منبع: راسخون
عناصر اساسی جامعهپذیری
جامعهپذیری افراد مستلزم سه عنصر اساسی است:
الف) کنش متقابل انسانی؛ فرد تنها در جریان کنش متقابل با دیگر انسانها الگوهای رفتاری را یاد گرفته و درونی میکند.
ب) زبان؛ زبان به انسانها اجازه میدهد که فرهنگ را بیافرینند، تجربهها را انباشته کنند و شیوههای رفتاریشان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.
ج) تجربهپذیری عاطفی؛ یادگیری شیوه ابراز احساسات و روابط عواطفی عنصری لازم برای یادگیری و انتقال ارزشهای فرهنگی است.
انواع اجتماعی شدن
با توجّه به اینكه نظام جامعهپذیری افراد را برای زندگی اجتماعی آماده میسازد و این ساز و كار از طریق نهادهای گوناگون و به اشكال رسمی و غیررسمی انجام میشود:
1- رسمی : نهادهای آموزشی و ارتشی، نمونه هایی از عوامل رسمی و ساختارمند انتقال شیوه های عملکرد و اندیشیدن مقبول جامعه به فرد به شمار می آیند .
2- غیر رسمی : ] اجتماعی شدن می تواند از طریق روابط متقابل با خانواده، همسالان و عضویت در گروه ها و باشگاه های غیررسمی نیزتحقق می پذیرد.
آنچه مسلم است اینكه، با وجود تنوّع نهادهای مؤثّر در جامعهپذیری، هماهنگی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه موجب همگرایی نسبی آموزههای آنها در شكلگیری شخصیّت فردی و اجتماعـی میشود. هر گـونه واگرایی و تفرّق در آموزههـای اجتماعـی شدن، میتواند تناقضات و بحرانهای فردی و اجتماعی را در جامعه پدید آورد. به همین دلیل، مدیریت فرهنگی و آموزش جامعه باید به گونهای باشد كه تنشها و تعارضها و به دنبال آن مسائل فردی و اجتماعی را به كمترین حدّ ممكن كاهش دهد.
هدف از جامعه پذیرى
جامعه پذیری به معنای همسازی و همنوایی فرد با ارزش ها ،هنجارها و نگرش های گروهی و اجتماعی است یا به مفهوم دیگر،جامعه پذیری فرآیندی است كه به واسطه آن، هر فرد دانش و مهارت های اجتماعی لازم برای مشاركت مؤثر و فعال در زندگی گروهی و اجتماعی را كسب می كند. مجموعه این ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، دانش ها و مهارت ها فرد را قادر می سازد كه با گروه ها و افراد جامعه، روابط و كنش های متقابل داشته باشد. فرآیند جامعه پذیری امری مستمر و به اعتباری مادام العمر است. از دیدگاه فرد،جامعه پذیری فرآیندی است كه طی آن فرد به كسب هویت نایل و با پذیرفتن ارزش ها، هنجارها، آرمان ها و شیوه های زندگی تحت شرایط مطلوب قادر به تحقق استعدادهای بالقوه خود می شود. اگر جریان جامعه پذیری با موانعی مواجه شود به محدودیت رشد فردی می انجامد. به هر حال برای فرد جامعه پذیری، شرطی اجتناب ناپذیر در امر خودآگاهی و تشكیل هویت محسوب می شود. از اینرو جامعه پذیری شامل دو فرآیند مكمل است : انتقال میراث اجتماعی و فرهنگی، و رشد شخصیت.محتوای فرآیند جامعه پذیری به گوناگونی جامعه های انسانی است. بدین معنا كه هر جامعه ای با توجه به شرایط و مقتضیات خود، افراد را پرورش می دهد؛ مثلاً اسكیمو به كودك خود می آموزد كه چگونه در مقابل سرمای قطبی از خویش مواظبت كند یا كودك كویر نشین می آموزد كه چگونه با آفتاب سوزان صحرا كنار بیاید. علی رغم تفاوت های محیطی و فرهنگی، جامعه پذیری دارای هدف ها و مقاصد مشتركی است كه به مهمترین آن ها می پردازیم.
1- یكی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی، از آداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روش های علمی، به افراد است. پس یکی از مقاصد جامعه پذیری فرد در جامعه این است که او آداب و رسوم، سنت ها، عقاید و رفتارهای جامعه را بپذیرد و به آن ها عمل کند تا امکان زندگی اجتماعی میسر شود.
2- فرآیند جامعه پذیری به همان میزان كه عادات و رفتار فرد را مطابق هنجارهای اجتماعی،تحت نظم و انضباط در می آورد، به او امید و آرزو می دهد. انضباط به خودی خود، وقتی برای فرد شاق و بی پاداش باشد،تحمل سوز است.تحمل و رعایت هنجارها موقعی به خوبی میسر است كه فرد آن ها را وسیله تحقق هدف های خویش بداند. جامعه به تدریج به هریك از اعضای خود، خواست ها و آرزوهایی در خور پایگاه هایی كه با توجه به جنس، سن، وابستگی گروهی یا منشأ خانوادگی اشغال خواهند كرد، القا می كند.
3- فرآیند جامعه پذیری از طریق برآوردن خواست ها،آرزوها، امیدها و سوداهای فردی یا ممانعت از دستیابی بدان ها، برای فرد هویت می آفریند.در گذشته هر فردی هویت خود را بنا به سابقه خانوادگی و طبقه اجتماعی به دست می آورد. ولی در جامعه معاصر احساس هویت فردی، نه تحت تأثیر گذشته فرد، بلكه بعد ها طی زندگی حاصل می شود.
