روزشمار زندگي اديب الممالک فراهاني به سير سنوي (Chronological ) (1) و تمام سال ها، هجري قمري است.

گاهشماري اديب الممالک فراهاني

1277؛ پنجشنبه 14 محرم برابر 11 مرداد 1239 و دوم اوت 1860: ولادت در گازران فراهان. 1285؛ ( در 9-8 سالگي ) نخستين تظاهرات شاعري. 1293؛ ( ظاهراً پاييز ) (4): هجرت همراه با برادر بزرگ ترِ خود سيد مهدي، پياده...
چهارشنبه، 2 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گاهشماري اديب الممالک فراهاني
 گاهشماري اديب الممالک فراهاني

 

نويسنده: دکتر سيد علي موسوي گرمارودي




 

روزشمار زندگي اديب الممالک فراهاني به سير سنوي (Chronological ) (1) و تمام سال ها، هجري قمري است.
1277؛ پنجشنبه 14 محرم برابر 11 مرداد 1239 و دوم اوت 1860: ولادت در گازران فراهان. (2)
1285؛ ( در 9-8 سالگي ) نخستين تظاهرات شاعري. (3)
1293؛ ( ظاهراً پاييز ) (4): هجرت همراه با برادر بزرگ ترِ خود سيد مهدي، پياده به قم و سپس به تهران بر اثر تعدي هاي ناصرالدوله حاکم فراهان.
1293؛ احتمالاً اواخر اين سال پيوستن مادر و کهترين برادر و سه خواهر به او و به برادرش سيد مهدي در تهران ( بزرگ ترين برادر سيد علي در فراهان مانده بود. )
1294؛ حضور در درس خوشنويسي ميرزا علي محمد مصفا. (5)
1294؛ اولين ديدار در 17 سالگي با امير نظام گَروسي وزير فوايد وقت در خدمت شاهزاده طهماسب ميرزا مؤيدالدوله.
1294؛ بازگشت به فراهان پس از سفارش مستوفي الممالک به ناصر الدوله ( که خواهر زاده ي مستوفي بود ) به حُسن سلوک و موافقت با بستگان اديب.
1294؛ فروش رفتن ملک موروثي « محمد آباد » با دسيسه ي برادر ارشدش سيد علي و عمويش حاجي ميرزا تقي.
1295؛ ( ظاهراً ) (6): بازگشت به تهران و گفت چکامه اي، ارتجالاً، به امر مؤيدالدوله بر وزن چکامه ي مشهور ابوالفرج روني در بحر قريب اخرب مقصور ( مفعول مفاعيل فاعلات ). (7)
1298؛ ازدواج با دختر حسن خان فراهاني.
1299؛ ( ظاهراً ) به اشاره ي شاهزاده طهماسب ميرزا مؤيدالدوله و يا امير نظام، براي وي مستمرّي در عراق ( = اراک ) تعيين کرده بوده اند، مستوفيِ اراک آن را قطع کرد و او قطعه اي در هجو وي سرود. (8)
1300؛ سفر به غياث آباد فراهان، منزل آقا محمد سلطان، شوهر خاله ي خود. (9)
1302؛ سرودن چکامه براي نقاش چهره ي خويش، مير زين العابدين مشهور به مير آقا. (10)
1302؛ ازدواج با خانم اقدس. (11)
1306؛ سفر به مشهد در 29 سالگي. (12)
1307؛ 22 ذيقعده ( 9 اوت 1890 ) ورود به اردبيل در بازگشت از بادکوبه و تبريز. (13)
1307؛ عيد قربان ( در تبريز ) گفتن چکامه اي بر وزن قصيده ي ابوحنيفه ي اسکافي. (14)
1307؛ 17 ذي الحجه: گرفتن لقب امير الشعرايي به فرمان ناصرالدين شاه، ولي به دست امير نظام در تبريز و پوشيدن تشريف و خلعت آن.
1308؛ همراه وليعهد ( مظفرالدين ميرزا ) در باغ شمال تبريز، در چکامه اي از فرزند دو ساله اش عيسي سخن مي گويد. (15)
1308؛ 25 محرم: در باغ ميرزا جواد آقا، مجتهد تبريزي، همراه با اعيان شهر مهمان بود و چکامه سرود. (16)
1308؛ 25 صفر: در تبريز به پسر دو سال و دو ماهه اش، عيسي از سوي مظفرالدين ميرزا، خلعت استيفاء داده شد. (17)
1308؛ چهارشنبه 14 ربيع الاول: در قريه ي چيق لو، در مراغه بوده. (18)
1308؛ دوم ربيع الثاني در ارومي با وليعهد و ساعد الملک و نصرت الدوله، مهمان آقاخان امير تومان است. (19)
1308؛ 10 شعبان ( اول نوروز ) چکامه اي گفته که در آن قواعد قافيه اي دال و ذال را مرعي داشته، ولي محسود متشاعران واقع شده، در تبريز. (20)
1308؛ 15 شعبان: سرودن قصيده براي کاخي که وليعهد، همان سال در تبريز تمام کرده بوده و نيز جشن ميلاد حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف). (21)
1308؛ عيد فطر در تبريز، قصيده اي به مناسبت عيد فطر براي وليعهد خوانده و در آن از مرگ فتح الله خان شيباني که 20 رجب همان سال فوت شده، ابراز تأسف کرده است. (22)
1308؛ 29 ذي القعده در تبريز به اخوانيه ي حجت الاسلام محمد تقي نيّر تبريزي، پاسخ داده است. (23)
1309؛ 16 محرم: سفر به عتبات عاليات ( در راه، در کرمانشاه، چکامه اي به مناسبت عقد قمر السلطنه، دختر وليعهد، مظفرالدين ميرزا با پسر حسام الملک سروده ). (24)
1309؛ ماه شعبان: از کربلا، چکامه اي به سنندج نزد امير نظام فرستاده و نوروز را به او تبريک گفته. (25)
1310؛ عيد غدير ترجيع بند غديريه را در حضور اميرنظام خوانده است. اميرنظام براي گوشمال کساني که بر ضياءالدوله شورش کرده بودند، به کرمانشاه رفته بود. (26)
1311؛ 12 محرم: چکامه اي در مدح ضياءالدوله امير انوشيروان سروده و سرکوب شورشيان کرمانشاه را به او تبريک گفته. (27)
1311؛ 17 جمادي الثاني: به مناسبت رسيدن « تشريفِ فاخر » ناصرالدين شاه براي امير نظام به کرمانشاه، چکامه سروده. (28)
1311؛ عيد قربان: در دولت آباد ملاير بوده است. (29)
1312؛ 5 ربيع الثاني: در راه سفر از قزوين به رشت، در منجيل بوده و قصيده اي را که براي سالگرد ميلاد ناصرالدين شاه در ماه صفر همين سال سروده بوده، شب يکشنبه در منجيل پاکنويس کرده است. (30)
1312؛ 17 ربيع الثاني: نگارش کتاب سماءالدنيا در علم هيئت در منزل حسام العلما. (31)
1312؛ اول و بيستم رجب: در رشت بوده است. (32)
1312؛ بيست رمضان: هنوز در رشت است و چکامه ي « اين نبيني که چو هنگام بهار آيد » را براي اميرنظام به تهران فرستاده. (33)
1312؛ در رشت ماده تاريخي براي گربه اي که در خانه ي شخصي ملقب به موش، سه قلو زاييده بوده است، ساخته. (34)
1313؛ ربيع الثاني: در مرادآباد، يک فرسنگي کرمانشاه، همراه اميرنظام، مهمان آقا اسدالله امام جمعه بوده است. (35)
1313؛ 18 شعبان: در رشت و 25 ذيحجه: در تهران بوده است. (36)
1314؛ اول رجب: در تهران بوده است و دو مدحيّه براي ميرزا محمد حسين فروغي، ( پدر محمدعلي فروغي ) سروده. (37)
1314؛ گرفتن لقب اديب الممالک از مظفرالدين شاه. (38)
1314؛ ذي القعده: اميرنظام دوباره پيشکار کُلّ آذربايجان شده و اديب هم با او به آذربايجان مي رود. (39)
1316؛ صفر: در زنجان بوده است ( هنگام آمدن نوه ي فتحعليشاه به آنجا ) (40)
1316؛ 15 شعبان: در تبريز، در حضور وليعهد، در مراسم سلام عيد نيمه شعبان، چکامه خواند. (41)
1316؛ عيد فطر در تبريز، در حضور اميرنظام بوده است. (42)
1317؛ دوم ربيع الاول: در تبريز، هنگام ورود نظام السلطنه، چون دستش شکسته بوده و نتوانسته به استقبال برود، يک قصيده و يک قطعه فرستاده. (43)
1317؛ سه شنبه، 9 رجب در تبريز پاسخ يک منجم آلماني را که گفته بوده: « شهابي زمين را نابود مي کند »، در شعري داده است. (44)
1317؛ سوم شعبان: ميلاد امام حسين (عليه السلام) در تبريز بوده است. (45)
