است. حضور شخصيت غربي در بستري شرقي يا برعکس، سبب ايجاد زمينه ي مقايسه براي مخاطب مي شود. اين سخن به اين معنا نيست که هر فيلمِ داراي شخصيت هاي غربي و شرقي در اين موضوع جاي مي گيرد؛ بلکه زماني مي توان اثري حاوي شخصيت هاي ياد شده را در اين گروه قرار داد که داستان در پي نشان دادن بخشي از فرهنگ شخصيت ها و مقايسه با فرهنگ مقابل باشد.
گروه نخست از اين آثار، شامل فيلم هايي مي شود که داستان آن ها در يکي از کشورهاي اسلامي و عربي رخ مي دهد. فضاي انتخاب شده براي فيلم برداري يا نوع طراحي رايانه اي به صورتي است که سرزميني دور از تمدن و اوليات انساني را به نمايش مي گذارد. جامعه اي سياه و تاريک، مردماني بزه کار و مجرم، وضع نامناسب ظاهري و بهداشتي، نبود اخلاق، نبود علم و دانش و ... برخي از ويژگي هايي است که در اين فيلم ها پر رنگ نشان داده مي شوند. قصد نگارنده، اين نيست که کمبودها و نقص هاي موجود در جوامع اسلامي بايد کتمان شود و به جاي آن تصويري ايده آل و آرماني به نمايش گذاشته شود؛ بلکه نشان دادن حقايق و نگاه حقيقت جو مي تواند روشي صحيح در اين زمينه باشد. آن چه در اين فيلم ها باعث ايجاد نگرش منفي به اين جوامع مي شود، بزرگ نمايي اغراق آميز در زمينه ي نقاط منفي و کمبودها است. فيلم هاي « گمشدگان حرم » ، (6) « دزد بغداد » ، (7) « پسر شيخ » ، (8) « مراکش » (9) و « بودا از شرم فرو ريخت » (10) نمونه هايي براي اين گروه است.
گروه دوم از آثاري که به اين موضوع مرتبط مي شوند، الگويي مشابه گروه نخست دارند، با اين تفاوت که در اين فيلم ها داستان در کشورهاي غير مسلمان شرقي، مثل چين رخ مي دهد. در اين فيلم ها جامعه ي شرقي آسيايي، جامعه اي پر از خلاف و به دور از تمدن نشان داده مي شود؛ از جمله آثاري که اين مضمون را به نمايش مي گذارند، مي توان فيلم هاي « درياهاي چين » ، (11) « پنجاه و پنج روز در پکن » (12) و « وحشي و گيشا » (13) را نام برد.
شماري ديگر از آثار سينمايي و تلويزيوني در نقطه ي مقابل دو گروه پيشين، غرب را به تصوير مي کشند. کشورهاي غربي و به ويژه ايالات متحده امريکا، کشوري پيشرفته نشان داده مي شوند و معمولاً همواره تجهيزات فوق پيشرفته ي نظامي و سازمان هاي امنيتي با تجهيزات مدرن، کليشه ي تکراري در تمام اين آثار است. هدف، اين نيست که پيشرفت هاي صنعتي و نظامي برخي از کشورهاي غربي را انکار کنيم؛ بلکه اين فيلم ها زماني اهميت ويژه اي دارند که آن ها را با دو گروه پيشين مقايسه کنيم و تصوير برآمده از فيلم ها را نسبت به شرق و غرب در نظر بگيريم.
فيلم هاي « تغيير چهره » (14) ، « شواليه و روز » ، (15) مجموعه ي چهار قسمتي « مأموريت: غير ممکن » ، (16) مجموعه ي پنج قسمتي « افراد ايکس » ، (17) مجموعه ي قسمتي « سرباز جهاني » ، (18) دو قسمت « مرد آهني » ، (19) « مکانيک » (20) و « جهانگرد » (21) نمونه هايي هستند که تجهيزات و سازمان هاي فوق پيشرفته ي نظامي و امنيتي را در امريکا به تصوير مي کشند.
گروه سوم از اين مجموعه آثار را مي توان در فيلم هايي جست و جو کرد که با در نظر گرفتن نقش مهم و نجات دهنده براي شخصيت هاي غربي در جريان داستان فيلم، به تبيين برتري نگرش و فرهنگ غربي مي پردازند. در اين آثار، فردي که از کشوري غربي آمده، در جريان مشکلات به وجود آمده براي مردم يا حکومت دولت شرقي وارد مي شود و سبب حل ماجرا مي شود. در اين گونه آثار همواره تنها مغز متفکر و حلال مشکلات، شخصيت غربي است که با توانايي هاي برآمده از فرهنگ خود به ياري افراد مي پردازد و مشکلي بزرگ را حل مي کند.