4- فرآیند جامعه پذیری، نقش های اجتماعی و نگرش ها، انتظارات و گرایش های مربوط به آن نقش ها را به فرد می آموزد. نقش های اجتماعی،آمال و آرزوها، هویت ها و قواعد و نظامات رفتاری، روابط متقابل تنگاتنگی با یكدیگر دارند؛ مثلاً معلمی یك آرزوی معنوی و شغلی است، قواعد و هنجارهای ویژه ای دارد، نوعی هویت شخصی است و بالاخره یك نقش اجتماعی است.گرایش ها و ارزش های وابسته به نقش اجتماعی،صرفاً بصورت آداب و قواعد ظاهری آموخته نمی شوند، بلكه باید كاملاً در شخصیت فرد، مؤثر و جایگزین شوند.
5- هدف دیگر فرآیند جامعه پذیری،آموختن مهارت ها ست. فقط با اكتساب و یادگیری مهارت هاست كه افراد می توانند،در جامعه منشأ اثرواقع شوند. در جامعه های سنتی، امر زندگی از طریق تقلید و تكرار آموخته می شود. در جوامع امروز یادگیری مهارت های انتزاعی خواندن و نوشتن مهمترین وظیفه اجتماعی كردن است. فردی كه فاقد مهارت های لازم و مورد نیاز جامعه است از لحاظ اقتصادی غیر مولد و از لحاظ اجتماعی، بیگانه و حاشیه نشین محسوب می شود.
6- هدف دیگر فرآیند جامعه پذیری اینست كه شخص باید بتواند بصورت مؤثری با دیگران ارتباط برقرار كند و توانایی خواندن، نوشتن و سخن گفتن را پیدا كند.
7- فرد بایستی ارزش ها و اعتقادات اساسی جامعه را طی این فرآیند در ذهن خود متمركز كند.
8- هدف دیگر اجتماعی شدن، قانون پذیری است. در واقع روند قانون پذیری از دوره کودکی و طی فرآیند اجتماعی شدن فرد به دست می آید که با ویژگی های شخصیتی، فرهنگ عمومی جامعه، ساختارهای عمومی و سازمان افکار و شخصیت افراد مرتبط است و دو شکل اصلی دارد که عبارت است از:
الف- قانون پذیری اجباری:
اغلب در حکومت های استبدادی مشاهده می شود؛ چون بدون کنترل اجتماعی، به قوانین عمل نمی شود.ب- قانون پذیری ارادی:
در جوامع آزاد و قانونمند و به دلیل درونی شدن در فرآیند جامعه پذیری صورت می گیرد. جامعه شناسان، مهم ترین عوامل جامعه پذیری را خانواده، گروه همسالان، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی می دانند. در خصوص کودکان، آگاهی آن ها از وضعیت روحی و احساسی دیگران در رشد اجتماعیشان بسیار اهمیت دارد. معمولاً بین 4 تا 5 ماهگی با وجود آن که کودکان در این دوره سنی از ور رفتن اشیاء توسط خودشان و دیدن اتفاقات اطراف لذت می برند، اما در برقراری ارتباط با دیگران مشتاق تر می شوند. آن ها دوست دارند در صحبت هایی که در پیرامونشان می شود شرکت کنند. این برقراری ارتباط این احساس را به آن ها می دهد که جزیی از خانواده هستند و این احساس برای آن ها امنیت عاطفی را به ارمغان می آورد که به رشد اجتماعیشان کمک می کند. در 18 ماهگی نیز رابطه عاطفی کودکان با اطرافیانشان به خصوص مادر نقش تعیین کننده ای در رشد اجتماعی آن ها دارد. یعنی نحوه ارضای نیازهای اولیه کودک از جمله: گرسنگی و تشنگی، سازنده نگرش او نسبت به دیگران است. کودک برای آن که مورد پذیرش دیگران واقع شود، به تدریج باید توقعات آنان را برآورده کند؛ قوانین و مقررات را رعایت کند؛ آهسته و بی صدا غذا بخورد و ... . اما چنان چه توقعات اطرافیان از کودک نامناسب و خارج از توان او باشد، کودک نگران و ناراحت شده و رشد اجتماعی وی دچار اختلال می شود. بنابراین در این دوره، والدین باید با توجه به سن کودک از او انتظار معقول داشته باشند. هم چنین در آغاز سال دوم، کودک مهارت های خود را بیش از پیش افزایش می دهد. او در این زمان از کودک کوچکی که برای رفع همه نیازهایش به مادر متکی بود به یک شخصیت منحصر به فرد با مهارت های عاطفی، ذهنی و جسمی جدید و در حال پیشرفت تبدیل می شود. وی در طول سال دوم حیاتش از کلیه حواس خود برای تجربه و شناخت محیط استفاده می کند. مهارت های جسمی کودک با تحرک او افزایش می یابد و تحرکش هم از طریق رشد و تمرین مهارت های جسمی بیش تر می شود. در نتیجه شناخت یا مهارت های یادگیری کودک تحت تأثیر دیدگاه جدید او از پیرامونش قرار می گیرد و چون از این مهارت های جدید برای تعامل با دیگران استفاده می کند، رشد عاطفی او نیز بیش تر می شود و یاد می گیرد اجتماعی تر باشد.پس در کل می توان گفت؛ هدف از جامعه پذیرى، انتقال فرهنگ، شكوفاسازى استعدادها، پرورش تمایلات،هدایت انگیزه ها، ایجاد نگرش ها، درون ریزى ارزش ها و هنجارها، آموزش نقش ها و مهارت ها، نظم دهى و رفتارها، ایجاد همبستگى و كنترل اجتماعى، مهار تمایلات بالقوه سركش و ضد اجتماعى و تضمین بقا و استمرار نظام اجتماعى است. بدون جامعه پذیرى عمیق و همه جانبه، هیچ نظام اجتماعى و فرهنگى ا ى - هر قدر قدرتمند، متنفذ، با سابقه و پرگستره - نمى تواند به صرف توسل به روش هاى كنترل و نظارت و اعمال سیاست هاى تشویقى و تنبیهى، افراد را به انجام وظایف محول، تأمین انتظارات و بازداشتن از تمرد و انحراف وادارد. به همین علت یكی از هدف هاى عمده فرآیند اجتماعى شدن، باید عبارت باشد از ادغام موازین و ارزش هاى گروهى در وجدان هاى انفرادى به نحوى كه اعضاى جامعه، ارزش هاى گروهى را نه به عنوان معیارهاى تحمیلى از خارج، بلكه به عنوان ارزش ها و معیارهاى شخصى خویش نیز بپذیرند. هیچ اجتماعى تاكنون قادر نبوده است این هدف را به طور كامل تحقق بخشد، ولى هر جامعه، انسانى دست کم براى نزدیك شدن به آن باید حداكثر تلاش را به عمل آورد. در برابر این هدف هیچ چیز دیگرى وجود نخواهد داشت مگر هرج و مرج و از هم گسیختگى شیرازه جامعه.
كاركردها و پیامدهاى جامعه پذیرى
فرایند جامعه پذیرى، در صورت موفقیت و هدایت یابى برنامه ریزى شده، آثار و نتایج و پیامدهاى قابل توجه و بسیار مهمى را به دنبال خواهد داشت. به تعبیر برخى جامعه شناسان، اجتماعى شدن بر انتخاب ها، توانایى ها، علایق، ارزش ها، عقاید، اندیشه ها و دیدگاه هاى فرد، و بر مسیرى كه در زندگى در پیش خواهد گرفت، تأثیر مى گذارد.از جامعه پذیرى به معناى عام، دستیابى به نتایج ذیل انتظار مى رود: انتقال فرهنگ جارى و میراث فرهنگى و سنت هاى نیاكانى؛ ایجاد پیوستگى میان نسل هاى مختلف؛ تطابق شخص با محیط اجتماعى (از طریق القاى مشتركات فرهنگى)؛ ایجاد طبیعت ثانوى مشترك و غریزه اجتماعى؛ كسب عادتواره ها و شرطى شدن ارگانیسم عصبى، فیزیولوژیكى و سیستم حسى حركتى؛ شكوفایى استعدادها و سرمایه هاى زیستى (استعدادهاى جسمى، عاطفى و فكرى)؛ افزایش توان مندى ها؛ كسب آمادگى براى ایفاى نقش ها و وظایف محوله و تأمین انتظارات اجتماعى؛ كسب آمادگى هاى لازم براى زندگى اجتماعى؛ هدایت، ابراز یا سركوب احساسات؛ هدایت و كنترل افكار، تصورات، ذهنیات، داورى ها، قالب هاى فكرى و شیوه هاى تفكر؛ آماده سازى براى مشاركت اجتماعى؛ پذیرش جامعه از سوى فرد؛ كنترل كشش ها و خواسته هاى ناهمسو و ناهمخوان با جامعه و... .
بنابراین کارکردهای اصلی جامعهپذیری عبارتاند از:
1- زمینه انتقال فرهنگ جامعه، از یک نسل به نسل بعد فراهم میشود و بدین شکل بقای جامعه و استمرار آن تضمین میگردد.
2- با توسعه تواناییهای شناختی (درک کردن، بهخاطر سپردن، استدلال کردن، محاسبه کردن، باور داشتن و ...) و استعدادهای عاطفی (عشق، تنفر، همدردی، اعتماد و حسد) شخصیت فرد شکل میگیرد و کمال مییابد.
3- رسوم، عادات و آرزوهای افراد شکل مییابد.
4- فرد با شیوههای پذیرفته شده زندگی اجتماعی آشنایی پیدا میکند و میآموزد که نیازهای خویش را به شیوههای قابل قبول جامعه برآورد.
5- ارزشها و باورهای اساسی جامعه را در ذهن متمرکز و آنها را درونی میکند.
6- مهارتهایی را که برای زندگی در جامعه ضروری است، کسب میکند.
7- با دیگران بهگونه مؤثری ارتباط برقرار میکند و نقشهای اجتماعی، نگرشها، انتظارات و گرایشهای وابسته به آن و همچنین هنجارها، ارزشها، زبانها، عقاید و الگوهای فکری و عملی را فرا میگیرد.
راهكارهای جامعه پذیری
به طور كلی می توان گفت كه جامعه پذیری از سه طریق عمده «تقلید» ، «آموزش» و «انگیزش» صورت می گیرد.«تقلید» نسخه برداری از رفتار، ارزش ها و نگرش های دیگر افراد یا گروه های دیگر است. این وسیله یكی از عمده ترین وسایل جامعه پذیری است كه در كلیه سنین مصداق می یابد، اما در دوران كودكی و پس از آن در دوران نوجوانی و جوانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. افراد در سنین پایین و در مرحله ای كه شخصیت آنان در حال شكل گیری است، معمولاً به تقلید از رفتار، ارزش ها و نگرش های افرادی مبادرت می ورزند كه آن ها را مهم و دوست داشتنی می دانند.تقلید ممكن است آگاهانه و یا غیر آگاهانه باشد. در دوران كودكی تقلید تقریباً در رابطه با والدین صورت می گیرد و كودك والدین خود را الگو قرار می دهد. در دوران نوجوانی و جوانی، معلمان و گروه همسالان و دوستان تبدیل به منبع مهمی برای تقلید می شوند و در مراحل بعدی نیز همكاران، همسران و یا شخصیت های معروف اجتماعی و سیاسی و یا فكری می توانند الگوی فرد برای اقتباس ارزش ها، نگرش ها و رفتار سیاسی باشند.
«آموزش» یادگیری كم و بیش عمدی رفتار مناسب از طریق« تحصیلات رسمی » و بطور كمتر رسمی از طریق گروه های بحث و مطالعه و فعالیت های دیگر مانند كارآموزی حرفه ای است.
«انگیزش» یادگیری رفتار مناسب بوسیله« تجربه » و از طریق فرآیند «آزمایش و خطاست ».آموزش به روشنی بیش از همه در دوره كودكی و نوجوانی مهم است ،اما ممكن است هر از چند گاه در زندگی بزرگسالی نیز مهم باشد،در حالیكه انگیزش در تمام دوره زندگی معمول است.
جامعهپذیری نارسا
ممکن است در روند جامعهپذیری نارساییهایی پدید آید. از جمله آنکه ممکن است جامعهپذیری بهشکلی تام و تمام در خصوص یک فرد صورت نپذیرد، فرد نتواند همه آنچه را که به او منتقل میشود فرا بگیرد یا آن را درونی کند و یا به عمد از معیارهای جامعه پیروی نکند. بنابراین تصور تحقق کامل جامعهپذیری، حتی اگر همه عوامل جامعهپذیری کامل عمل کنند آشکارا نادرست است، زیرا اندیشمندان رشتههای متفاوت علوم اجتماعی بهوجود نارساییهای گسترده و عمیق در بسترهای گوناگون اعمال فرایند جامعهپذیری در جوامع مختلف اذعان دارند و اعتراف میکنند که وجود این نارساییها، زمینهساز جدی پیدایش کجروی در جامعه است. جامعهپذیری و کنترلاجتماعی
جامعهپذیری و کنترل اجتماعی هر دو از وسایل تحقق نظم اجتماعی و مکمل یکدیگر هستند. در جامعهپذیری معیارهای جامعه به افراد آموزش داده میشود و سپس جامعه از طریق کنترل اجتماعی نظارت دایمی بر رفتار افراد برقرار میکند که مطابق با معیارهای جامعه رفتار نمایند. کنترل اجتماعی مربوط است به تنظیم رفتار افراد بالغی که مرحله جامعهپذیری را گذراندهاند ولی هنوز هم گرایش به عدول از تطابق با ملاکهای هنجاری جامعه دارند.- کنترل اجتماعی (Socical Control)
به «مجموع مجازات های مثبت و منفی که به منظور حفظ هم نوایی و سازش رفتارها به کار می رود» کنترل اجتماعی، نظارت اجتماعی یا تسلط اجتماعی گفته می شود. مجازات های مثبت از تکان دادن سر به نشانه تأیید تا مراسم تشویق در انظار عمومی را شامل می شود. مجازات های منفی نیز ممکن است به صورت عدم تأیید ملایم تا مجازات های جسمانی بروز کند. بنابراین، ساخت کارهایی که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار می برد، کنترل اجتماعی نامیده می شود.کنترل اجتماعی با جریان جامعه پذیری که تأمین کننده هم نوایی در جامعه است آغاز می شود. به این معنا که ابتدا در جامعه پذیری، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته می شود و سپس به وسیله کنترل اجتماعی، رفتار او تحت نظارت قرار می گیرد. فرآیند کنترل اجتماعی که یکی از مهم ترین کارکردهای نهادهای اجتماعی است به سه صورت می باشد:الف- کنترل رسمی (Formal Control)
این نوع کنترل مبتنی بر عناصر حقوقی و قانونی جامعه است. در این جا قوانینی برای هدایت رفتار وجود دارد که ضمانت اجرای آن ها توسط برخی گروه ها و سازمان های جامعه تأمین می شود. در نتیجه افراد نا هم نوا با هنجارهای اجتماعی به وسیله پلیس دستگیر و به دادگاه فرستاده می شوند. علاوه بر این قوانین، مدرسه و اداره نیز دارای معیارها و مقرراتی برای کنترل اجتماعی می باشند.ب- کنترل غیر رسمی (Informal Control)
کنترل غیر رسمی شکلی از کنترل اجتماعی است که در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محل کار و غیره تحقق می یابد. ترس از بی آبرویی یا بی احترامی و بی اعتباری، بسیاری از افراد جامعه را وامی دارد تا از انجام کارهای ضد اجتماعی سرباز زنند. همچنین پیش بینی اینکه عملی ممکن است مورد قبول خانواده، دوستان، معلمان و دیگر اعضای جامعه قرار نگیرد، از بسیاری از کجروی های اجتماعی جلوگیری می کند.ت- کنترل اجتماعی مثبت و منفی (Socical Control Positive & Negative)
تشویق ها، آفرین ها، قدردانی ها و اَعمال شوق انگیز دیگر، از جمله ساخت کارهای مثبت بوده و برای هم نوا ساختن با هنجارها و ارزش های اجتماعی لازم هستند. برعکس آن یعنی تنبیه، توبیخ، تهدید، بی اعتنایی، ریشخند، جریمه و زندان در زمره ساخت کارهای منفی هستند. این تدابیر به منظور انصراف افراد از رفتارها و گرایش های ضد اجتماعی به کار گرفته می شود.
جامعه پذیرى و تربیت
جامعه پذیرى هر چند در محاورات علمى، غالباً معادل «تعلیم و تربیت» مصطلح به كار مى رود اما تأمل در تعریف و موارد كاربرد و عناصر مقوم آن نشان مى دهد كه این واژه با تربیت به معناى «تربیت اخلاقى» مألوف در عرف علماى اخلاق، انطباق چندانى ندارد.به بیان دیگر، اگرچه جامعه پذیرى، تعلیم و تربیت عام است اما برخى گونه هاى تربیت، جامعه پذیرى به معناى جامعه شناختى آن نیستند؛ به بیان شهید مطهرى: «تربیت مفهوم پرورش و ساختن را مى رساند و بس. از نظر تربیت فرق نمى كند كه تربیت چگونه و براى چه هدفى باشد؛ یعنى در مفهوم تربیت قداست نخوابیده كه بگوییم «تربیت » یعنى كسى را آن طور پرورش بدهند كه یك خصایص مافوق حیوان پیدا كند، بلكه تربیت جانى هم تربیت است.... فن تربیت وقتى گفته مى شود كه منظور مطلق پرورش باشد به هر شكل؛ این دیگر تابع غرض ماست كه طرف را چگونه و براى چه هدفى پرورش دهیم. اما علم اخلاق یا فن اخلاق امرى تابع غرض ما نیست... در مفهوم اخلاق نوعى قداست خوابیده است (كه باید معیار و ملاك قداست را به دست آوریم)... هر كارى كه انسان آن را به حكم ساختمان طبیعى ا ش انجام دهد فعل طبیعى است، و فعل اخلاقى فعل غیرطبیعى است. » به بیان دیگر، شاخص جامعه پذیرى كامل، همسویى و انطباق با اقتضائات اجتماعى و فرهنگى جامعه مورد نظر است. سرمشق یا الگویى كه فرد باید شخصیت خود را براساس آن شكل داده، متناسب با آن عمل كند، فرهنگ واقعى و آرمانى جامعه اوست. از این رو، تفاوت در درون مایه هاى مختلف فرهنگى و چارچوب هاى نهادى و ساختارى جوامع است كه در قالب تنوع شخصیتى افراد و الگوهاى زیستى متفاوت آن ها، انعكاس یافته است.
جامعه پذیرى سیاسى
جامعه پذیرى به اعتبار قلمروهاى مختلف تعلق، حضور و فعالیت اجتماعى، گونه هاى مختلفى همچون جامعه پذیرى قومى، مذهبى، سیاسى، اقتصادى، شغلى، جنسى و...دارد. از ابعاد مهم جامعهپذیری که مورد نظر دولتهاست جامعهپذیری سیاسی است. جامعهپذیری سیاسی روندی آموزشی است که به انتقال هنجارها و رفتارهای پذیرفتنی نظام سیاسی مستقر، از نسلی به نسل دیگر کمک میکند و هدف از آن تربیت یا پرورش افراد بهصورتی است که اعضای کارآمد جامعه سیاسی باشند.یكى از مهم ترین این انواع، جامعه پذیرى سیاسى است كه به نحوه ارتباط میان فرد با نهاد سیاست و قدرت و به بیان دیگر، به حوزه مدیریت كلان جامعه و سازمان هاى اجتماعى مربوط مى شود. جامعه پذیرى سیاسى در عین اشتراك با سایر گونه هاى جامعه پذیرى و جامعه پذیرى به معناى عام در اصطلاح جامعه شناختى، از جهاتى نیز متمایز است. جامعه پذیرى سیاسى نیز فرایند آشناسازى افراد با نظام سیاسى جامعه خود و تعیین یابى نسبى ادراكات و واكنش هاى آن ها نسبت به پدیده هاى سیاسى است. به بیان دیگر، جامعه پذیرى یا فرهنگ پذیرى سیاسى، فرایندى است كه براساس آن جامعه، گرایش ها، نگرش ها، دانش ها، اطلاعات و خلاصه ارزش ها و معیارهاى سیاسى خود را از نسلى به نسل دیگر منتقل مى كند. از نظر یك عالم سیاسى، جامعه پذیرى سیاسى در حكم بازكردن «درب جهان سیاست » به روى كودك است. جهانى مملو از تعهد، میثاق ها و پیمان ها، مقررات و آیین ها و بازیگران و شخصیت هاى سیاسى و دربرگیرنده سیاست ها، نمادها و رفتارهاى ویژه و مشخص است. همه این عوامل و آگاهى ها و آشنایى ها، در پیشرفت و تكامل نقش شهروندى و شكل گیرى خود سیاسى، نقش اساسى دارند.كلمن نیز در توضیح جامعه پذیرى سیاسى مى نویسد: «جامعه پذیرى ناظر به فرایندى است كه افراد از طریق آن، نگرش ها و احساساتى در قبال نظام سیاسى و نقش هایى كه در آن دارند، كسب مى كنند. این فراگرفته ها، شامل شناخت ها (دانسته ها یا باورهاى فرد در مورد نظام، موجودیت و روش كار آن)، احساسات (نحوه احساس فرد در قبال نظام، ازجمله حس وفادارى و احساس تكلیف مدنى)، و احساس شایستگى سیاسى (در جامعه و نقش بالفعل یا بالقوه فرد در نظام) مى شود.» به بیان دیگر، جامعه پذیرى سیاسى همان آموخته هاى فرد است كه شامل آگاهى، یعنى تمایلات و باورهاى شخص درباره سیاست و ایستارهاى فراگرفته شده از طریق فعالیت سیاسى همچون وابستگى حزبى، ایدئولوژى، رأى دادن و مانند آن مى شود. این محتوا همچنین ممكن است به سمت گیرى در مقابل اقتدار مربوط باشد.
کارکرد و پیامد جامعه پذیری سیاسی
از جامعه پذیرى سیاسى نیز به عنوان یكى از انواع جامعه پذیرى، نتایج ذیل انتظار مى رود: به وجود آمدن و فرم یابى تدریجى خویشتن سیاسى یا فرایند انتقال فرهنگ سیاسى شامل باورها، ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، ایدئولوژى ها، نمادها، احساسات وعواطف (همچون حس وفادارى به نظام و اركان آن، روح میهن دوستى) و الگوهاى رفتارى؛ قدرت یابى بر تحلیل مسائل و رویدادهاى سیاسى، كسب اخلاق مدنى، منش دموكراتیك؛ علاقه مندى به فعالیت هاى سیاسى؛ كسب آمادگى لازم براى نقش پذیرى، مشاركت فعال و ایفاى مسؤولیت هاى اجتماعى؛ آشنایى با وظایف، حقوق و نقش هاى شهروندى سیاسى؛ كسب آمادگى براى تحرك سیاسى و ایجاد تغییرات مناسب؛ حمایت داوطلبانه شهروندان از نظام سیاسى (و در نتیجه ثبات سیاسى)؛ انطباق با وضعیت ها و شرایط متغیر؛ توانایى پیش بینى انتظارات دیگران و واكنش عملى متناسب با آن ها؛جهت دهى و كنترل احساسات و عواطف سیاسى؛ آشنایى با قهرمانان و اسطوره هاى تاریخى؛ ایدئولوژى هاى سیاسى و قوانین و مقررات رسمى و غیررسمى كه در بازى هاى سیاسى مورد استفاده و بهره بردارى قرار مى گیرند؛ و... . فرایند جامعه پذیرى همچنین به طور ضمنى به نظم عمومى، ثبات سیاسى، افزایش وجدان جمعى؛ تقویت روح تعهدمندى و مسؤولیت پذیرى، مشاركت جمعى، همسویى با نهادها و سازمان هاى اجتماعى؛ كاهش هزینه نظارت و كنترل اجتماعى، تقویت روح تعاون و همكارى؛ رویارویى واقع بینانه با وقایع و مسائل سیاسى اجتماعى، كاهش تمایل به رفتارهاى انحرافى و كجروانه؛ آگاهى از حقوق و فرمانبرى از مقررات و دستورات، تمایل به ابراز وفادارى نسبت به نظام و نمادهاى سیاسى و افتخارات ملى؛ بهره گیرى قانونمند از آزادى هاى سیاسى، حمایت از توده هاى محروم، حفظ روحیات انقلابى، مبارزه قهرآمیز با استكبار جهانى؛ تقویت روحیه شجاعت، فداكارى، ایثار، شهادت طلبى در جهت اعتلاى كلمه توحید؛ ایجاد آمادگى و افزایش توان رزمى براى حفظ مرزها، دفاع از كیان جامعه اسلامى و تمامیت ارضى؛ به نمایش گذاردن قدرت جهت ارعاب دشمنان، پرورش روح تشكیلاتى و فعالیت سازمانى؛ تقویت انگیزه براى برقرارى ارتباط با جهان اسلام و مشاركت در امور بین المللى مشترك؛ كوشش در جهت تحكیم مودت و اخوت در میان ملل مسلمان؛ ارتباط مسالمت آمیز با سایر جوامع بر اساس مصالح و منافع متقابل و... نیزكمك خواهد كرد.لازم به ذكر است كه در شرایط بحرانى و جدید همچون وقوع انقلاب سیاسى، بروز فجایع اجتماعى و... علاوه بر آموزش هاى معمول و متعارف، اطلاعات، آموزش ها و مواد دیگرى نیز به تناسب وضعیت جدید به فهرست برنامه هاى جامعه پذیرى افزوده مى شود.
اشكال و شیوه هاى جامعه پذیرى سیاسی
معمولا جامعه پذیرى، عموماً و جامعه پذیرى سیاسى، خصوصاً از طریق تقلید و همانندسازى، تلقین، آموزش غیرمستقیم، آموزش مستقیم، مشاهده و كسب تجارب متنوع و مستمر در عرصه مختلف زندگى اجتماعى، ایفاى نقش هاى اجتماعى، رؤیت خود در آینه واكنش ها و بازتاب هاى جامعه و تلاش برای هماهنگى با خواسته ها و انتظارات جمعى (براساس نظریه خود آیینه سان)، و تأثیر از دیگران تعمیم مى یابد و با فرهنگ غالب جامعه، الگوگیرى از دیگران یا از گروه هاى مرجع، و اعمال فشارهاى روانى برای انطباق یابى با فرهنگ غالب محقق خواهد شد.جامعه پذیرى همچنین به اعتبار دیگر به جامعه پذیرى آشكار و مستقیم (نظیر آموزش رسمى در نهادهاى آموزشى، وسایل ارتباط جمعى، تریبون هاى رسمى و عمومى، احزاب سیاسى و...) و پنهان و غیر مستقیم (همچون فراگیرى ارزش هاى فرهنگى و سیاسى در خانواده و تأثیرپذیرى از الگوى اقتدار حاكم در خانواده و محیط كار، تأثیرپذیرى ناشى از روابط دوستى و شغلى، اطلاع یابى و تجربه اندوزى از طریق مشاركت در فعالیت ها و موقعیت هاى سیاسى، القائات محیطى، مشاهده عملكرد و رفتار مقامات، تأثیرپذیرى تدریجى از افكار قالبى و ایدئولوژى ها سیاسى رسمى، الگوگیرى از رهبران دینى، سیاسى و گروه هاى مرجع، تأثیرپذیرى از گروه هاى فشار و...) تقسیم شده است.
جامعه پذیری سازمان و اثر بخشی آن
این موضوع که کارکنان رفتاری را که از نظر سازمان صحیح و مطلوب است یاد بگیرند و به آن عمل کنند بسیار مهم است ولی این فراگیری خود به خود انجام نمی گیرد و مسئولان سازمان باید با تدابیری که اتخاذ می کنند موجبات آشنایی افراد تازه وارد را با محیط، آداب و اصول حاکم بر سازمان و خو گرفتن به آن فراهم آورند چرا که اگر افراد با فرهنگ سازمان آشنا نباشند پس از استخدام موجب مخدوش شدن باورها و عاداتی می شوند که در سازمان رایج است. پس از ورود موفقیت آمیز و یا جا افتادن فرد در سازمان، یعنی فرد تازه وارد خود را با اوضاع و فرهنگ سازمانی مطابقت می دهد و به تبع آن یافتن جایگاه صحیح تخصصی و اجتماعی فرد در سازمان، هم نقش مؤثر در شناسایی و ارضای نیازهای کارکنان دارد و هم موجب تحقق اهداف سازمان می گردد.مفاهیمی که نقش مهمی در فرایندآشنا سازی فرد تازه وارد با سازمان دارند:
• ارزش : یعنی شناخت خوب و بد یا درست و نادرست
• رفتار صحیح : یعنی رفتار مورد انتظار سازمان از فرد
• هنجارهای گروهی : یعنی معیارها و موازین درون گروهی که انتظار می رود رفتار و کردار معاشرت و مراوده اعضای گروه براساس آن باشد.
• مفاهیم بالا مرتبط با یکدیگر بوده و نقش مهمی در فرایند آشنا سازی فرد تازه وارد با سازمان دارند.
دلایل اهمیت اجتماعی کردن
• آشنا سازی فرد با سازمان در نحوه انجام شغل و عملکرد او در پی آن در ایجاد ثبات در سازمان نقش مهمی دارد.
• اگر آشنا سازی افراد با سازمان تجربه موفقی باشد این امر در ایجاد ثبات در سازمان نیز مؤثر است.
• اجتماعی کردن موجب کاهش اضطراب و نگرانی روز اول کاری فرد می گردد.
• هر فردی برای اینکه بتواند جایگاه مناسب خود را در سازمان بیابد به زمان نیاز دارد بنابراین باید برنامه ای وجود داشته باشد تا به جایگزینی و استقرار درست فرد در سازمان کمک نماید. اجتماعی کردن همرا با برنامه ای دقیق و از پیش تعین شده فرد را آموزش داده و او را در جهت مطلوب هدایت می کند.
اثرات جامعه پذیری
• رشد کیفی کارکنان: شرکت ها و سازمان ها باید برای بالا بردن توانایی های کارکنان خود برنامه های آموزش مختلفی طراحی کنند تا کارکنان در طی آموزش های مختلف به صورت فشرده و کوتاه مدت و ضمن خدمت با اطلاعات جدید در زمینه فرهنگ و هنجارهای آن سازمان آشنا شوند.
• ایجاد جو عاطفی مطلوب: مؤسسات و سازمان ها باید تلاش نمایند بین اعضا و کارکنان خود جو عاطفی خوب و سازنده ای را ایجاد کنند بطوری که اعضاء و کارکنان سازمان و انسجام بیشتری یابند که این انسجام باعث شود جو مطلوب در درون سازمان ایجاد گردد.
• رشد اجتماعی کارکنان: سازمان ها می توانند با تشکیل دوره های آموزشی به کارکنان خود بیاموزند که چه معیار و هنجارهایی مورد قبول سازمان می باشد و چه معیار و هنجارهایی غیر قابل قبول می باشد.
جامعه پذیری کارکنان درمحیط کار
جامعه پذیری کارکنان در محیط کار یعنی فرآیند اجتماعی شدن صنعتی کارکنان در سازمان تولیدی است بطوری که قواعد، اصول و رفتارهای مورد نیاز صنعت را در خود ایجاد کند در واقع بوجود آمدن فرهنگ صنعتی همانند جامعه پذیری کارکنان در سازمان است.فرآیند جامعه پذیری
• مرحله قبل از ورود:
در انتظار ورود و شروع به خدمت، تصوری از کار در ذهن فرد نقش می بندد و با امید ها و توقعاتی که از سازمان دارد خود را برای کار آماده می سازد ولی بدیهی است که فرد برای کسب شرایط لازم و احراز شغل قبلاً مدارجی را پیموده است هر قدر تصورات و انتظارات فرد تازه وارد از سازمان واقعی تر باشد یعنی هر قدر نظام ارزشی شکل گرفته و تثبیت شده او با نظام ارزشی سازمان مطابقت بیشتری داشته باشد ورود او به سازمان با موفقیت بیشتری انجام می گیرد.• رویارویی فرد با سازمان:
بعد از احراز شغل و ورود به سازمان فرد ممکن است با این واقعیت مواجه گردد که میان تصور و انتظار او از شغل و سازمان و واقعیات تفاوت های وجود دارد در این صورت سازمان باید بکوشد افراد را از قالب های فکری و رفتاری سابقش خارج سازد و ارزش های مورد نظررا جایگزین کند ولی چنانچه تفاوت میان انتظارات از سازمان و واقعیات عمیق و اساسی باشد فرد اغلب چاره ای جز استفای ترک خدمت ندارد این احساس که توانایی های فرد بسیار بیشتر از کاری است که انجام می دهد و این فکر که شغل او بی اهمیت و بی محتوا است بسیار آزار دهنده و مهمترین عامل ترک سازمان می باشد.• تحول و دگرگونی فرد:
اگر فرد شناخت درستی از سازمان داشته باشد هنجار و نظام ارزشی سازمان را می پذیرد بینش و نگرش و رفتار خود را مطابق با آن تغییر می دهد جایگاه کاری و اجتماعی خود را در می یابد و به عنوان عضوی واقعی پذیرفته می شود چنانچه فرآیند اجتماعی کردن موفقیت آمیز باشد نتیجه، تعهد بیشتر نسبت به شغل و سازمان خواهد بود ولی اگر این فرآیند با شکست مواجه شود نتیجه، خروج فرد از سازمان بصورت استعفا یا اخراج خواهد بود.نکاتی که باید در هنگام طراحی برنامه اجتماع کردن فرد در نظر گرفت:
• برنامه اجتماعی کردن رسمی باشد یا غیر رسمی؛
• اجتماعی کردن بصورت انفرادی انجام گیرد یا گروهی؛
• چه کسی مسئول اجتماعی کردن فرد باشد؛
• اجتماعی کردن فرد در مقطع زمانی خاصی انجام گیرد؛
• آیا شخصیت و هویت فعلی تازه وارد را حفظ و تقویت کنیم یا هویت جدیدی به فرد بدهیم (تثبیت یا سلب شخصیت).
1- آشناسازی
2- كتابچه راهنما
3- جامعه پذیری غیر رسمی
4- جامعه پذیری به صورت فردی یا گروهی
5- جامعه پذیری در یك دوره زمانی ثابت و متغییر
6- قرارداد روانی
7- پیش بینی واقع گرایانه شغل
8- مدل سازی رفتار
9- رابطه مرید و مرادی
10- نقش ها و هنجارهای سازمانی
منابع و مآخذ:
ریترز، جورج (1384)، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، چاپ دهم، تهران: چاوشگران نقش.
کوزر، لوئیس (1373)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات علمی.
گیدنز، آنتونی (1383)، جامعهشناسی، ترجمهی منوچهر صبوری، چاپ سیزدهم، تهران: نشر نی.
محسنى، منوچهر(1375)، مقدمات جامعه شناسى، چاپ سیزدهم، تهران: نشر دوران.
آرون، ریمون (1370)، مراحل اساسى اندیشه در جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ دوم، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى.
كوئن؛ بروس (1376)، مبانى جامعه شناسى، ترجمه و اقتباس غلام عباس توسلى و رضا فاضل، چاپ نهم، تهران: انتشارات سمت.
توسلی، غلام عباس (1373)، نظریه های جامعه شناسی، چاپ چهارم، تهران: سمت.
روشه، گى (1370)، كنش اجتماعى، ترجمه هما زنجانى زاده، چاپ دوم، مشهد، دانشگاه فردوسى.
ستوده، هدایتالله و همکاران (1376)، جامعهشناسی مفاهیم کلیدی، چاپ دوم، تهران: آوای نور.
علاقه بند ، علی (1380)، جامعه شناسی آموزش و پرورش، نشر روان ، نوبت ۲۷ .
مهرداد، هرمز(1376)، جامعه پذیرى سیاسى، تهران: شركت سهامى پاژنگ.
ساروخانی،باقر (1386)، جامعه شناسی ارتباطات، چاپ نوزدهم، تهران: انتشارات اطلاعات.
بیرو، آلن (1367)، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمهی باقر ساروخانی، تهران: كیهان.
ذوالفقاری زعفرانی، رشید و علی نیا، علیرضا (1389)، بررسی تأثیر نهاد خانواده و مدرسه بر جامعه پذیری دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه رودهن، فصلنامه پژوهش اجتماعی، سال سوم، شماره هشتم.
زنگنه، محمد، بررسی عوامل فرهنگی مؤثر بر جامعه پذیری نوجوانان و جوانان (مطالعه موردی: دانش آموزان مقاطع راهنمایی و متوسطه استان بوشهر)، نامه پژوهش فرهنگی، سال هشتم، دوره جدید، شماره 7 .
شرف الدین،سیدحسین، جامعه پذیرى سیاسى و تربیت سیاسى، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پرتال جامع علوم انسانی.
معین فر، سجاد (1392)، تعیین نقش عوامل اجتماعی موثر بر جامعه پذیری دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر ارومیه، طلیعه دانش.
سعادت، اسفندیار (1379)، مدیریت منابع انسانی، چاپ چهارم، انتشارات سمت.
سید جوادین (1382)، مدیریت منابع انسانی در امور کارکنان، چاپ دوم، انتشارات نگاه داش.
منادی، مرتضی (1387)، جامعه پذیری و خانواده.
بختیاری، مهدی، جامعه پذیری، پژوهشکده باقرالعلوم.
/م