1317؛ عيد فطر: در تبريز بوده. (46)
1317؛ 17 ذي القعده: تبريز، خانه ي حاجي غلامرضا، تاجر اصفهاني. (47)
1317؛ 14 ذي الحجه: تبريز، غديريه ساخته. (48)
1317؛ دهه ي آخر ذي الحجه: منظومه ي نصاب لغات فرانسه را گفته. (49)
1317؛ نايب رئيس مدرسه ي لقمانيه شده است که به همت لقمان الممالک، طبيب شخصي محمدعلي ميرزا تأسيس يافت و خودِ لقمان الممالک رئيس آن بود. (50)
1317؛ پس از نيابت رياست مدرسه ي لقمانيه و انتشار روزنامه ي ادب، طولي نکشيد که مجدداً کناره گرفت و منزوي شد و پس از اندکي يکباره عمّامه و عبا پوشيد. (51)
1318؛ 4 رمضان: روز نشر نخستين شماره ي ادب خراسان ( هفتگي، 8 صفحه، 30×30، جمع شماره هاي سال اول: 48. مشتمل بر 384 صفحه و شماره ي آخر، 15 شعبان 1319، 27 نوامبر 1901 ).
1319؛ محرم: در طرابوزان بوده است. (52)
1319؛ جمادي الاولي: مسافرت به قفقاز به مدت يک ماه. (53)
1319؛ 6 رمضان: نشر شماره ي اول، سال دوم ادب در خراسان، ( عيناً مثل سال قبل: هفتگي و جمعاً 48 شماره با 384 صفحه. )
1320؛ 16 رمضان: انتشار شماره ي اول سال سوم ادب خراسان، که 14 شماره منتشر شد و سپس به تهران منتقل گرديد. (54)
1320؛ 22 ذي الحجه: نوروز در خراسان بوده. (55)
1320، ملاقات با غلامحسين خان افضل الملک در مشهد. (56)
1321؛ 10 ذي القعده: در تهران، صبح پنجشنبه، در خانه ي روي آب انبار خود را دروازه دولاب بوده است. (57)
1321؛ 27 رجب: روز دوشنبه، برابر با 19 اکتبر 1903، انتشار نخستين شماره از روزنامه ي ادب تهران.
1323؛ 18 جمادي الاولي: در بادکوبه بوده. (58)
1323؛ ماه رمضان: در رشت بوده، بر سفرنامه ي معين السلطنه ي رشتي به اروپا و آمريکا تقريظ نوشته. (59)
1323، 8 ذي القعده: تا 30 ذيحجه بادکوبه بوده و قصيده در سبب ضعف اهل اسلام سروده. (60)
1324؛ 9 ربيع الثاني: نشر آخرين شماره ي ادب تهران، روي هم 188 شماره.
1324؛ شنبه 17 شعبان: تهران، دو چکامه به مناسبت اعطاي مشروطيت مظفري. (61)
1325؛ چهارشنبه 8 ربيع الثاني: در تهران بوده است. (62)
1326؛ 3 جمادي الاولي روز چهارشنبه: در فراهان، در « انجمن ميثاق » بوده است. (63)
1327؛ سه شنبه 24 جمادي الاخر: ورود همراه با محمدولي خان سپهدار و فتح تهران. (64)
1327؛ 13 رجب: دار زدن آيت الله شيخ فضل الله نوري (65) و موضع گيري موافق اديب در قطعه اي توهين آميز که به همين مناسبت سرود.
1328؛ سه شنبه 24 ذي الحجه، در سمنان بوده. (66)
1329؛ از سوي رئيس عدليه، رئيس صلحيه ي ساوجبلاغ شد. (67)
1329؛ 11 ذي الحجه برابر با 3 دسامبر 1911 در تهران بوده. (68)
1329؛ ( برابر با 17 حمل ) در سمنان بوده. (69)
1330؛ 13 رمضان يکشنبه، برابر با 26 اوت 1912 در جواب لسان الادب، شعر سروده. (70)
1330، وفات دخترش ( که در خراسان شوهر کرده بود ). (71)
1331، يکشنبه 21 ربيع الثاني ( 10 فروردين ) در قاسم آباد بزرگ ساوجبلاغ بوده. (72)
1331؛ 29 ذي القعده: قصبه ي اشتهارد. (73)
1332؛ عيد غدير: در تهران، در جشن سال ششم افتتاح مدرسه ي سادات تهران شعر گفته و شرکت کرده. (74)
1333؛ 11 محرم: در تهران در مجلس روضه خواني با حضور عاصم بيک، سفير عثماني، شرکت کرده. (75)
1335؛ سرودن قصيده به مناسبت نخستين حکم صِحيه ي ( = اداره ي بهداشت ) تهران در اخراج گاوها از شهر تهران. (76)
1335؛ 28 ربيع الثاني (77) مرگ اديب الممالک فراهاني.

