زمینه های اصلی فعالیت سازمان های غیردولتی

سازمان هایی نظیر سازمان های غیردولتی NGOها و بحث در اطراف معنی این اصطلاح حداقل به اواسط قرن نوزدهم بر می گردد. بعضی از این نوع سازمان ها از صدها سال پیش تاکنون ادامه داشته و از شکل های آغازین ساده
شنبه، 9 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمینه های اصلی فعالیت سازمان های غیردولتی
 زمینه های اصلی فعالیت سازمان های غیردولتی

 

نویسنده: محمد جواد زاهدی مازندرانی




 

سازمان هایی نظیر سازمان های غیردولتی NGOها و بحث در اطراف معنی این اصطلاح حداقل به اواسط قرن نوزدهم بر می گردد. بعضی از این نوع سازمان ها از صدها سال پیش تاکنون ادامه داشته و از شکل های آغازین ساده تحویل یافته و به سازمان های پیچیده تبدیل شده اند. بسیاری از این انجمن ها به عنوان انجمن های عمومی شناخته شده بودند از جمله انجمن های داوطلبانه سازمان های رفاه اجتماعی، نیکوکاری ها، و میسیونری های دوره استعماری، اصطلاح NGO اولین بار توسط سازمان ملل در سال 1949 به کار برده شد. در آغاز، این اصطلاح برای طیف وسیعی از سازمان ها به کار برده شد. سپس اصطلاح های به کار رفته برای شناسایی این سازمان ها کاربردی های چند بعدی پیدا کردند. بعضی از این اصطلاح ها از این قرارند:« انجمن های داوطلبی»، « انجمن های غیرانتفاعی»، « سازمان های غیردولتی بین المللی»، « سازمان های توسعه ای غیردولتی»، «سازمان های جنبش جدید اجتماعی»،«سازمان های مردمی»، «سازمان های حمایت مردم محلی»، و «سازمان های حمایت از اعضاء» که هر یک برای نامگذاری و شناسایی یک دسته خاص و معین از این قبیل سازمان ها با دلالت های کارکردی ویژه مورد استفاده قرار گرفتند. این اصطلاحات در برگیرنده طیف وسیعی از سازمان ها است که با ایدئولوژی های متنوع سازماندهی شده و در راستای هدف های معینی عمل می کنند. این سازمان ها شامل مدارس، بیمارستان ها، بنیادهای خیریه، باشگاه ها، انجمن های دینی، کارگزاری (آژانس)های توسعه ای، انجمن های حرفه ای، تعاونی ها، جوامع کمک متقابل، بینادها و گروه های لابی هستند. ممکن است ادعا شود که سازمان هایی که نوعاً بحران بین المللی را به وجود می آورند، سازمان های تروریست، سازمان های جدایی طلب، جوامع زیرزمینی و انجمن های تجاری را نیز باید به عنوان سازمان های غیردولتی طبقه بندی کرد. به رغم محدودیت آگاهی مورد وفاق درباره معنی اصطلاح NGO، ادبیات وسیعی در مورد آن ها تولید شده و درباره نقش آن ها دیدگاه های متنوعی ارائه شده هاست که البته در برخی موارد اسامی ثبت شده به عنوان سازمان غیردولتی عملاً تشکل سازمان یافته و فعالی محسوب نمی شوند. مشکلی که در تعاریف فعلی وجود دارد آن است که سازمان های مشابه می توانند با نام و زمینه های متفاوت به عنوان سازمان های غیردولتی مورد ارجاع قرار گیرد. به علاوه، سازمان ها می توانند ماهیت خود را تغییر دهند. به طور مثال بانک گرامین به رغم این که عملکردش مشابه سایر بانک ها است اما در آغاز تحت عنوان NGO به ثبت رسید و بر این اساس هنوزهم به عنوان مدلی از NGO مورد بررسی قرار می گیرد. بر همین منوال است جنبش سارودایا در سریلانکا که بر اساس منافع خود ترجیح می دهد انجمن داوطلبانه، سازمان غیردولتی، سازمان داوطلبانه توسعه ای خوانده شود.
در اصطلاح شناسی (ترمینولوژی)های اساسی تر، NGOها کلاً در نقطه مقابل دولت و سازمان های انتفاعی تعریف شده اند. حقانیت ادعایی در مورد NGOها از انتقاد عملکرد دولت و بخش خصوصی ناشی می شود زیرا عملکرد و اهداف NGO ها به میزان زیادی با دو بخش یاد شده متفاوت است. با این حال دلایل همکاری بین دولت ها و سازمان های غیردولتی هر روز بیشتر می شود. در بعضی موارد، NGOها مورد حمایت آشکار احزاب سیاسی قرار دارند و حتی امروزه در مواردی NGOها برای سازماندهی احزاب سیاسی خود و ورود به سیاست های رقابتی کوشش هایی به عمل می آورند که به اعتبار این کوشش ها می توان شباهت هایی را میان عملکرد این قبیل NGOها و عملکرد دولت ها در فضای کنش در خرده نظام سیاسی نظام اجتماعی تشخیص داد.
رجحان بین انتفاعی و غیرانتفاعی بودن امروزه دیگر دلات های قاطع گذشته خود را ندارد و در یک روند بی رنگ شدن تمایز قرار دارد. در حال حاضر حرکت در جهت خوداتکایی مالی، مسئولیت اصلی و یکی از کارکردهای مورد انتظار NGOها به عنوان سازمان های اقدام کننده محسوب می شود. به رغم این واقعیت که برنامه های NGOها به سوی اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار سمت گیری شده و همکاری فزاینده ای بین این سازمان ها و کارگزاری های پیش برنده اصلاحات اقتصادی در جریان است، اما چرخه مذکور مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. به طور مثال در اجلاس بنگاه های اقتصادی خرد که در سال 1997 برقرار گردیده، NGOهای اصلی کشورهای در حال توسعه همراه با آژانس های مالی بین المللی شرکت داشتند. گرایش اصلی در این زمینه تقویت از طریق حرکت در جهت حرفه ای شدن و استاندارد کردن عملیات سازمانی است. علاوه بر آن، بعضی از سازمان ها وابسته به خدمات مجانی برای انجام برنامه های خود هستند، در حالی که در برخی فعالیت های دیگر، منحصراً وابسته به کارکردهای بیرونی اند. این روابط بین NGOها وبخش انتفاعی در کشورهای در حال توسعه مورد توجه چندانی قرار نگرفته و این امر به رغم گسترش فعالیت ها در آن دسته از این کشورها که اصلاحات اقتصادی با سمت گیری بازار را پذیرفته اند، به طور جدی جریان دارد.
داوطلبی بودن 1 ویژگی مهم دیگریست که اغلب برای تمایز NGOها از بخش تجاری و دولتی به آن استناد می شود. ویژگی داوطلبانه بودن که تحت ارزش های درونزا وسنتی به رسمیت شناخته شده، ویژگی موروثی تشکل هایی محسوب می شود که تحت عنوان NGO شناخته می شوند.
الحاق صفت داوطلبانه بودن در برنامه های NGO به پایداری برنامه ها کمک می کند. انجمن های داوطلبانه به طور تاریخی در عرصه های فعالیت سیاسی نیز بوده اند و همانگونه که رابرت ویرسینگ2 اشاره کرده است انجمن های داوطلبانه از ارزش های سنتی و رسوم و قواعد رهبری سنتی بهره برداری می کنند و وابستگی کم تری به منابع خارجی دارند. بر اساس تحقیق او در مورد رابطه بین ذات ساختاری سلسله مراتب جامعه روستایی وانجمن های داوطلبانه، نتیجه گرفته می شود که دولت ها در اجرای برنامه های توسعه در اجتماعات روستایی از طریق بی توجهی به کارگزاری های سنتی در جریان نوسازی روستاها موجبات افزایش فاصله میان اجتماعی، یعنی غنی تر شدن ثروتمندان و فقیرت شدن فقرا شده اند.
اکثر پژوهشگران بر این نکته توافق دارند که تعریف دقیق NGO با مشکلاتی همراه است ابهامات قابل توجهی را در فهم اهداف، اصول تشکیلاتی و طرز عمل این سازمان ها پدید می آورد. اغلب صاحب نظران در طبقه بندی این قبیل سازمان ها به لحاظ این قبیل ابهامات معماری با مشکلات جدی مواجه می شوند. به طور مثال ر.ک. استایرات3استدلال می کند معیارهای طرح شده برای شناخت دقیق این سازمان ها به کار نمی آید و نورمن اوفاف4 معتقد است که این معیارها نامشخص اند. در حالی که این دو و نیز اغلب صاحب نظران دیگر بر اهمیت درک نقش اجتماعی NGOها، دولت و جامعه های محلی، ملی و بین المللی در زمینه های مختلف به عنوان مؤلفه های شالوده ای برای تبیین وضعیت و فهم و درک ماهیت این سازمان ها تأکید می شود.
موضوعاتی که در این زمینه اغلب مورد بحث قرار می گیرد عبارتند از: نقش NGOها در بحث ها و تبادل نظرهای بین المللی، رابطه تعاملی آن ها با دولت های ملی و جنبش های سیاسی، رابطه تعاملی آن ها با اقتصاد بازار، دخالت آن ها در مسائل جنسیت، نقش آن ها در آموزش و سایر موارد مرتبط با دگرگونی اجتماعی و نقش آن ها در ساختار نظام سیاسی جامعه.