براي نمونه مي توان فيلم « لورنس عربستان » (22) را نام برد. در اين فيلم، شخصيت اصلي، فردي بسيار باهوش و کاردان است که باعث موفقيت اعراب، مقابل حمله ي عثماني مي شود. در فيلم « وحشي و گيشا » اولين سفير امريکا در ژاپن براي اصلاح امور اجتماعي و سياسي اين کشور مي کوشد. هم چنين در فيلم « اينديانا جونز و معبد مرگ » (23) شخصيت امريکايي براي حل مشکل مردم بومي هندي به دنبال سنگ مقدس مي رود. بومي ها بر اين عقيده اند که اين سنگ، مانع مي شود شيطان بچه هايشان را بربايد. همين الگو را مي توان در سه گانه ي « موميايي » (24) نيز مشاهده کرد. در اين مجموعه فيلم، هيولايي باستاني از اعماق تاريخ به زمان حال حلول مي کند و اين ماجرا از کشوري شرقي ( مصر يا چين ) آغاز مي شود. گروهي که در نهايت، توانايي مقابله با اين هيولا را دارند، افرادي غربي هستند که براي انجام هدفي اکتشافي يا نظامي وارد اين ماجرا مي شوند.
گروه چهارم از فيلم هاي مربوط به تقابل فرهنگ شرق و غرب، آثاري هستند که نوعي قهرمان گرايي غربي و منجي غربي را به تصوير مي کشند. مي توان اين آثار را در چند دسته تقسيم کرد. بخشي از اين آثار با دست مايه اي آخرالزماني، رخدادي مربوط به پايان جهان و انسان ها را به تصوير مي کشد. در اين واقعه، منجي انسان ها فرد يا گروهي از کشوري غربي و به ويژه امريکا است. اين منجي با توانايي هاي نرم افزاري و سخت افزاري خود سبب نجات تمام انسان ها بر روي کره ي زمين مي شود؛ براي نمونه مي توان به آثاري همچون « وقتي دنياها با هم تصادف مي کنند » ، (25) « بيست و هفتمين روز » ، (26) « سفر به قعر دريا » ، (27) مجموعه فيلم هاي « جنگ هاي ستاره اي » (28) و « پيشتازان فضا » ، (29) « مريخ حمله مي کند! » (30) و « قعر اقيانوس » (31) را نام برد.
در هر کدام از فيلم هاي ياد شده، در قالب داستاني آخرالزماني، تمام انسان ها در معرض نابودي کامل قرار مي گيرد. در اين ميان، غربي ها به واسطه ي توسل به پيشرفت هاي مدرن خود در حوزه هاي مختلف علمي و نظامي و دارا بودن شخصيت هاي شجاع و فداکار، براي مقابله با جريان مي روند و در نهايت، موفق به پيروزي و نجات بشر مي شوند.
در همين زمينه، شماري از آثار شخص رئيس جمهور امريکا را، رهبر گروه نجات و مقابله با رخداد آخرالزماني معرفي مي کنند. در اين آثار پس از وقوع حادثه، نخستين کشوري که براي مقابله با آن و نجات نسل بشر اقدام مي کند، کشور امريکا است و رئيس جمهوري آن، رهبري جهان را بر عهده مي گيرد. در اين ميان کشورهاي ديگر و از جمله کشورهاي اسلامي و شرقي، نيازمند رهبر امريکايي به شمار مي روند.
فيلم هاي « آرمگدون » ، (32) دو قسمت « رمزاُمگا » ، (33) « روز استقلال » (34) و « 2012 » (35) اين مضمون را به تصوير مي کشند.
بخش ديگري از اين گروه، داستان خود را به گونه اي پيش مي برند که قهرمان هايي با شخصيت غربي عهده دار نجات بشر مي شوند. به ديگر سخن شخصيت قهرمان هاي اين گونه آثار با نگرش و ظاهر غربي انتخاب مي شوند که اين امر، ذهن مخاطب را به برتري غرب بر ديگر کشورها سوق مي دهد. در فيلم « شاگرد جادوگر » (36) خطري جان انسان ها را در سراسر جهان تهديد مي کند و تنها وارث جادوگري بزرگ به نام « مرلين » توانايي مقابله با اين جريان را دارد. يکي از شاگردان وفادار مرلين پس از مرگ او دنبال وارث و هم نسل او مي گردد و به همين دليل به تمام کشورهايي که احتمال حضور او مي رود، سفر مي کند. او پس از سال ها تلاش اين فرد را در امريکا مي يابد که در جريان داستان با عنوان منجي بشر با جادوگر پليد مبارزه مي کند. در فيلم « پاندروم » (37) پس از بروز قحطي آب و غذا در کره ي زمين، غربي ها تنها کساني هستند که نجات مي يابند و نسل بشر را در سياره اي جديد بقا مي بخشند. فيلم « راهب ضد گلوله » (38) داستان راهب بودايي را روايت مي کند که لوح مخصوصي دارد. اين لوح، جان انسان را از خطرها حفظ مي کند. راهب بودايي، دنبال وارثي شايسته است که بتواند اين لوح را به وي بسپارد تا در راهي نيکو استفاده شود و سرانجام اين فرد را در کشور امريکا مي يابد.
الگوي ياد شده را در انيميشن ها و آثار مربوط به کودکان نيز مي توان مشاهده کرد؛ براي نمونه در سه گانه ي « داستان اسباب بازي » (39) مهم ترين اسباب بازي، عروسک کابوي امريکايي است که عامل اصلي نجات ديگر اسباب بازي ها و حل شدن مشکلات است.
گروه آخر از فيلم هاي مربوط به موضوع تقابل فرهنگ غرب و شرق، آثاري است که در آن ها برخلاف آثار ياد شده، مضموني ديگر وجود دارد. به اين توضيح که در اين فيلم ها برتري فرهنگ شرق بر غرب ديده مي شود. گروهي از اين آثار با پرداختن به مشکلات دروني و شخصيتي انسان ها در غرب، راه حل برون رفت از آن را فرهنگ و آيين شرقي مي دانند؛ براي نمونه مي توان فيلم هاي « بوداي کوچک » (40) و « لبه ي تيغ » (41) را نام برد.
گروه ديگر اين آثار، فيلم هايي را شامل مي شود که علت بروز مشکلات در کشورهاي شرقي را حضور و دخالت هاي افراد غربي مي دانند. اين گونه آثار در پي نشان دادن آسيب هاي فرهنگي غرب براي جوامعي با فرهنگ متفاوت در قالبي استعاره اي است. مجموعه فيلم هاي « گودزيلا » (42) و « گامرا » (43) که بيش از چهل قسمت از آن ها تا کنون، به نمايش درآمده است. هجوم هيولاهايي را روايت مي کنند که نتيجه ي بمب ها و آزمايش هاي هسته اي کشورهاي غربي براي ژاپن به شمار مي روند. در داستان اين فيلم ها بر اثر تشعشع اتمي بمباران يا آزمايش هايي که تمام آن ها مربوط به کشورهاي غربي است، هيولايي به وجود مي آيد که به انسان ها هجوم مي آورد و نسل انسان را در معرض نابودي قرار مي دهد. اين هجوم از کشور ژاپن آغاز مي شود و در نهايت، دانشمندان و نظاميان ژاپني آن را برطرف مي کنند.
به استثناي گروه اخير که فرهنگ شرق را در برخي مسائل برتر مي دانست، آثار ياد شده نشاني بر شيطنت غربي در سينما است. اين فيلم ها و نمونه هاي مشابه، علاوه بر آن که سبک زندگي غربي و نگرش غرب محور را در ميان مخاطبان رواج مي دهند، تصويري از خود به نمايش مي گذارند که در نتيجه ي آن به اهدافي در سطح بين الملل دست يابند.

سه. نزاع ميان روسيه و امريکا

در دوران « جنگ سرد » در نظام دو قطبي سياسي، رقابت سختي بين شوروي و امريکا وجود داشت. جنگ سرد، اصطلاحي است که به دوره اي از تنش ها، کشمکش ها و رقابت ها در روابط ايالات متحده ي امريکا، شوروي و هم پيمانان آن ها در طول دهه هاي 1940 تا 1990 م اطلاق مي شود. در طول اين دوره، رقابت ميان اين دو ابرقدرت در عرصه هاي گوناگون مانند اتحاد نظامي، ايدئولوژي، روان شناسي، جاسوسي، ورزش، تجهيزات نظامي، صنعت و توسعه ي فناوري ادامه داشت.