پي‌نوشت‌ها:

1. تمام تاريخ ها با تقويم تطبيقي هزار و پانصد ساله ي هجري قمري، به کوشش دکتر قريشي، تهران 1360، نوشته ي فرديناند و وستنفلد و ادوارد ماهلر، تطبيق داده شده است.
2. از مبدأ تولد اديب، حوادث فرهنگي در طول عمر اديب را تا پنجاه سال در جدول زير مرور مي کنيم:
- 7 سال پس از درگذشت قاآني ( 5 شعبان 1270 )؛
- 3 سال پس از درگذشت فروغي بسطامي ( 25 محرم 1274 )؛
- 1 سال پس از درگذشت ميرزا ابوالحسن يغماي جندقي ( 6 ربيع الثاني 1276 )؛
- 8 سال پيش از درگذشت محمدعلي سروش اصفهاني ( 1285 هجري قمري )؛
- 12 سال پيش از درگذشت حاج ملاهادي سبزواري ( ذيحجه ي 1289 )؛
- 14 سال پيش از درگذشت ميرزا نصر الله شهاب اصفهاني ( 1291 هجري قمري )؛
- 28 سال پيش از درگذشت فرهاد ميرزا صاحب کتاب زنبيل ( 1305 هجري قمري )؛
- 31 سال پيش از درگذشت ابونصر فتح الله شيباني ( 20 رجب 1308 )؛
- 34 سال پيش از درگذشت محمود خان ملک الشعراء ( 1311 هجري قمري )؛
- 37 سال پيش از کشته شدن ناصر الدين شاه ( 18 ذيقعده ي 1313 )؛
- 38 سال پيش از درگذشت ميرزا حبيب اصفهاني ( 1315 هجري قمري )؛
- 40 سال پيش از درگذشت حسنعلي خان امير نظام گروسي در کرمان ( 5 رمضان 1317 )؛
- 49 سال پيش از کشته شدن صور اسرافيل در باغشاه ( 24 جمادي الاولي 1326 )؛
- 50 سال پيش از کشته شدن آيت الله شيخ فضل الله نوري ( 13 رجب 1327 )؛
3. ديباچه ي ديوان اديب، چاپ وحيد، ص « کد ».
4. « هنگام ورود ما، در طهران، هوا سرد بود » ديباچه ي ديوان قديم اديب، چاپ وحيد، ص « يج ».
5. ديباچه ي ديوان اديب، چاپ وحيد، ص « يو ».
6. مي گوييم ظاهراً، زيرا اديب در زندگينامه ي خود، ماجراي شعر گفتن به دستور مؤيدالدوله را بدون ذکر تاريخ اما در حوادث قبل از 1294 ذکر مي کند، يعني پس از اين حکايت، ( ص « يز » ديباچه ي ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي ) مي گويد که در 1294 پس از توصيه ي مستوفي الممالک به ناصرالدوله در مورد او و برادران و خانواده اش، به فراهان بازمي گردد. در حالي که در آغاز قصيده را در 1295 در محضر مؤيدالدوله، ارتجالاً، گفته بوده است. پس، بايد در 1295 دوباره از فراهان به تهران بازگشته باشد، يا آنکه سفري که در 1294 پس از سفارش مستوفي به فراهان کرده صرفاً براي سرکشي به املاک و امور آنجا و موقتي بوده است.
7. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 406.
8. همان، ص 276، و مي توان دريافت که شايد به همين دليل هنوز در فراهان مي بوده است.
9. همان، ص 199، مقدمه ي قصيده ي فکاهي.
10. همان، ص 40.
11. ديباچه ي ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص « ک ».
12. سفرنامه ي خراسان و کرمان، انتشارات توس، [ بي تا ]، ص 56.
13. ارمغان، س يازدهم، ش اول، ص 15 به بعد.
14. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 366. قصيده ي اسکافي را از صدرالشعراء، غلامحسين ميرزا، پدر ايرج ميرزا ( تولد 1250، از صبا تا نيما، جلد دوم، ص 383 ) شنيده بوده است. ايرج ميرزا هم در 19 سالگي و در وليعهدي مظفرالدين ميرزا، لقب صدرالشعرايي گرفته بود.
15. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، صفحه ي 325.
16. همان، ص 481.
17. همان، ص 388.
18. همان، ص 394.
19. همان، ص 390.
20. همان، ص 149.
21. همان، ص 297.
22. همان، ص 153.
23. همان، ص 31.
24. همان، ص 341.
25. همان، ص 161.
26. همان، ص 535.
27. همان، ص 234.
28. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 303.
29. همان، صص 239 و 242.
30. همان، ص 98.
31. مجله ي ارمغان، س دهم، ص 478 به بعد.
32. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، صص 721 و 724.
33. همان، ص 155.
34. همان، ص 211.
35. همان، ص 94.
36. همان، صص 221-690.
37. همان، صص 13-124.
38. همان، ص « يط ».
39. همان، ص « يط ».
40. ديوان چاپ وحيد دستگردي، ص 12.
41. همان، ص 14.
42. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، صص 287.
43. همان، صص 25-428.
44. همان، ص 165.
45. همان، ص 490.
46. همان، ص 234.
47. همان، ص 178.
48. همان، ص 460.
49. همان، ص 747.
50. مجله ي آينده، س 17، ص 563.
51. از روزنامه ي کاوه، دوره ي جديد، ش 20، طبع برلين، به نقل از تاريخ جرايد، ج 1، صص 81-82.
52. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 721.
53. به نقل از: نشريه ي ادب اديب الممالک چاپ خراسان، س 1، س 36، ص 288.
54. انتقال نشريه ي ادب به تهران به دستور مظفرالدين شاه انجام شد.
55. سفرنامه ي خراسان و کرمان، تهران، انتشارات توس، [ بي تا ]، ص 688.
56. همان، ص 55.
57. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 203.
58. همان، صص 113-250.
59. همان، ص 461.
60. همان، ص 133.
61. همان، صص 55-137.
62. همان، ص 405.
63. همان، ص 84.
64. ديوان تصحيح گرمارودي، ج 2، قطعه ي شماره ي 49.
65. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 112.
66. همان، ص 445
67. همان، ص 61. ( شعري را که به مناسبت عزل خود از رياست همين صليحه ساخته، در ص 89 ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي بخوانيد )
68. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 190.
69. همان، ص 11.
70. همان، ص 110.
71. ديباچه ي ديوان چاپ وحيد دستگردي، ص: « ک ».
72. ديوان قديم اديب، چاپ وحيد دستگردي، ص 645.
73. همان، ص 506.
74. همان، ص 126.
75. همان، ص 28.
76. همان، ص 74.
77. برابر با چهارشنبه ي 24 ژانويه 1917 و 4 بهمن ماه 1295.

منبع مقاله :
موسوي گرمارودي، سيد علي؛ (1391)، اديب الممالک فراهاني، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط