نویسندگان: هریس کلمز؛ رینولد بین
مترجم: پروین علیپور
مترجم: پروین علیپور
این پرسش را والدینی که مایلند نظامی مبتنی بر احساس مسؤولیّت و پاسخگویی در خانوادهشان حاکم باشد، مکرراً مطرح سازند. لیکن از آن جا که محلّ زندگی افراد، سطح در آمد آنان، تعداد فرزندان خانواده، و متغیّرهای بی شمار دیگر باعث تمایز خانوادهای از خانوادهی دیگر میشود، نمیتوان به چنین پرسشی، پاسخی ساده و قطعی داد.
رهنمودهای ذیل میتواند والدین را یاری نماید تا در این زمینه شخصاً تصمیم بگیرند:
* تمام کودکان باید در خانواده مسؤولیّتی بر عهده داشته باشند.
والدین باید ترتیبی اتّخاد نمایند که وظایف نگهداری و مدیریّت خانواده بین تمام افراد خانواده توزیع شود، و برخی از وظایف را که به رشد احساس مسؤولیّت کودک کمک خواهد کرد، به آنان محوّل نمایند.
* بین کار و بازی تمام کودکان باید تعادلی وجود داشته باشد؛
آنان باید زمانی را به مسؤولیتّی که در قبال والدین دارند اختصاص دهند و زمانی را برای مسؤولیتّها و فعّالیّتهای شخصی خویش صرف کنند. این تعادلِ زمانی، در طول رشد و تکامل کودک تغییر خواهد کرد.
* پیچیدگی وظایف، سطح انتظاراتی که در مورد نحوهی انجام وظایف از کودک داریم، به موازات رشد او تغییر خواهد کرد.
طی دوران رشد کودک، دورههایی وجود خواهد داشت که نیازهای شخصی او بر بعضی از وظایفش در خانه، مقدّم میشود. مثلاً ممکن است لازم شود مسؤولیتّهای خانگی کودکی را که عضو گروه پیشاهنگی است، یا فعّالیّت مهمّی در خارج از خانه دارد، تعدیل نماییم. کودکان به فرصتهایی نیاز دارند که بتوانند مطالبی در مورد روابط انسانی و سایر مهارتهای بیرون از خانه بیاموزند. لیکن وجود علایق گستردهی کودک در خارج از منزل، نمی تواند وی را از مسؤولیتّهای خانگیاش معاف نماید. تعادل بخشیدن به مسؤولیتّهای داخل و خارج خانه برای کودک بسیار سودمند است.
* والدین باید انتظارات خویش را در مورد میزان مسؤولیتّهای کودک در خانه، تعدیل نمایند، به گونهای که کودک برای انجام مسؤولیتّهای درون خانه، به مقدار وقت معقولی احتیاج داشته باشد. دو یا سه وظیفهی ساده در روز، اگر به خوبی انجام شود، بیش از 10 تا 20 دقیقه از وقت کودک را نمیگیرد. انتظار صرف این مقدار وقت از هیچ کودکی غیر منطقی نیست. وظایف پیچیدهتر که به زمان بیشتری نیاز دارند، ممکن است گاه به گاه پیش آیند. اگر چنین وظایفی قبلاً به کودک اطلاع داده شود، او میتواند بین آنها و سایر وظایفی که بر عهدهاش است، تعادلی برقرار نماید.
* سازماندهی زمان، هم در منزل و هم خارج از آن، قابلیّت کودک را برای انجام صحیح وظایف افزایش خواهد داد. هنگامی که وظایف، و زمان لازم برای انجام هر وظیفهای مشخّص است، کودک میتواند مسؤولیّت سازماندهی وقت خویش را بر عهده گیرد، به گونهای که بین وظایفی که در خانه دارد و فعّالیتّهای شخصیاش تعارض چندانی پیش نیاید.
بسیاری از والدین میپرسند که: «از چه زمانی میتوان آموزش مسؤولیت به کودک را آغاز نمود؟» پاسخ این است که: «هر چه زودتر، بهتر.» یادگیری اوّلیهی مسؤولیّت از طریق بازی صورت میگیرد. والدین میتوانند برای کودک «بازیهایی» ترتیب دهند تا از طریق آنها بتدریج نگرشها و عادات لازم در مورد انتظارات، در وی به وجود آید.
از همان زمانی که کودک نو پا شروع میکند به گشتن، دستکاری چیزهای مختلف، و درک جملات ساده، میتوان او را به جمع کردن اسباب بازیها، رفتارِ دُرست با حیوانات خانگی، مراقبت ساده از اتاق خویش، و کمک به مادر و پدر در انجام کارهایشان، ترغیب نمود. کودکان نو پا بسیار مشتاقند که مهارتهای خویش را با انجام کارهایی که تحسین والدین را در بر دارد، ابراز دارند و از رفتار بزرگترها تقلید نمایند.
با وجود آن که امکان ندارد کودک 2 یا 3 ساله بتواند سطل زباله را بیرون منزل بگذارد، میتوان مقدار کمی از چیزهای زاید را در پاکتی ریخت و از او خواست که با بیرون بردن آنها به بزرگترها کمک کند. یا مثلاً هنگامی که مادر یا پدر مشغول جارو کردن هستند، کودک میتواند در کنار آنها راه برود و با مشاهدهی والدین در حین کار، به نوعی درگیرِ کار شود.
والدین باید اذعان نمایند که در کودکان نوپا، صلاحیّت، حسّ تشخیص هدفها، و توانایی به انجام رساندن کارها محدود است. کودکی که «در شستن ظرفها کمک میکند،» ممکن است ریخت و پاشش، بیش از تمیز کردن ظروف باشد. لیکن چه بسا که با این کار به تجربههایی در مورد ظرفشویی دست یابد. هر چه فعّالیّتی برای کودکان سرگرم کنندهتر و رضایت بخشتر باشد، بیشتر آن را ادامه میدهد. علایق کودکان نوپا، کاملاً بآسانی منحرف میشود، و توجّه آنان مدّت زیادی بر یک چیز، متمرکز نمیماند. از این رو شایسته است که والدین با در نظر گرفتن این نکته، انتظارات غیر واقعی نداشته باشند.
کودکان نوپا تمایل دارند که «جواب منفی» بدهند. حتّی اگر مدّتی در حال «کمک» به انجام کارهای عادّی روزانه باشند، ممکن است که بگویند دیگر کار نمیکنند. در این گونه موارد، والدین میتوانند با کمی ناز و نوازش، دوباره آنان را بر سر کار برگردانند، یا میتوانند فعّالیّت دیگری را به آنان پیشنهاد کنند.
با گذشت زمان، این فعّالیتّهای «بازیگونه» میتواند هر چه بیشتر منظّم شود. اسباب بازیها همیشه باید جمع شوند؛ زبالهها همیشه باید از منزل بیرون برده شوند؛ ظرفها همیشه باید شسته شوند؛ زبالهها همیشه باید از منزل بیرون برده شوند؛ ظرفها همیشه باید شسته شوند؛ و خانه همیشه باید نظافت شود. کودکان خردسال همیشه فرصتها در اختیار دارند تا به طور منظّم، درگیر این وظایف شوند. هنگامی که کودک این فعّالیتّها را تکرار میکند و میبیند که والدین یا سایر بزرگسالان درخانه، به طور منظّم این کارها را انجام میدهند، بزودی پی میبرد که درخانوادهاش چنین فعّالیتّهایی، بخش منظّمی از زندگی محسوب میشوند. میزان رغبت و تعهّد کودک نسبت به انجام چنین فعّالیتّهایی ثابت نیست و زیاد و کم خواهد شد. لیکن مهّم، وجود جوّی است که کودک را معتقد سازد که در خانواده کارهای ضروری هست که او باید آنها را انجام دهد.
مثالهای دیگری از آنچه که میتواند از اوایل کودکی موجب افزایش حسّ مسؤولیت شود، عبارتند از: مقیّد ساختن کودک به جمعآوری کتابهایش پس از مطالعه؛ مرتّب کردن اتاقش به نحوی که اسباب بازیها و سایر وسایلش در جای مخصوص خود گذارده شوند؛ و آموزش این نکته که هر چیزی جای خاصّی دارد. کودک میتواند با حفرگودالهایی در باغچه و حمل خاک، در درست کردن باغچه نقشی داشته باشد؛ میتواند در شستن ماشین به بزرگترها کمک کند، مخصوصاً در روزهای گرم که والدین میدانند او بیش از نظافت ماشین به تفریح و آب بازی میپردازد.
این «فعّالیتّهای تصنّعی» نقش عمدهای در تکامل کودک دارند و چنانچه والدین آن را به صورت بازی در آورند، باعث افزایش آنها میشوند. اگر والدین از ابتدای زندگی کودک، فرصتهایی برای او فراهم سازند که بتواند در کارها و وظایف کمک نماید، احتمال بسیار میرود که وی در آینده فردی مسؤول بار آید.
منبع مقاله :
کلمز، هریس، بین، رینولد؛ (1392)، آموزش مسئوولیت به کودکان، مترجم: پروین علیپور، مشهد: شرکت به نشر، چاپ دهم