پس از جنگ جهاني دوم در حالي که امريکا در تلاش بود تا کمونيسم را در جهان محدود کند گستره ي جنگ سرد به بسياري از نقاط جهان به ويژه اروپاي غربي، خاورميانه و جنوب شرقي آسيا کشيده شد. در اين دوره، جهان با بحران هاي مکرر مانند ساخت ديوار برلين (1989-1961م)، جنگ کره (1953-1950م)، جنگ ويتنام (1975-1959 م)، بحران موشکي کوبا (1962 م) و جنگ شوروي و افغانستان (1988-1979 م) رو به رشد که هر لحظه، امکان جنگ جهاني جديد را ايجاد مي کرد؛ اما در نهايت، اين اتفاق رخ نداد. يکي از دلايل مهم دوري هر دو طرف از ايجاد يک جنگ مستقيم، دسترسي آن ها به جنگ افزار هسته اي و ترس از استفاده ي طرف مقابل از اين سلاح بود.
سرانجام در پايان دهه ي 1980 م به واسطه ي برنامه هاي اصلاحي و ديدارهاي مقام هاي بلند پايه که به وسيله ي آخرين رهبر شوروي « ميخائيل گورباچف » (44) ترتيب داده شد، جنگ سرد پايان يافت. به دنبال فروپاشي شوروي و جدا شدن جمهوري هاي متعدد از آن کشور و تولد روسيه، تغييرات زيادي در روابط روسيه و امريکا پديد آمد. با آن که امريکايي ها تحت تأثير روابط ايجاد شده از دوران گورباچف، پس از جنگ سرد، ايده ي وحدت منافع امريکا و روسيه را در جهان مطرح کردند. باز هم در عرصه ي سياست بين الملل همواره کشمکش هاي سياسي ميان امريکا و روسيه در مسائل مختلف ديده مي شود.
گروهي از آثار سينمايي و تلويزيوني به موضوع نزاع سياسي امريکا و اتحاد جماهير شوروي در دوران جنگ سرد و مسائل ميان دو کشور پس از پايان جنگ سرد مي پردازند. فيلم شاخص « دکتر استرنج لاويا: چگونه ياد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم » (45) اثر هوشمندانه ي « استنلي کوبريک » (46) يکي از نمونه ها براي اين موضوع است.
در فيلم، يک ژنرال امريکايي دچار اين توهم مي شود که شوروي قصد دارد آب آشاميدني مردم امريکا را مسموم کند و براي انتقام مي خواهد جنگ اتمي راه بيندازد و در اتاق جنگ، همکاران او سعي دارند وي را منصرف کنند. سرانجام تدابير به جايي نمي رسد و خلباني ديوانه که بمب افکنش از کنترل خارج شده، سوار بمب و در حالي که يک کلاه کابوي بر سر دارد شوروي را بمباران مي کند. اين طنز سياه، پيش گويي زود هنگام کوبريک از درگيري ابرقدرت ها و مسابقات تسليحاتي آن ها است که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسيده بود.
فيلم « راکي 2 » (47) يکي از فيلم هاي پر فروش و پر طرفدار کريسمس 1985 م بود. اين فيلم، نمايش تمثيلي جنگ سرد شوروي و امريکا در رينگ مشت زني است. در اين فيلم شخصيت اصلي با ايفاي نقش « راکي » در فيلم هاي راکي قبلي، هويت خويش را به عنوان نماينده ي امريکا که مي تواند با تلاش و پشتکار به هدفش برسد تثبيت کرده است. وي در اين فيلم با حريف روسي خويش به نبرد مي پردازد و او را مغلوب مي کند.
هم چنين در « راکي 4 » (48) هم مي توان مضموني درباره پايان جنگ سرد ديد. در پايان اين فيلم، راکي به شوروي مي رود و دل تماشاگران اطراف رينگ بوکس را به دست مي آورد و قهرمان شوروي را شکست مي دهد. سپس طي نطقي خطاب به مردم شوروي مي گويد:
« وقتي من اين جا آمدم، شما مرا دوست نداشتيد و من نيز علاقه ي زيادي به شما نداشتم، بعد ديدم که احساسات کم کم تغيير کردند. اگر شما بتوانيد تغيير کنيد و من بتوانم تغيير کنم، شايد همه ي ما بتوانيم تغيير کنيم » .
جمعيت فرياد مي زند و رهبر شوروي براي تشويق او به پا مي خيزد. در ابتداي فيلم، راکي به زنش مي گويد که او يک جنگجو است و نمي تواند خودش را عوض کند. ولي وقتي که عاقلانه تر فکر مي کند به اين نتيجه مي رسد که ما همگي مي توانيم ديگر جنگجو نباشيم.
يکي ديگر از نمونه هاي مربوط، مجموعه ي بيست و دو قسمتي « جيمزباند » (49) است که بيش تر قسمت هاي آن مربوط به جنگ سرد و رخدادهاي ميان دو کشور است. از جمله در فيلم « از روسيه با عشق » (50) بخشي از جدال هاي شوروي و امريکا در قالب اقدامات جاسوسي نشان داده مي شود. هم چنين در فيلم « اختاپوس » (51) فردي به نام « خان » قصد دارد با انفجاري اتمي در مرکز نيروي هوايي امريکا در آلمان، باعث خلع سلاح ناتو شود و شوروي به اين وسيله کنترل اروپا را در اختيار بگيرد.
گروه عمده اي از آثار مربوط به نزاع ميان شوروي ( روسيه ) و امريکا در دوران جنگ سرد و پس از آن در قالب فيلم هاي جاسوسي توليد شده است و برخي هم به جنگ هاي احتمالي اتمي ميان شوروي و امريکا مي پردازند. افزون بر آثار ياد شده، مي توان فيلم هاي « کانديداي منچوري » ، (52) « هويت دوگانه » ، (53) « اينديانا جونز و قلمرو جمجمه ي بلورين » ، (54) « سالت » ، (55) « رونين » ، (56) « افراد ايکس: درجه ي يک » ، (57) « حمله به ايالات متحده ي امريکا » ، (58) « در ساحل » (59) و « تعميرکار خياط سرباز جاسوس » (60) براي اين موضوع اشاره کرد.

پي‌نوشت‌ها:

1- Babel
2- Heaven & Earth
3- Lord of War
4- Apocalypse Now
5- The Last Samurai
6- Lost in a Harem
7- The Thief of Bagdad
8- The Son of the Sheik
9- Morocco
10- Buddha Collapsed Out of Shame
11- China Seas
12- 55 Days at Peking
13- The Barbarian and the Geisha
14- Face/ Off
15- Knight and Day
16- Mission: Impossible
17- X-Men
18- Universal Soldier
19- Iron Man
20- The Mechanic
21- The Tourist
22- Lawrence of Arabia
23- Indiana Jones and the Temple of Doom
24- The Mummy
25- When Worlds Collide
26- The 27 th Day
27- Voyage to the Bottom of the Sea
28- Star Wars
29- Star Trek
30- Mars Attacks!
31- The Abyss
32- Armageddon
33- The Omega Code
34- Independence Day
35- 2012
36- The Sorcerer’s Apprentice
37- Pandorum
38- Bulletproof Monk
39- Toy Story
40- Little Buddha
41- The Razor’s Edge
42- Godzilla
43- Gamera
44- Mikhail Gorbachev
45- Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb
46- Stanley Kubrick
47- Rocky II
48- Rocky IV
49- James Bond
50- From Russia with Love
51- Octopussy
52- The Manchurian Candidate
53- Double Identity
54- Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull
55- Salt
56- Ronin
57- X-Men: First Class
58- Invasion USA
59- On the Beach
60- Tinker Tailor Soldier Spy

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد؛ (1391)، سينماي سياسي، سياست سينمايي، قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
هرآنچه که باید راجع به نماز روز چهارشنبه بدانیم
هرآنچه که باید راجع به نماز روز چهارشنبه بدانیم
معنی اسم نیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دلوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دلوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ادیان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ادیان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم احمدرضا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم احمدرضا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اجلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اجلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوالحسین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوالحسین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابو و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابو و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابرار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابرار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابتهاش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابتهاش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ائلمان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ائلمان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
پا به پای غمت من نفس میکشم/مجتبی رمضانی
music_note
پا به پای غمت من نفس میکشم/مجتبی رمضانی
پزشکیان: من وعده‌ عدد و رقمی ندادم
play_arrow
پزشکیان: من وعده‌ عدد و رقمی ندادم
چه شوری داره روضه تو/ابوذر بیوکافی
music_note
چه شوری داره روضه تو/ابوذر بیوکافی
مسائل مالی موسسه مصاف در حال بررسی است
play_arrow
مسائل مالی موسسه مصاف در حال بررسی است