NGOها و جامعه بین المللی

در حال حاضر، سازمان های غیردولتی در کنفرانس های مهم محیط زیست، وضعیت زنان و نظایر آن در سطح بین المللی دارای موقعیتی چشمگیر در جدول برنامه ها هستند. پیکاش پاندی 5 در مورد پروژه آرون 2(Arun ll) که یک پروژه هیدروالکتریک برای رودخانه آرون در نپال است توضیح می دهد که چگونه NGOها سوآلاتی را در مورد این پروژه مطرح ساختند که از سوی دولت نپال نادیده گرفته شده بود، اما این موارد توسط سازمان های غیردولتی بین المللی مورد توجه قرار گرفت و نتایج جالبی از این طریق به دست آمد. یکی از نتایج این بود که وام دهندگان بین المللی از پروژه کنار کشیدند و پروژه غیر فعال شد. با وجود این، پس از آن دولت نپال پروژه های هیدرو الکتریک بزرگ تری با اثرگذاری زیست محیطی بهتر نسبت به پروژه آرون 2 را آغاز کرد؛ این اقدام با بر چسب زدن ضد رشد و توسعه به NGOها توسط دولت ممکن شد. تمام این ها برای NGOهای نپال غیر قابل پیش بینی بود.
انتقاد گرایی NGO نسبت به عملیات دولت ها در محل های تبادل نظر بین المللی (مانند کنفرانس زنان در پکن در سال 1992، کنفرانس ریو در سال 1993 در مورد محیط زیست و اجلاس اجتماعی سال 1995 در کپنهاک) دلیل اساسی برای تضاد6 بین دولت ها و NGOها است. این همین ترتیب بر دولت ها برای تغییر سیاست هایشان تحمیل می شود. ادعای NGOها در این موارد تبادل نظر بسیار جدی و اغلب استدلال هایشان قوی است، به همین لحاظ عموماً در بسیج رأی بین المللی توفیق زیادی به دست می آورند. مثلاً NGOها در سریلانکا درگیر گفتگوی بی پایانی برای ایجاد آرامش سیاسی بودند. در بسیاری از موارد، دولت ها برای اجرای کار و جابه جایی مقامات مدیریتی، اصلاح برنامه ها و مذاکرات بین نیروهای نظامی تامیل و دولت، به طورکامل به NGOها تکیه می کنند. در چنین موقعیت هایی، دولت ها و بعضی از سازمان های غیردولتی وقتی ازجانب گروه های ذینفع به ویژه آن هایی که مخالف سیاست های دولت اند، ارزیابی می شوند، در معرض اتهام کمک به «تروریست ها» و عمل بر علیه «عناصرملی» قرار می گیرند و از این طریق اغلب دچار بحران می شوند. NGOها منافع متنوعی را نمایندگی می کنند و منازعات غالباً به منازعات بین سازمان های غیردولتی که به ابتکار سیاسی دولت حساس هستند و آن هایی که با نگاه محافظه گرانه در مورد این سیاست ها ارزیابی می کنند، منجر می شود. گسترش سیاست ها در جهتی که NGOها می توانند بر سیاست های دولت تسلط یابند بیشتر به رأی بین المللی، ماهیت منازعه و رابطه معین کشور با جامعه بین المللی وابسته است تا به داشتن هیأت مدیره محلی قدرتمند برای حمایت از دستورالعمل های اجرایی.

نقش سازمان های غیردولتی در عرصه ملی

سازمان های غیردولتی که با هدف حمایت گری و تقویت و تحکیم فرایند توسعه و خدمت رسانی مناسب تر و ارزان تر تشکیل می شوند در حوزه های متنوع و مختلفی در سطوح مختلف محلی، ناحیه ای و ملی در داخل مرزهای دولت- ملت ها فعالیت می کنند. این سازمان ها با برقراری ارتباط با نهادهای بخش عمومی در اجرای پروژه ه ای دولتی سهیم می گردند، با انجام پژوهش های مختلف به تناسب اهدافشان به حل مسائلی که جامعه با آن درگیر است می پردازند و در بسیاری از مواقع با فعالیت های خود، مردم را به ضرورت رعایت اصول بهداشتی، زیست محیطی و نیز حقوق وظایف شان در عرصه زندگی اجتماعی و ملی آشنا می کنند. همچنین می توان به نقش آموزشی این سازمان ها اشاره کرد که اغلب به صورت های بسیار متنوع می توانند در جهت رسیدن به اهداف خود، گروه های مورد نظر خود را آموزش دهند. فعالیت های اصلی سازمان های غیردولتی در عرصه های ملی از این قرار است:
1.تحقیقات: سازمان های غیردولتی می توانند با انجام تحقیقات درباره محورهای مربوط به اهداف خود و عرضه نتایج این تحقیقات به ارگان های دولتی، به منظور انتشار آن ها در سطح جامعه، به حل مسائل گروه های مختلف اجتماعی، قانونگذاری متناسب و گنجاندن راهکارهای مناسب در برنامه ریزی های کلان ملی به دولت یاری رسانند.
2.آموزش: این سازمان ها خارج از حیطه آموزش رسمی دولتی می توانند با ابتکارات و امکانات گسترده مردمی خود، قشرهای گوناگون مردم را در زمینه های مختلف آموزش دهند و در بالا بردن آگاهی و فرهنگ عمومی اثرگذار باشند. ماهیت این آموزش، باید بر اساس پذیرش تغییر شکل گیرد و به گونه ای حرکت شود که اعضاء در ارتباط مستقیم آموزش و پرورش تعلیم و تعلم نسبت به یکدیگر قرار گیرند.
3.بسیج عمومی: سازمان های غیردولتی می توانند در برانگیختن توجه و حساسیت مردم به حل مشکل ها و بحران ها، بسیار اثرگذار و کارآمد باشند. آن ها می توانند به بسیج امکانات مردمی در زمینه های مختلف بپردازند. از جمله این اقدامات می توان از کمک به آسیب دیدگان حوادث غیرمترقبه، بسیج عمومی در پیشبرد بهداشت فردی و بهداشت محیط با کمک و مشارکت بهداشت یاران، بسیج عمومی برای پاکسازی های زیست محیطی، بسیج عمومی برای کمک رسانی به سالمندان و نیازمندان نام برد.
4.همکاری با ارگان های دولتی: لازم به ذکر است که هنوز ارگان های دولتی، به اهمیت و جایگاه سازمان های غیردولتی در پیشبرد هدف ها و برنامه های خود، باور لازم را ندارند و به همین دلیل نه تنها عموماً داوطلب همکاری مشترک با این سازمان ها نیستند، بلکه در مواردی که از طرف سازمان های غیردولتی برای پیشبرد برنامه مشترک با آن ها اقدام صورت می گیرد، مشکلات فراوان و فرساینده مرتبط با طرز عمل دستگاه های دیوان اداری، باعث کاهش کارآیی آن ها شده و رسیدن به نتایج مطلوب را دشوار می سازد.
در مجموع کارکردهای سازمان های غیردولتی عبارتند از:
1.اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی؛
2.پایداری در تولید و مصرف؛
3.بسیج مردمی (جلب مشارکت های مردمی)؛
4.ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین بخش های دولتی و مردم؛
5.گسترش نظارت عمومی؛
6.ارزیابی پروژه ها و فعالیت های عمومی؛
7.ارتباطات بین المللی (ایجاد، گسترش و تقویت تفاهم بین ملت های گوناگون)؛
8.بسیج منابع (جلب سرمایه) برای حمایت از آسیب دیدگان و گروه های آسیب پذیر؛
9.افزایش بهره وری در استفاده از منابع؛
10.ارائه خدمات امدادی، رفاهی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی.

پی‌نوشت‌ها:

1.Voluntarism
2.Robert Wirsing
3.R.L. Stirrat
4.Norman Uophoff
5.Pikash Pandey
6.Anta Gonism

منبع مقاله :
زاهدی مازندرانی، محمد جواد؛ (1388) نقش سازمان های غیردولتی در توسعه پایدار، تهران: مازیار، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما